Dictiornary-Farsi | استرداد دعوی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
retraxit	استرداد دعوی
withdrawal of a case	استرداد دعوی


Search result with all words

claim for restitution	دعوی استرداد
replevin	طرح دعوی به منظور استرداد مال توقیف شده
Other Matches

restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
pretending	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
restoration	استرداد
extradition	استرداد
refunds	استرداد
recovery	استرداد
recoveries	استرداد
withdrawals	استرداد
withdrawal	استرداد
right of reversion	حق استرداد
reimbursements	استرداد
reimbursement	استرداد
restitution	استرداد
renders	استرداد
rendered	استرداد
render	استرداد
reclaimation	استرداد
recuperation	استرداد
refund	استرداد
reclamation	استرداد
refunded	استرداد
refunding	استرداد
reclaimable	قابل استرداد
extradition	استرداد مجرمین
extradition of criminals	استرداد مجرمین
ejectment	دعوای استرداد
recvery	استرداد وصول
extradition	استرداد مجروحین
recoveries	استرداد جبران
irremediable	غیرقابل استرداد
rebate	استرداد وجه
recovery	استرداد جبران
retractions	انقباض استرداد
retraction	انقباض استرداد
rebates	استرداد وجه
drawback	استرداد حقوق گمرکی
requisitions	واست استرداد مجرم
requisitioning	واست استرداد مجرم
requisitioned	واست استرداد مجرم
drawbacks	استرداد حقوق گمرکی
requisition	واست استرداد مجرم
irresponsible	غیر قابل استرداد
irretrievability	عدم قابلیت استرداد
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
repayment guarantee	ضمانت استرداد پیش پرداخت
extradition	استرداد محرمین بدولت متبوعه
irretrievable	غیر قابل استرداد باز نیافتنی
pleadings	افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
stoppage in transitu	حق استرداد جنس فروخته شده برای بایع حق امتناع ازتسلیم مال التجاره در حال حمل
irretrievably	بطور غیر قابل استرداد جنانکه نتوان برگردانید بطور جبران ناپذیر
theft bote	استرداد مال مسروقه ازسارق به این شرط که مال باخته از تعقیب سارق منصرف شود
lawsuits	دعوی
professions	دعوی
pretension	دعوی
profession	دعوی
pretensions	دعوی
strife	دعوی
lawsuit	دعوی
quarrels	دعوی
quarrel	دعوی
quarreled	دعوی
quarreling	دعوی
quarrelling	دعوی
quarrelled	دعوی
claims	دعوی
cases	دعوی
case	دعوی
suit at law	دعوی
claiming	دعوی
claimed	دعوی
claim	دعوی
acquittance	ترک دعوی
acquittance	سندترک دعوی
substituted service	اوراق دعوی
admissible case	دعوی مسموع
subject of debate	موضوع دعوی
ancillary suit	دعوی طاری
litigant	طرف دعوی
hearings	استماع دعوی
hearing	استماع دعوی
the litigants	طرفین دعوی
pleas	پاسخ دعوی
vexatious action	دعوی ایذائی
quitclaim	ترک دعوی
opponent	طرف دعوی
opponents	طرف دعوی
waiving a claim	اسقاط دعوی
civil action	دعوی مدنی
bringing an action	اقامه دعوی
initiating proceedings	اقامه دعوی
lis mota	شروع دعوی
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
mertis of the case	ماهیت دعوی
nullity proceeding	دعوی بطلان
relinquishment of a claim	ترک دعوی
object of claim	خواسته دعوی
parties of dispute	اصحاب دعوی
parties to a dispute	اصحاب دعوی
party to a suit	طرف دعوی
personal action	دعوی منقول
personal action	دعوی شخصی
possessory action	دعوی مالکیت
proceeding for damage	دعوی خسارت
prime impression	دعوی ابتدایی
prime impression	دعوی بدوی
jactitation	دعوی دروغ
remedy sought by plaintiff	خواسته دعوی
jactation	دعوی دروغ
cause of claim	منشاء دعوی
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
set up claim to	دعوی کردن
counter claim	دعوی متقابل
counterclaim	دعوی متقابل
criminal action	دعوی جزایی
cross action	دعوی متقابل
desistement	انصراف از دعوی
set off	دعوی متقابل
desistement	ترک دعوی
s.c	همان دعوی
right of action	حق اقامه دعوی
hypothetical case	دعوی فرضی
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین
post litem motam	پس از طرح دعوی
issues	موضوع دعوی
sues	دعوی کردن
disclaimers	ترک دعوی
quarrels	دعوی کردن
quarreling	دعوی کردن
sued	دعوی کردن
disclaimer	ترک دعوی
suing	دعوی کردن
litigation	ترافع دعوی
litigation	دعوی قضایی
case	دعوی مرافعه
suit	خواستگاری دعوی
quarreled	دعوی کردن
sue	دعوی کردن
suits	خواستگاری دعوی
quarrelled	دعوی کردن
quarrel	دعوی کردن
cases	دعوی مورد
cases	دعوی مرافعه
pretensions	دعوی خودفروشی
pretension	دعوی خودفروشی
claimants	اصحاب دعوی
parties	اصحاب دعوی
case	دعوی مورد
litigants	اصحاب دعوی
suited	خواستگاری دعوی
quarrelling	دعوی کردن
issue	موضوع دعوی
issued	موضوع دعوی
plea	پاسخ دعوی
lose the case	محکوم شدن در دعوی
lodge a complaint	اقامه دعوی کردن
litigable	قابل طرح دعوی
judge advocate	اقامه کننده دعوی
quarrel	دعوی کردن منازعه
quarreling	دعوی کردن منازعه
quarrelled	دعوی کردن منازعه
obiter dictum	خارج از موضوع دعوی
relinquishes	ترک دعوی کردن
relinquished	ترک دعوی کردن
secta	ادله خواهان دعوی
replevin	دعوی اعاده مالکیت
right of action	حق طرح دعوی در دادگاه
security for costs	تامین هزینه دعوی
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
sounding in damages	دعوی خسارت مستدل
real action	دعوی غیر منقول
quitclaim	سند ترک دعوی
subduct	ترک دعوی کردن
prima facie case	دعوی قابل استماع
pretend to	دعوی یا ادعا کردن
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
pleas in bar	مدافعات مسقط دعوی
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
querela	دعوی مطروح در محکمه
relinquish	ترک دعوی کردن
right of action	حق طرح دعوی دردادگاه
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom>	شروع به دعوی کردن
traversed	تکذیب کردن دعوی
traverses	تکذیب کردن دعوی
action in personam	دعوی بر علیه شخص
traversing	تکذیب کردن دعوی
litigated	طرح دعوی کردن
litigate	طرح دعوی کردن
quarreled	دعوی کردن منازعه
disclaim	ترک دعوی کردن
disclaimed	ترک دعوی کردن
disclaims	ترک دعوی کردن
civil action	دعوی مدنی یا حقوقی
prima facie case	دعوی قابل طرح
quarrels	دعوی کردن منازعه
litigates	طرح دعوی کردن
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
bills	گزارش جریان دعوی
bill	گزارش جریان دعوی