English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
imitativeness استعداد تقلید
Other Matches
average strength استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
mimesis تقلید
apery تقلید
infringements تقلید
imitativeness تقلید
infringement تقلید
sequacity تقلید
fake تقلید
faked تقلید
fakes تقلید
mimicry تقلید
imitations تقلید
imitation تقلید
emulation تقلید
exemplary شایان تقلید
simulation تقلید تمارض
stereotyped تقلید شده
mocked تقلید دراوردن
farces تقلید لودگی
mocking تقلید دراوردن
farce تقلید لودگی
mock تقلید دراوردن
mocks تقلید دراوردن
copyrights حق چاپ و تقلید
simulations تقلید تمارض
emulates تقلید کردن
emulating <adj.> <pres-p.> تقلید کردن
mimetic وابسته به تقلید
mimics تقلید کردن
mimicking <adj.> <pres-p.> تقلید کردن
mimicked تقلید کردن
burlesque تقلید و هجوکردن
burlesques تقلید و هجوکردن
emulated تقلید کردن
pantomimes تقلید در اوردن
pantomime تقلید در اوردن
fabricate تقلید کردن
fabricated تقلید کردن
fabricates تقلید کردن
fabricating تقلید کردن
monkey تقلید دراوردن
monkeys تقلید دراوردن
emulate تقلید کردن
mimic تقلید کردن
mimed تقلید دراوردن
mime تقلید دراوردن
mimesis تقلید واگیری
mimetism تقلید حفافتی
mock up تقلید کردن
personate تقلید کردن از
impressionist تقلید درآور
simulafe تقلید کردن
terminal emulation تقلید ترمینالی
mimetism تقلید استتاری
impressionists تقلید درآور
take for granted <idiom> تقلید از چیزی
patterning تقلید کردن
pantomiming <adj.> <pres-p.> تقلید کردن
imitatively از روی تقلید
copyright حق چاپ و تقلید
mimes تقلید دراوردن
imitable قابل تقلید
imitative of تقلید کننده از
hokeypokey تقلید واداواصول
copyrights چاپ و تقلید
miming تقلید دراوردن
imitability قابلیت تقلید
copyright چاپ و تقلید
parody تقلید مسخره امیزکردن
burlesque تقلید رقص لخت
parodies تقلید مسخره امیزکردن
copycat <idiom> تقلید از شخص دیگری
birdcall تقلید صدای پرنده
inimitable غیر قابل تقلید
burlesques تقلید رقص لخت
mimesis تقلید هنر از واقعیات
adopting the opinion تقلید در مسائل شرعی
sequacious اهل تقلید تابع
talented استعداد
talent استعداد
talents استعداد
cabiler استعداد
potentiality استعداد
liability to disease استعداد
aptness استعداد
brilliance استعداد
verve استعداد
susceptivity استعداد
amplitude استعداد
endowments استعداد
endowment استعداد
gormless کم استعداد
simpleminded کم استعداد
talentless بی استعداد
ungifted بی استعداد
predispostion استعداد
potentialities استعداد
capacity استعداد
capability استعداد
turns استعداد
genius استعداد
aptitudes استعداد
gifted با استعداد
aptitude استعداد
unintelligent بی استعداد
turn استعداد
geniuses استعداد
ingenuity استعداد
parted با استعداد
susceptibility استعداد
capacities استعداد
inapt بی استعداد
property استعداد
to copyright حق چاپ و تقلید را محفوظ کردن
to go to school to یاد گرفتن یا تقلید کردن از
travesties تقلید مسخره امیز کردن
mime تقلید نمایش بدون گفتگو
pastiche تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
pastiches تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
mimed تقلید نمایش بدون گفتگو
mimes تقلید نمایش بدون گفتگو
miming تقلید نمایش بدون گفتگو
it is copyright حق چاپ و تقلید محفوظ است
travesty تقلید مسخره امیز کردن
division slice استعداد لشگری
cleverer باهوش با استعداد
reproductivity استعداد هم اوری
resistibility استعداد مقاومت
cleverest باهوش با استعداد
risible faculty استعداد خنده
child prodigy بچهبا استعداد
scholastic aptitude استعداد تحصیلی
indisposedness عدم استعداد
academic aptitude استعداد تحصیلی
clever باهوش با استعداد
end strength استعداد نهایی
artistic aptitude استعداد هنری
command strength استعداد یکان
caliber گنجایش استعداد
tendencies توجه استعداد
palooka بوکسور بی استعداد
tendency توجه استعداد
occupational aptitude استعداد شغلی
frost susceptibility استعداد یخزدگی
mechanical aptitude استعداد فنی
reproductivity استعداد تولید
authorized strength استعداد مجاز
capacities گنجایش استعداد
liability بدهکاری استعداد
war strenght استعداد جنگی
capable با استعداد صلاحیتدار
capability استعداد پیشرفت
flair استعداد خصیصه
capacity استعداد مقام
artistry استعداد هنرپیشگی
aptitude tests ازمون استعداد
aptitude test ازمون استعداد
capacities استعداد مقام
capacity گنجایش استعداد
liabilities بدهکاری استعداد
sconce جمجمه استعداد
strength استعداد رزمی
shifted نوبتی استعداد
shift نوبتی استعداد
shifts نوبتی استعداد
strengths استعداد رزمی
indispositions عدم استعداد
cleverness هوشیاری استعداد
arts استعداد استادی
art استعداد استادی
indisposition عدم استعداد
onomatopoeic به تقلید صدغا درست شده تقلیدی
simulating تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulates تقلید نشان دادن وانمود کردن
simulate تقلید نشان دادن وانمود کردن
inimitably چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
level of strength سطح استعداد رزمی
manpower cieling سطح استعداد پرسنل
level of strength میزان استعداد رزمی
naturals مسلم استعداد ذاتی
the talnet of the country مردم با استعداد کشور
potentialize دارای استعداد کردن
reduced strenght حداقل استعداد جنگی
physical aptitude test ازمون استعداد جسمانی
knack صدای شلاق استعداد
peak strenght حداکثر استعداد مجاز
talent for musics استعداد یا ذوق موسیقی
gifted موید شخص با استعداد
vocational aptitude test ازمون استعداد شغلی
accountable strength استعداد قابل محاسبه
potentially با داشتن استعداد نهانی
able با استعداد صلاحیت دار
gifts دارای استعداد کردن
gift استعداد پیشکش کردن
differential aptitude tests ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
gifts استعداد پیشکش کردن
attack size استعداد وسایل درگیر در تک
gift دارای استعداد کردن
allotropy استعداد تغییر و تبدیل
accountable strength استعداد قابل توجه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com