Dictiornary-Farsi | استعداد جنگی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
war strenght	استعداد جنگی


Search result with all words

reduced strenght	حداقل استعداد جنگی
Other Matches

escry	فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
warship	کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill	مشق جنگی تمرین جنگی
warships	کشتی جنگی ناو جنگی
average strength	استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
cartel ship	کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
live fire	تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
brilliance	استعداد
amplitude	استعداد
capability	استعداد
unintelligent	بی استعداد
genius	استعداد
capacities	استعداد
predispostion	استعداد
aptness	استعداد
property	استعداد
susceptivity	استعداد
ingenuity	استعداد
talentless	بی استعداد
ungifted	بی استعداد
geniuses	استعداد
parted	با استعداد
potentialities	استعداد
cabiler	استعداد
verve	استعداد
endowments	استعداد
endowment	استعداد
liability to disease	استعداد
talents	استعداد
talent	استعداد
talented	استعداد
potentiality	استعداد
capacity	استعداد
simpleminded	کم استعداد
gifted	با استعداد
susceptibility	استعداد
gormless	کم استعداد
turns	استعداد
turn	استعداد
inapt	بی استعداد
aptitude	استعداد
aptitudes	استعداد
capacities	استعداد مقام
child prodigy	بچهبا استعداد
arts	استعداد استادی
division slice	استعداد لشگری
liabilities	بدهکاری استعداد
strength	استعداد رزمی
capability	استعداد پیشرفت
mechanical aptitude	استعداد فنی
occupational aptitude	استعداد شغلی
strengths	استعداد رزمی
caliber	گنجایش استعداد
liability	بدهکاری استعداد
palooka	بوکسور بی استعداد
capacities	گنجایش استعداد
indisposedness	عدم استعداد
imitativeness	استعداد تقلید
cleverness	هوشیاری استعداد
indispositions	عدم استعداد
frost susceptibility	استعداد یخزدگی
indisposition	عدم استعداد
command strength	استعداد یکان
flair	استعداد خصیصه
artistry	استعداد هنرپیشگی
capacity	استعداد مقام
shift	نوبتی استعداد
shifts	نوبتی استعداد
capacity	گنجایش استعداد
shifted	نوبتی استعداد
aptitude test	ازمون استعداد
aptitude tests	ازمون استعداد
end strength	استعداد نهایی
art	استعداد استادی
reproductivity	استعداد تولید
tendency	توجه استعداد
scholastic aptitude	استعداد تحصیلی
sconce	جمجمه استعداد
capable	با استعداد صلاحیتدار
cleverest	باهوش با استعداد
cleverer	باهوش با استعداد
clever	باهوش با استعداد
academic aptitude	استعداد تحصیلی
authorized strength	استعداد مجاز
tendencies	توجه استعداد
artistic aptitude	استعداد هنری
risible faculty	استعداد خنده
reproductivity	استعداد هم اوری
resistibility	استعداد مقاومت
armistise	متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
allotropy	استعداد تغییر و تبدیل
attack size	استعداد وسایل درگیر در تک
gift	استعداد پیشکش کردن
gift	دارای استعداد کردن
gifts	استعداد پیشکش کردن
gifts	دارای استعداد کردن
accountable strength	استعداد قابل توجه
accountable strength	استعداد قابل محاسبه
manpower cieling	سطح استعداد پرسنل
habiliment	جامه استعداد فکری
level of strength	میزان استعداد رزمی
the talnet of the country	مردم با استعداد کشور
vocational aptitude test	ازمون استعداد شغلی
versatile	دارای استعداد و ذوق
talent for musics	استعداد یا ذوق موسیقی
potentially	با داشتن استعداد نهانی
level of strength	سطح استعداد رزمی
naturals	مسلم استعداد ذاتی
knack	صدای شلاق استعداد
able	با استعداد صلاحیت دار
natural	مسلم استعداد ذاتی
scholastic aptitude test	ازمون استعداد تحصیلی
differential aptitude tests	ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
effective strength	استعداد رزمی موثر
gifted	موید شخص با استعداد
peak strenght	حداکثر استعداد مجاز
physical aptitude test	ازمون استعداد جسمانی
fabllibility	استعداد خطا کردن
flatlander	موج سوار کم استعداد
potentialize	دارای استعداد کردن
personnel ceiling	سقف استعداد مجاز پرسنلی
potentialities	عاملیت بالفعل استعداد نهانی
strengths	قدرت رزمی استعداد نفری
potential	دارای استعداد نهانی پتانسیل
strength	قدرت رزمی استعداد نفری
rhymester	شاعربی استعداد وکم مایه
potentiality	عاملیت بالفعل استعداد نهانی
edacity	استعداد خوردن شکم پرستی
peace time complement	استعداد مجاز زمان صلح
battle bill	فهرست استعداد رزمی ناو
Iranians have a gift of tongues.	ایرانیها استعداد زبان دارند
self rating	تعیین میزان استعداد خود
means end capacity	استعداد درک وسیله- هدف
faculties	استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculty	استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
peace time establishment	جدول استعداد مجاز زمان صلح
seashore musical ability tests	آزمون های استعداد موسیقی سیشور
green thumb	استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
authorized strength of theater	استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
minnesota clerical aptitude test	ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
one's light s	نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
it is insusceptible of change	اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
rimester	قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
manning level	درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
tactical	جنگی
battle line	خط جنگی
bristly	جنگی
tactically	جنگی
dogfights	سگ جنگی
warlike	جنگی
service	جنگی
scrapper	جنگی
fighting	جنگی
martin	جنگی
dogfight	سگ جنگی
serviced	جنگی
martial	جنگی
combatant vessel	کشتی جنگی
campaign badge	نشان جنگی
warplane	هواپیمای جنگی
battle reserve	ذخیره جنگی
combatant vessel	ناو جنگی
combat ration	جیره جنگی
dim light	چراغ جنگی
battle lights	چراغهای جنگی
battle sight	درجه جنگی
booty of war	غنیمت جنگی
destrier	اسب جنگی
destrer	اسب جنگی
contraband of war	قاچاق جنگی
combat firing	تیراندازی جنگی
combat exercise	مانور جنگی
cocker	خروس جنگی
battleplane	هواپیمای جنگی
trophy of war	غنایم جنگی
battle reserve	احتیاط جنگی
battle station	پایگاه جنگی
combat tire	لاستیک جنگی
campaign medal	مدال جنگی
battle plane	هواپیمای جنگی
battle problems	مسائل جنگی
battle map	نقشه جنگی
war gas	گاز جنگی
tactical intelligence	اطلاعات جنگی
tactical aircraft	هواپیمای جنگی
war plan	طرح جنگی
strategic situation	وضع جنگی
spoiler	خریدارغنائم جنگی
sloop of war	کرجی جنگی
sloop	قایق جنگی
war plan	نقشه جنگی
service mine	مین جنگی
service ammunition	مهمات جنگی
reparations for war damages	غرامات جنگی
war material	وسایل جنگی
tactical march	حرکت جنگی
tactical march	انتقال جنگی
war cry	فریاد جنگی
war crimes	جنایات جنگی
war crime	جنایات جنگی