English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 153 (11 milliseconds)
English Persian
artistry استعداد هنرپیشگی
Other Matches
virtuosity ذوق هنرپیشگی
show business حرفهی هنرپیشگی و نمایش
stage-struck عاشق هنرپیشگی و صحنهی نمایش
average strength استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
talent استعداد
talented استعداد
capacity استعداد
capacities استعداد
ungifted بی استعداد
geniuses استعداد
genius استعداد
unintelligent بی استعداد
talents استعداد
liability to disease استعداد
cabiler استعداد
predispostion استعداد
aptness استعداد
amplitude استعداد
potentiality استعداد
potentialities استعداد
simpleminded کم استعداد
susceptivity استعداد
talentless بی استعداد
brilliance استعداد
verve استعداد
gormless کم استعداد
endowments استعداد
endowment استعداد
capability استعداد
susceptibility استعداد
ingenuity استعداد
aptitudes استعداد
aptitude استعداد
parted با استعداد
gifted با استعداد
turns استعداد
turn استعداد
property استعداد
inapt بی استعداد
indisposedness عدم استعداد
resistibility استعداد مقاومت
risible faculty استعداد خنده
scholastic aptitude استعداد تحصیلی
academic aptitude استعداد تحصیلی
sconce جمجمه استعداد
shift نوبتی استعداد
shifted نوبتی استعداد
shifts نوبتی استعداد
imitativeness استعداد تقلید
capable با استعداد صلاحیتدار
mechanical aptitude استعداد فنی
command strength استعداد یکان
division slice استعداد لشگری
frost susceptibility استعداد یخزدگی
authorized strength استعداد مجاز
reproductivity استعداد تولید
end strength استعداد نهایی
reproductivity استعداد هم اوری
artistic aptitude استعداد هنری
palooka بوکسور بی استعداد
occupational aptitude استعداد شغلی
caliber گنجایش استعداد
capacity گنجایش استعداد
tendencies توجه استعداد
tendency توجه استعداد
strengths استعداد رزمی
child prodigy بچهبا استعداد
clever باهوش با استعداد
cleverer باهوش با استعداد
strength استعداد رزمی
cleverest باهوش با استعداد
arts استعداد استادی
capacity استعداد مقام
capacities گنجایش استعداد
aptitude test ازمون استعداد
aptitude tests ازمون استعداد
capability استعداد پیشرفت
indispositions عدم استعداد
indisposition عدم استعداد
cleverness هوشیاری استعداد
liability بدهکاری استعداد
capacities استعداد مقام
liabilities بدهکاری استعداد
war strenght استعداد جنگی
flair استعداد خصیصه
art استعداد استادی
manpower cieling سطح استعداد پرسنل
peak strenght حداکثر استعداد مجاز
the talnet of the country مردم با استعداد کشور
scholastic aptitude test ازمون استعداد تحصیلی
vocational aptitude test ازمون استعداد شغلی
reduced strenght حداقل استعداد جنگی
talent for musics استعداد یا ذوق موسیقی
potentialize دارای استعداد کردن
physical aptitude test ازمون استعداد جسمانی
level of strength میزان استعداد رزمی
level of strength سطح استعداد رزمی
knack صدای شلاق استعداد
allotropy استعداد تغییر و تبدیل
accountable strength استعداد قابل توجه
accountable strength استعداد قابل محاسبه
natural مسلم استعداد ذاتی
potentially با داشتن استعداد نهانی
naturals مسلم استعداد ذاتی
gifts دارای استعداد کردن
gifts استعداد پیشکش کردن
gift دارای استعداد کردن
gift استعداد پیشکش کردن
versatile دارای استعداد و ذوق
able با استعداد صلاحیت دار
gifted موید شخص با استعداد
attack size استعداد وسایل درگیر در تک
habiliment جامه استعداد فکری
flatlander موج سوار کم استعداد
differential aptitude tests ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
effective strength استعداد رزمی موثر
fabllibility استعداد خطا کردن
Iranians have a gift of tongues. ایرانیها استعداد زبان دارند
faculty استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
faculties استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
personnel ceiling سقف استعداد مجاز پرسنلی
strength قدرت رزمی استعداد نفری
strengths قدرت رزمی استعداد نفری
means end capacity استعداد درک وسیله- هدف
potentialities عاملیت بالفعل استعداد نهانی
peace time complement استعداد مجاز زمان صلح
battle bill فهرست استعداد رزمی ناو
potentiality عاملیت بالفعل استعداد نهانی
potential دارای استعداد نهانی پتانسیل
rhymester شاعربی استعداد وکم مایه
edacity استعداد خوردن شکم پرستی
self rating تعیین میزان استعداد خود
peace time establishment جدول استعداد مجاز زمان صلح
seashore musical ability tests آزمون های استعداد موسیقی سیشور
minnesota clerical aptitude test ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
authorized strength of theater استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
one's light s نهایت کوشش را در حدودتوانایی یا استعداد خود بعمل اوردن
rimester قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
it is insusceptible of change اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
zeroed out ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
telegenic دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
tryout ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
complement استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complements استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
reduction coefficient ضریب کاهش استعداد ضریب دیدبانی
insusceptibility عدم استعداد عدم تاثر
combat power نیروی رزمی استعداد رزمی
attached strength استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com