Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
periphrasis
استعمال واژه ها وعبارات زائد
Other Matches
neology
استعمال واژه یااصطلاح جدید
the word is sanctioned by use
کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
folderol
زائد ریشه یاحاشیه زائد
smokes
استعمال دود استعمال دخانیات
smoke
استعمال دود استعمال دخانیات
radiologist
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
concordances
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordance
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
disuse
عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
portmanteau
واژه مرکب از دو واژه
portmanteaus
واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux
واژه مرکب از دو واژه
hypermetric
زائد
ascititious
زائد
recrementitious
زائد
excrescential
زائد
intercalary
زائد
extras
زائد
extra-
زائد
supervacaneous
زائد
extra
زائد
redundant
زائد
dummy
زائد
overplus
زائد
dummies
زائد
surplus
زائد
surpluses
زائد
tautologies
زائد
tautology
زائد
superfluous
زائد
surplus gas
گاز زائد
further
اضافی زائد
excrescency
رشد زائد
furthered
اضافی زائد
bronchocele
غده زائد
furthering
اضافی زائد
waste product
محصولات زائد
wastes
زائد اتلاف
hyperbola
قسع زائد
hyperbolas
قسع زائد
furthers
اضافی زائد
formative
حرف زائد
superimposition
تحمیل زائد
growth
چیز زائد
redundancies
زائد فراوانی
redundancy
زائد فراوانی
growths
چیز زائد
waste
زائد اتلاف
red tape
تشریفات زائد
redundant equation
معادله زائد
offal
مواد زائد لاشه
tankage
مواد زائد کشتارگاه
redundance
حشووزوائد سخن زائد
data redundancy
زائد بودن داده ها
periphrastic
دارای الفاظ زائد
hypermetric
دارای سبب زائد
additionally
بطور اضافی یا زائد
hypercatalectic
دارای هجای زائد
pleonastic
دارای سخن زائد
supererogatory
زائد بیش از حد لزوم
pared
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pleonasm
حشو قبیح سخن زائد
pare
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
pares
قسمتهای زائد چیزی را چیدن
weeding
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
weeded
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
redundant language
سخن زائد یازیادی حشووزوائد
weed
برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
polypous
شبیه گوشت زائد ساقه دار
polypose
شبیه گوشت زائد ساقه دار
use
استعمال
uses
استعمال
applications
استعمال
application
استعمال
employment
استعمال
expenditure
استعمال
air brush
برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
usage
نحوه استعمال
law of use
قانون استعمال
nicotian
دود استعمال کن
telescopy
فن استعمال دوربین
abused
بد استعمال کردن
tutoyer
استعمال کردن
riflery
استعمال تفنگ
ill use
بد استعمال کردن
overuse
استعمال مفرط
ill usage
سوء استعمال
abuse
سوء استعمال
desuetude
عدم استعمال
abused
سوء استعمال
usages
عرف استعمال
usage
عرف استعمال
using
استعمال مصرف
usages
نحوه استعمال
misapplication
استعمال بیجا
misapplication
سوء استعمال
abusing
سوء استعمال
abusing
بد استعمال کردن
abuses
سوء استعمال
abuses
بد استعمال کردن
bilingualism
استعمال دوزبان
misusage
سوء استعمال
bilinguality
استعمال دوزبان
cranage
استعمال جرثقیل
abuse
بد استعمال کردن
unworn
استعمال نشده
use value
ارزش استعمال
employs
استعمال کردن
applications
موارد استعمال
graphics
فن استعمال نمودار
smoking
استعمال دخانیات
abusive
سوء استعمال
exercise
استعمال کردن
overkill
استعمال بیش از حد
exercised
استعمال کردن
exercises
استعمال کردن
applies
استعمال کردن
apply
استعمال کردن
application
موارد استعمال
employing
استعمال کردن
employed
استعمال کردن
maltreatment
سوء استعمال
user cost
هزینه استعمال
value in use
ارزش استعمال
disuse
عدم استعمال
use
استعمال مصرف
applying
استعمال کردن
uses
استعمال مصرف
employ
استعمال کردن
mitring
استعمال تاج اسقفی
law of disuse
قانون عدم استعمال
malapropism
سوء استعمال کلمات
catachresis
استعمال غلط کلمه
dosage
مقدار استعمال دارو
vernacularism
استعمال زبان محلی
dosages
مقدار استعمال دارو
mitering
استعمال تاج اسقفی
users
استعمال کننده کاربر
The habit of smoking.
عادت به استعمال دخانیات
user
استعمال کننده کاربر
no smoking allowed
استعمال دخانیان ممنوع
nicotian
استعمال کننده دخانیات
outward application
استعمال برونی یا خارجی
gobo
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
oxymoron
استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
deverbative
بصورت مشتق استعمال شده
sesquipedalian
معتاد به استعمال لغات دراز
symbolization
استعمال علائم ونشانهای رمزی
holophrastic
استعمال کننده کلمه قصار
purism
افراط در استعمال صحیح الفاظ
incompatible
غیر قابل استعمال با یکدیگر
oxymoron
استعمال کلمات مرکب متضاد
telescopist
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
instrumentation
تنظیم اهنگ استعمال الت
abjectival use of a noun
استعمال اسمی به طور صفت
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
malapropism
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
abstinence
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
dump
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
abstemious
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
junkie
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
utilization
به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
teetotaler
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotalism
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
teetotallers
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
wear and tear
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
teetotaller
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
junkies
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
to smoke oneself sick
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
word
واژه
mosul
واژه
neologisms
نو واژه
terming
واژه
neologism
نو واژه
worded
واژه
termed
واژه
term
واژه
purist
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
nicotinism
مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
abstainer
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
joint
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
purists
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
word deafness
واژه کری
word count
واژه شماری
paronym
واژه هم ریشه
the root of a word
ریشه واژه
stimulus word
واژه محرک
word order
ترتیب واژه ها
wordbook
واژه نامه
punctuation for reference
زیر واژه
buzz words
رمز واژه
philologist
واژه شناس
dictionary
واژه نامه
buzz word
رمز واژه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com