English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
wharfage استفاده ازاسکله وبارانداز و تاسیسات وابسته به اسکله یالنگرگاه
Other Matches
caretaker status وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
mysticism در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
hard beach قسمت مستحکم ساحل یا اسکله اسکله روسازی شده
noncontiguous facility تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
air landing facility تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
polytonal وابسته به استفاده ازچند کلید یا چند لحن موسیقی در یک وهله
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
phallic وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
wharves اسکله
jetty اسکله
berths اسکله
berth اسکله
berthed اسکله
berthing اسکله
landings اسکله
pier اسکله
quays اسکله
piers اسکله
beaches اسکله
beached اسکله
beach اسکله
landing اسکله
docked اسکله
waterfront اسکله
wharf اسکله
jetties اسکله
docks اسکله
dock اسکله
quay اسکله
waterfronts اسکله
wharfs اسکله
installations تاسیسات
facilities تاسیسات
services تاسیسات
plant تاسیسات
maintenance تاسیسات
installation تاسیسات
plants تاسیسات
facility تاسیسات
wharfinger اسکله دار
wharfmaster رئیس اسکله
charging berth اسکله بارگیری
pontoons اسکله شناور
pontoon اسکله شناور
beach capacity فرفیت اسکله
beach patrol نگهبان اسکله
jetties اسکله بندر
piers اسکله ستون
beachy اسکله دار
berthage عوارض اسکله
pier اسکله ستون
charging wharf اسکله بارگیری
dockage هزینه اسکله
wharf اسکله ابی
eolith اسکله سنگی
longshoreman کارگر اسکله
jetty اسکله کرپی
jetties اسکله کرپی
discharging wharf اسکله تخلیه
wharves اسکله ابی
wharfs اسکله ابی
longshoremen کارگر اسکله
landing place فرودگاه اسکله
discharging berth اسکله تخلیه
jetty اسکله بندر
sintering plant تاسیسات زینتر
active installation تاسیسات فعال
hospital benefit تاسیسات بیمارستانی
renewals نوسازی تاسیسات
air inst alations تاسیسات هوایی
treatment facility تاسیسات پزشکی
air facility تاسیسات هوایی
built in engine موتور تاسیسات
lighting plant تاسیسات روشنایی
renewal نوسازی تاسیسات
sports facility تاسیسات ورزشی
three phase installation تاسیسات سه فاز
shore stablishment تاسیسات ساحلی
heating installation تاسیسات حرارتی
border installations تاسیسات مرزی
training facilities تاسیسات اموزشی
crane installation تاسیسات بالابر
cooling plant تاسیسات سردکننده
confinement facility تاسیسات زندان
telecommunication installation تاسیسات ارتباطات
radar installation تاسیسات رادار
critical facility تاسیسات حساس
fiscal station تاسیسات سریال
physical security تامین تاسیسات
treatment facility تاسیسات بهداری
port installations تاسیسات بندری
physical security حفافت تاسیسات
naval establishment تاسیسات دریایی
beach exit محل خروجی اسکله
beach diagram طرح نمودار اسکله
beach flag پرچم شاخص اسکله
cargo whip طناب بوم اسکله
leave the jetty جدا شدن از اسکله
landing ship dock اسکله فرود اب خاکی
seafront اسکله کنار دریا
seafronts اسکله کنار دریا
class ii installation تاسیسات اماد طبقه 2
physical فیزیکی مربوط به تاسیسات
low voltage installation تاسیسات فشار ضعیف
class i installation تاسیسات اماد طبقه 1
low voltage plant تاسیسات فشار ضعیف
maintenance نگهداری از تاسیسات یاساختمان
inhouse work کارهای داخلی تاسیسات
inactive installation تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
granulating plant تاسیسات یا واحد گرانولاسیون
gurantee period دوره نگهداری تاسیسات
heat treating equipment تاسیسات عملیات حرارتی
high head plant تاسیسات فشار قوی
blast furnace plant تاسیسات کوره بلند
nuclear power plant تاسیسات انرژی هستهای
air conditioning plant تاسیسات تهویه مطبوع
ancillary facilities تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
agglomerating plant واحد یا تاسیسات زینتر
power plant تاسیسات جریان قوی
public works تاسیسات عام المنفعه
power plants تاسیسات جریان قوی
power generating plant تاسیسات تولید نیرو
power installation تاسیسات جریان قوی
To dock . To berth. پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
alongside پهلوی اسکله در کنار در طول
clearance capacity فرفیت تخلیه بار اسکله
roustabout کارگر اسکله یا بندر گاه
save all توربندی بین ناو و اسکله
sea island terminal باراندازیا اسکله روی دریا
bureaucratic وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
olympian اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
continous tinning line تاسیسات قلع کاری دائمی
continous casting plant تاسیسات ریخته گری دائمی
roll up جمع اوری کردن تاسیسات
high frequency heating equipment تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
cryptofacility تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
dressing plant تاسیسات تهیه سنگ معدن
open hearth plant تاسیسات کوره زیمنس مارتین
the p was used as a promenade ان اسکله گردش گاه مردم است
beach unit یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
wharfinger مامور اسکله یا برانداز رئیس لنگرگاه
spur shore دفرای شناور الواراتصال ناو به اسکله
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
telepathic وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
choral وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
subglacial وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
inactive beds میزان تاسیسات بلااستفاده پزشکی یا بیمارستانی
low voltage system شبکه ی فشار ضعیف تاسیسات فشارضعیف
air facility تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
capital budget بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
sewerage requipment تاسیسات شبکه جمع اوری فاضلاب
air inst alations تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
phylar وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
vehicular وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
lexicographic وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
layig up position موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
wharf لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
beach master افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
beach organization یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
wharfs لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
wharves لنگر گاه ساحل رودخانه با اسکله یادیوار
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
impluse voltage testing plant ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
utility تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
monarchic وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
erotic وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
cliquy وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquey وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
graving dock اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
target array نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
navigation head بارانداز کنار اسکله دریایی محل مبادله بار کشتیها دراسکله
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com