English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
surcharge of common استفاده بیش از حد مجاز ازچراگاه
Other Matches
clear مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clears مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clearer مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
clearest مجاز کردن یک سخت افزاربرای استفاده
maximum بزرگترین عددی استفاده میشود یا مجاز است
invalids شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست
invalid شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست
accessing مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده
accesses مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده
accessed مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایلهای ذخیره شده
access مجاز بودن به استفاده از کامپیوتر و خواندن و تغییردادن فایل های ذخیره شده
piggyback دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggybacks دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
authorized در اختیار قرار داده شده مجاز به اجازه استفاده داده شده
legit نمایش مجاز تاتر مجاز
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
authorized level of organization سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
common use مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
commissioned مجاز
permissible مجاز
authorrized مجاز
licensed مجاز
rated مجاز
toluene حد مجاز
admissibll مجاز
admissible مجاز
admittable مجاز
permissive مجاز
authorized مجاز
at liberty مجاز
permitted مجاز
tropologic مجاز
allowable مجاز
licensable مجاز
lawful مجاز
metonymy مجاز
authorised مجاز
allowed مجاز
certified مجاز
legal مجاز
wimp نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimps نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
allowable stress تنش مجاز
working stress تنش مجاز
tolerances تفاوت مجاز
tolerances خطای مجاز
tolerance تفاوت مجاز
permit مجاز کردن
permits مجاز کردن
tolerance خطای مجاز
impermissible غیر مجاز
allowable load بار مجاز
authorised clerk واسطه مجاز
speed limit سرعت مجاز
speed limits سرعت مجاز
tolerance limit خطای مجاز
admitance روا مجاز
height clearance ارتفاع مجاز
trope مجاز استعاره
complements حد مجاز مکمل
allowable cargo load بار مجاز
complementing حد مجاز مکمل
complemented حد مجاز مکمل
allowable cargo load حداکثربار مجاز
complement حد مجاز مکمل
allowable level تراز مجاز
allowed vibrations ارتعاشهای مجاز
on the house <idiom> مجاز درکاری
legitimized مجاز کردن
accredited مجاز معتبر
authorized strength استعداد مجاز
legitimize مجاز کردن
legitimization مجاز کردن
bona fide holder دارنده مجاز
working load بار مجاز
legitimising مجاز کردن
legitimises مجاز کردن
legitimised مجاز کردن
fair game شکار مجاز
ban item غیر مجاز
idiographic وابسته به مجاز
legitimizes مجاز کردن
legitimizing مجاز کردن
permitting مجاز کردن
figuratively بطور مجاز
authorise مجاز نمودن
troplogy مجاز گوئی
authorized allowance سهمیه مجاز
unauthorized غیر مجاز
delegation of authority مجاز شمردن
lawfully به طور مجاز
authorized manpower استعدادپرسنلی مجاز
licensing hours زمان مجاز
circuit allocated use مدارچانلهای مجاز
authorized program برنامه مجاز
bag limit حد مجاز صید
not allowed غیر مجاز
justifiability مجاز بودنی
freed مجاز منفصل
freeing مجاز منفصل
frees مجاز منفصل
permissible deviation تفاوت مجاز
permissible velocity تندی مجاز
prescribed load بار مجاز
permissible velocity سرعت مجاز
free مجاز منفصل
setting شدت مجاز
metonym مجاز مرسل
contraband غیر مجاز
permissibly بطور مجاز
doses مقدار مجاز
dosed مقدار مجاز
dose مقدار مجاز
authorized bank بانک مجاز
settings شدت مجاز
licit روا مجاز
permissible dosage دوز مجاز
revocable contract عقد مجاز
dosing مقدار مجاز
safe load بار مجاز
allowance میزان مجاز
maximum prr ermissible مجاز حداکثر
allowances میزان مجاز
permissible load بار مجاز
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
ratings نحوه عملکرد مجاز
authorized allowance supplies سهمیه مجاز اماد
illigal character دخشه غیر مجاز
numbers مجموعه مقادیر مجاز
security مشخصات کاربران مجاز
maximum permissible load بار مجاز حداکثر
licitly بطور مجاز یا مشروع
rating نحوه عملکرد مجاز
authorized parts list لیست قطعات مجاز
prescribed load بار مهمات مجاز
authorized parts list سهمیه مجاز قطعات
illicit advertising تبلیغ غیر مجاز
authorized manpower نیروی انسانی مجاز
manpower cieling حداکثرنیروی انسانی مجاز
maximum allowable concentration حداکثر غلظت مجاز
illigal character کاراکتر غیر مجاز
table of allowance جدول سهمیه مجاز
tensile stress تنش کششی مجاز
peak strenght حداکثر استعداد مجاز
maximum permissible voltage ولتاژ مجاز حداکثر
twenty four hour charge rate امپر مجاز باتری
taxi stand ماندگاه مجاز تاکسی
tare وزن مجاز یک فرف
range مجموعه مقادیر مجاز
ranged مجموعه مقادیر مجاز
ranges مجموعه مقادیر مجاز
acceptance tolerance حد مجاز قابل قبول
personnel authorization سطح پرسنلی مجاز
forbidden band نوار غیر مجاز
permissible dosage میزان داروی مجاز
authorized allowance supplies سهمیه اماد مجاز
personnel authorization جدول پرسنلی مجاز
safe loads tables جداول بارهای مجاز
number مجموعه مقادیر مجاز
allowable cabin load بار مجاز هواپیما
allowed energy levels ترازهای انرژی مجاز
allowed quantum state حالت کوانتومی مجاز
eligible traffic عبور و مرور مجاز
circuit allocated use سهمیه مدارهای مجاز
solenoid sweep پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
publishes 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
peace time complement استعداد مجاز زمان صلح
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com