English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (6 milliseconds)
English Persian
centralisation استقرار درمرکز
centralization استقرار درمرکز
Other Matches
preposition استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
prepositions استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
centers درمرکز قرارگرفتن
centred درمرکز قرارگرفتن
centre درمرکز قرارگرفتن
centered درمرکز قرارگرفتن
centric واقع درمرکز
centricity وقوع درمرکز
center درمرکز قرارگرفتن
under fire <idiom> درمرکز حمله بودن
centralizing تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
centralizes تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
centralises تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
centralised تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
centralize تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
centralising تمرکز دادن درمرکز جمع کردن
establishments استقرار
establishment استقرار
solidification استقرار
sessility استقرار
downloading استقرار
localization استقرار
colony استقرار
stability استقرار
settlements استقرار
installation استقرار
pitches استقرار
settlement استقرار
mounting استقرار
pitch استقرار
installations استقرار
stationed استقرار یافتن
reintegration استقرار مجدد
positioning band حلقه استقرار
delocalization عدم استقرار
crimping groove شیار استقرار
seats سکوی استقرار
confirmation تثبیت استقرار
stations استقرار یافتن
permanent emplacement استقرار دایمی
station استقرار یافتن
restoration استقرار مجدد
seat سکوی استقرار
seated سکوی استقرار
lodgment area منطقه استقرار
yoke دوشاخه استقرار
angle of repose زاویه استقرار
yoke پایه استقرار
tent striking فرمان ضد استقرار
stanchion سکوی استقرار
posteriori ازراه استقرار
equatorial mounting استقرار معدل النهاری
set up اماده بکار استقرار
setting ring حلقه استقرار یا ثبات
network topology چگونگی استقرار شبکه
seating محل استقرار نشیمن
alt azimuth mounting استقرار سمت- ارتفاعی
lodgment منزل گیری استقرار
angle of repose حداکثر شیب استقرار
lodgement منزل گیری استقرار
downloading utility برنامه کمکی استقرار
automatic font downloading استقرار خودکار فونت
disposition استقرار یکانها و اماد درمنطقه
make up <idiom> استقرار وسایل تزئین وآرایش
metacenter نقطه استقرار وثبات یاتوازن
settling rounds تیر استقرار قنداق توپ
anchor line cable کابل استقرار چتردر هواپیما
location of industry تعیین محل استقرار صنعت
downloadable font فونت قابل استقرار در حافظه
location theory نظریه تعیین محل استقرار صنعت
settles مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
gun post سوراخ محل استقرار لوله توپ
settle مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
cannelure شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
sponson سکوی استقرار توپ روی برجک
cannelure شیار استقرار پوکه روی گلوله
steric وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
trailer camp محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer park محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
staging سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
base piece پایه پایه استقرار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com