Dictiornary-Farsi | اسقاط دعوی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (9 milliseconds)

English	Persian
relinquishment of a claim	اسقاط دعوی
waiving a claim	اسقاط دعوی


Other Matches

restitution of conjugal rights	دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
junk	اسقاط
waiver	اسقاط حق
waiving	اسقاط
relinquishing	اسقاط
waiver of right	اسقاط حق
relinquishment	اسقاط
waiving of a legal right	اسقاط حق
abortion	اسقاط جنین
foeticide	اسقاط جنین
waives	اسقاط کردن
waived	اسقاط کردن
waive	اسقاط کردن
waiver clause	شرط اسقاط حق
salvager	خریدار اسقاط
abortions	اسقاط جنین
extinctive prescription	مرور زمان اسقاط حق
negative prescription	مرور زمان اسقاط حق
pretending	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretends	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
pretend	دعوی یاادعا کردن اقامه دعوی کردن
trover	دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
pleadings	افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
scraps	افتادههای اهن اسقاط اهن
scrapping	افتادههای اهن اسقاط اهن
scrapped	افتادههای اهن اسقاط اهن
scrap	افتادههای اهن اسقاط اهن
professions	دعوی
lawsuits	دعوی
quarrelled	دعوی
profession	دعوی
suit at law	دعوی
quarrel	دعوی
quarreled	دعوی
quarrelling	دعوی
lawsuit	دعوی
strife	دعوی
pretensions	دعوی
pretension	دعوی
quarrels	دعوی
claim	دعوی
case	دعوی
claimed	دعوی
claiming	دعوی
quarreling	دعوی
claims	دعوی
cases	دعوی
claimants	اصحاب دعوی
pretension	دعوی خودفروشی
bringing an action	اقامه دعوی
claim for restitution	دعوی استرداد
quitclaim	ترک دعوی
ancillary suit	دعوی طاری
desistement	ترک دعوی
parties	اصحاب دعوی
litigants	اصحاب دعوی
post litem motam	پس از طرح دعوی
suited	خواستگاری دعوی
civil action	دعوی مدنی
retraxit	استرداد دعوی
withdrawal of a case	استرداد دعوی
cause of claim	منشاء دعوی
admissible case	دعوی مسموع
initiating proceedings	اقامه دعوی
desistement	انصراف از دعوی
counterclaim	دعوی متقابل
prime impression	دعوی بدوی
litigant	طرف دعوی
criminal action	دعوی جزایی
counter claim	دعوی متقابل
prime impression	دعوی ابتدایی
hearings	استماع دعوی
hearing	استماع دعوی
remedy sought by plaintiff	خواسته دعوی
opponent	طرف دعوی
opponents	طرف دعوی
relinquishment of a claim	ترک دعوی
acquittance	ترک دعوی
acquittance	سندترک دعوی
proceeding for damage	دعوی خسارت
restitution of conjugal rights	دعوی تمکین
suits	خواستگاری دعوی
cross action	دعوی متقابل
pretensions	دعوی خودفروشی
suit	خواستگاری دعوی
issues	موضوع دعوی
suing	دعوی کردن
parties to a dispute	اصحاب دعوی
cases	دعوی مورد
mertis of the case	ماهیت دعوی
cases	دعوی مرافعه
quarreled	دعوی کردن
splitting a cause of action	تجزیه دعوی
quarreling	دعوی کردن
quarrel	دعوی کردن
quarrelled	دعوی کردن
sues	دعوی کردن
sued	دعوی کردن
sue	دعوی کردن
the litigants	طرفین دعوی
nullity proceeding	دعوی بطلان
object of claim	خواسته دعوی
issued	موضوع دعوی
issue	موضوع دعوی
vexatious action	دعوی ایذائی
substituted service	اوراق دعوی
subject of debate	موضوع دعوی
parties of dispute	اصحاب دعوی
plea	پاسخ دعوی
pleas	پاسخ دعوی
case	دعوی مورد
quarrelling	دعوی کردن
jactitation	دعوی دروغ
right of action	حق اقامه دعوی
hypothetical case	دعوی فرضی
disclaimers	ترک دعوی
possessory action	دعوی مالکیت
disclaimer	ترک دعوی
jactation	دعوی دروغ
litigation	ترافع دعوی
litigation	دعوی قضایی
s.c	همان دعوی
personal action	دعوی شخصی
set off	دعوی متقابل
set up claim to	دعوی کردن
lis mota	شروع دعوی
case	دعوی مرافعه
quarrels	دعوی کردن
party to a suit	طرف دعوی
personal action	دعوی منقول
prima facie case	دعوی قابل طرح
obiter dictum	خارج از موضوع دعوی
possessory action	دعوی اعاده مالکیت
litigable	قابل طرح دعوی
to go [fall] together by the ears [outdated] <idiom>	شروع به دعوی کردن
pretend to	دعوی یا ادعا کردن
querela	دعوی مطروح در محکمه
lodge a complaint	اقامه دعوی کردن
evidance in substanttiation of claims	ادله اثبات دعوی
pleas in bar	مدافعات مسقط دعوی
lose the case	محکوم شدن در دعوی
judge advocate	اقامه کننده دعوی
disaffirm	ترک دعوی کردن
prima facie case	دعوی قابل استماع
taxation of costs	ارزیابی هزینههای دعوی
disclaim	ترک دعوی کردن
disclaimed	ترک دعوی کردن
disclaiming	ترک دعوی کردن
disclaims	ترک دعوی کردن
security for costs	تامین هزینه دعوی
secta	ادله خواهان دعوی
litigate	طرح دعوی کردن
right of action	حق طرح دعوی در دادگاه
sounding in damages	دعوی خسارت مستدل
quarrels	دعوی کردن منازعه
subduct	ترک دعوی کردن
relinquish	ترک دعوی کردن
relinquished	ترک دعوی کردن
quarrel	دعوی کردن منازعه
quarreled	دعوی کردن منازعه
quarreling	دعوی کردن منازعه
quarrelled	دعوی کردن منازعه
quarrelling	دعوی کردن منازعه
litigates	طرح دعوی کردن
right of action	حق طرح دعوی دردادگاه
traverses	تکذیب کردن دعوی
traversing	تکذیب کردن دعوی
litigating	طرح دعوی کردن
replevin	دعوی اعاده مالکیت
action in personam	دعوی بر علیه شخص
relinquish a claim	ترک دعوی کردن
real action	دعوی غیر منقول
quitclaim	سند ترک دعوی
civil action	دعوی مدنی یا حقوقی
traversed	تکذیب کردن دعوی
parties	متداعیین اطراف دعوی
traverse	تکذیب کردن دعوی
litigated	طرح دعوی کردن
relinquishes	ترک دعوی کردن
bills	گزارش جریان دعوی
bill	گزارش جریان دعوی
seduction	دعوی فریب و اغوا
suppliant	خواهان دعوی اعاده تصرف
sounding in damages	دعوی خسارت صحیح و محکم
to pretend to wisdom	دعوی عقل یا حکمت کردن
non suit	ترک دعوی به وسیله خواهان
pretending	بخود بستن دعوی کردن
lawsuits	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه
pretend	بخود بستن دعوی کردن
dismissal	عزل مختومه کردن دعوی
venue	محل وقوع جرم یا دعوی
venues	محل وقوع جرم یا دعوی
counter charge	دعوی متقابل در امر جزایی
action in rem	دعوی بر علیه عین مال
dismissals	عزل مختومه کردن دعوی
extrajudicial	بدون ارتباط به موضوع دعوی
forclosure	سلب حق اقامه دعوی ممانعت
pretends	بخود بستن دعوی کردن
jactitation of marriage	دعوی دروغ نسبت به زناشویی
lawsuit	دادخواهی طرح دعوی در دادگاه