English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
pentaptote اسمی که دارای پنج حالت باشد
Other Matches
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
imparisyllabic دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
nominative appositive اسمی که بعلت بدل شدن حالت فاعلیت پیدا کند
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
febile دارای حالت تب
half دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
spirituous دارای حالت روحانی
bested دارای حالت ویژه
syncopator دارای حالت سنکوپ
resinoid دارای حالت صمغی
circumstanced دارای یک حالت معین
spring loaded دارای حالت فنری
nominative subject اسم یا ضمیری که بعلت میندبودن حالت فاعلی داشته باشد
limit state of failure حالت حدی که برای ان حداکثرفرفیت باربری حاصل شده باشد
reducing تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduces تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
reduce تبدیل داده فایل به حالت فشرده تر که به راحتی قابل پردازش باشد
orthotone که ازخود دارای تیکه باشد
hexahydrate ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
tedradynamous دارای شش پرچمی که دوپرچمش بلندتر باشد
an idiomatic experssion عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
spondee وتدی که دارای دوهجای دراز باشد
roving نخ نیم تاب [نخی که از حالت فتیله درآمده و در مرحله قبل از تبدیل شدن به نخ باشد.]
topographic map نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
chloramine هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
oxer اغل گاو که دارای نرده یاپرچین باشد
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
club car واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
proceleusmatic وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
ox fence اغل کاو که دارای نرده یاپرچین باشد
Queen Mother ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
Queen Mothers ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
contour map نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
prelatess زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد
sloe gin عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
pork pies کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
lagate a latere نماینده پاپ که دارای اختیارات کامل باشد
pork pie کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
vacuole گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
double-faced فرش های دو رو [فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
vanity boxŠcaseŠor bag قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
gamy دارای بو و مزه گوشت شکارکه نزدیک فاسد شدن باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
gamey دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
trapped زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
biddable دارای دست قوی که قابل توپ زدن باشد پیشنهادشدنی
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
Persian rug [فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
mafrash مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
toggle مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggles مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
read سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
reads سیستم اطمینان از اینکه داده به درستی دریافت شده است و داده ارسالی برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
karadja medallion ترنج کرجی [این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
hermaprodite کسی که هم دارای حالات زنانگی وهم حالات مردانگی باشد
dactyl کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
mode حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
modes حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
butterfly saddle rug قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
reads مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
read مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد
non-directional design طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
Medici Mamluk rug قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
Jaff design طرح جاف [جاف از روستاهای کردستان می باشد و از قدیم به بافت انواع کیسه های خورجینی و دستی شهرت داشته است. طرح ها اکثرا لوزی شکل بوده و لبه ها حالت قالب دارند.]
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
ostensible شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
nominal اسمی
onomastic اسمی
nounal اسمی
trinomial سه اسمی
denominative اسمی
rated اسمی
substantival اسمی
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
face value بهای اسمی
par value ارزش اسمی
nominal value مقدار اسمی
ostensible شریک اسمی
nominal partner شریک اسمی
call price ارزش اسمی
at par بقیمت اسمی
rated candlepower شمع اسمی
ratings رژیم اسمی
nominal voltage ولتاژ اسمی
nominal income درامد اسمی
rating رژیم اسمی
nominal load بار اسمی
nominal wage مزد اسمی
nominal pitch گام اسمی
nominal price قیمت اسمی
at par به قیمت اسمی
nominal diameter قطر اسمی
nominal capital سرمایه اسمی
smee battery پیل اسمی
face value ارزش اسمی
nominal size اندازه اسمی
nominal value ارزش اسمی
nominal data داده اسمی
nominal cost هزینه اسمی
rated duty کار اسمی
nominal scale مقیاس اسمی
rated current جریان اسمی
nominal price بهای اسمی
nominal value قیمت اسمی
rated voltage ولتاژ اسمی
rated quantity مقدار اسمی
nominal value بهای اسمی
nominal rating کار اسمی
it answers to its name اسمی است بامسمی
at par قیمت اسمی سند
full load بار خارجی اسمی
nominal load بار خارجی اسمی
continuous rating کار پیوسته اسمی
nominal interest rate نرخ بهره اسمی
below par کمتر از بهای اسمی
n.h.p. توان اسمی دستگاه
gerunds اسمی که از اضافه کردن
gerund اسمی که از اضافه کردن
above par بالاتر از بهای اسمی
below par کمتر از ارزش اسمی
voltage rating of a condenser ولتاژ اسمی خازن
nominal value قیمت اسمی سهمی
intermittent rating کار اسمی متناوب
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
nominative indepdent اسمی که درحالت نداواقع شود
at par بقیمت اصلی برابرقیمت اسمی
asthmatics دچار تنگی نفس اسمی
asthmatic دچار تنگی نفس اسمی
abjectival use of a noun استعمال اسمی به طور صفت
indicated horsepower توان اسب اسمی دستگاه
nominal horsepower توان اسب اسمی دستگاه
nominal gross national product محصول ناخالص ملی اسمی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
write down تنزل دادن بهای اسمی سهام
bond discount تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
depreciation of currency کاهش قیمت اسمی سکه طلای استاندارد
debt discount تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
His name is never mentioned anywhere . اسمی ازاو درجایی برده نمی شود
at par قیمت ثابت انتقال ارز به بهای اسمی
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
premiums مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
write down یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
premium مبلغی که اضافه برقیمت اسمی سهام پرداخت میشود
cation یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
tolerances بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
tolerance بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
callable bond نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
face value مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com