English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
addition اسم اضافی ضمیمه
additions اسم اضافی ضمیمه
Other Matches
excursus مقالهء ضمیمه ضمیمه تشریحی
dropper قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharge هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
annexing ضمیمه کردن ضمیمه
annex ضمیمه کردن ضمیمه
annexes ضمیمه کردن ضمیمه
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty وفیفه اضافی ماموریت اضافی
complements ضمیمه
complementing ضمیمه
accompaniment ضمیمه
complement ضمیمه
amendment ضمیمه
amendments ضمیمه
insertion ضمیمه
attached ضمیمه
thereto attached ضمیمه به ان
appendages ضمیمه
appendage ضمیمه
enclosure ضمیمه
appendices ضمیمه
annexing ضمیمه
addenda ضمیمه
apendix ضمیمه
addendum ضمیمه
appurtenance ضمیمه
appurtenence ضمیمه
accompanying ضمیمه
accompaniments ضمیمه
enclosures ضمیمه
appendixes ضمیمه
appendant ضمیمه
appendix ضمیمه
complemented ضمیمه
attachment ضمیمه
exhibit ضمیمه
including به ضمیمه
supplements ضمیمه
comprising <prep.> به ضمیمه
including <prep.> به ضمیمه
inclusive of <prep.> به ضمیمه
supplement ضمیمه
supplementing ضمیمه
supplemented ضمیمه
exhibiting ضمیمه
annex ضمیمه
annexes ضمیمه
exhibited ضمیمه
exhibits ضمیمه
accompanies ضمیمه کردن
accompanied ضمیمه کردن
appendix ضمیمه ذیل
adjunct ملازم ضمیمه
adjuncts ملازم ضمیمه
tacks ضمیمه کردن
accompany ضمیمه کردن
annexed ضمیمه منضم
affix ضمیمه کردن
affixed ضمیمه کردن
attaching ضمیمه کردن
enclose ضمیمه کردن
encloses ضمیمه کردن
enclosing ضمیمه کردن
cirrus اویز ضمیمه
tacking ضمیمه کردن
tacked ضمیمه کردن
tack ضمیمه کردن
affixing ضمیمه کردن
attach ضمیمه کردن
affixes ضمیمه کردن
codicil ضمیمه وصیتنامه
codicils ضمیمه وصیتنامه
adject ضمیمه کردن
arrangements ضمیمه قرارداد
append ضمیمه کردن
extrinsic جزئی ضمیمه
given in ضمیمه شده
appendixes ضمیمه ذیل
tag ضمیمه کردن
tag ضمیمه شدن به
tags ضمیمه کردن
attaches ضمیمه کردن
tags ضمیمه شدن به
subjoin ضمیمه کردن
vermiform appendix ضمیمه اعور
add ضمیمه کردن
postscript ضمیمه کتاب
arrangement ضمیمه قرارداد
attachment ضبط ضمیمه
enclosed <adj.> <past-p.> ضمیمه شده
attributed <adj.> <past-p.> ضمیمه شده
attached <adj.> <past-p.> ضمیمه شده
annexed <adj.> <past-p.> ضمیمه شده
affixed <adj.> <past-p.> ضمیمه شده
enclosed ضمیمه شده
affected [added] <adj.> <past-p.> ضمیمه شده
postscripts ضمیمه کتاب
adjoint مشوق ضمیمه
attachment ضمیمه الصاق
an a to a dictionary ضمیمه فرهنگ
annex پیوستن ضمیمه سازی
attachment توقیف کردن ضمیمه
annexing پیوستن ضمیمه سازی
the a invoice صورت حساب ضمیمه
annexes پیوستن ضمیمه سازی
pendant بی تکلیف ضمیمه شده
pendants بی تکلیف ضمیمه شده
annexation ضمیمه سازی انضمام
adjunction ضمیمه مشاع سازی
cirrate دارای زائده و ضمیمه
schedules صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
glossary واژه نامه ضمیمه کتاب
supplemented تکمیل کردن ضمیمه شدن به
attachment ضمیمه اثاث جمع اوری
glossaries واژه نامه ضمیمه کتاب
supplementing تکمیل کردن ضمیمه شدن به
tagged بر چسب زده ضمیمه دار
scheduled صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
supplement تکمیل کردن ضمیمه شدن به
copy of his letter is here with enclosed رونوشت نامه وی ضمیمه است
supplements تکمیل کردن ضمیمه شدن به
schedule صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
return account صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
attachable قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
attachment توقیف و ضبط شخص یا مال به دلایل قانونی ضمیمه
Lower third قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
aston [British E] قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
chyron [American E] قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
accessional اضافی
surpluses اضافی
de trop اضافی
surplusage اضافی
supplemantary اضافی
supernumerary اضافی
paragogic اضافی
surplus اضافی
unduly اضافی
floating اضافی
accesses اضافی
accessed اضافی
access اضافی
redundant اضافی
supplementary اضافی
relative اضافی
extensions اضافی
overflow اضافی
overflowed اضافی
overflows اضافی
accessing اضافی
additional اضافی
excess اضافی
overtime اضافی
excesses اضافی
plus اضافی
extension اضافی
overcharges هزینه اضافی
surplus value ارزش اضافی
surplus stock موجودی اضافی
overcharged هزینه اضافی
overvoltage ولتاژ اضافی
auxiliary work کارهای اضافی
supplementary costs هزینههای اضافی
overtime ساعات اضافی
the intercalary month ماه اضافی
surplus production تولید اضافی
ancillary equipment تجهیزات اضافی
an a.chapter یک باب اضافی
overcharging هزینه اضافی
overtime وقت اضافی
addition record رکورد اضافی
additional charges اتهامات اضافی
additional charges خرجهای اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
additional score نمره اضافی
adduct ترکیب اضافی
aditional service سرویس اضافی
padding متن اضافی
adscript یادداشت اضافی
surplus water ابهای اضافی
surplus material ماده اضافی
boostes pump پمپ اضافی
poundage هزینه اضافی
postiche متن اضافی
overpayment پرداخت اضافی
extra cost هزینه اضافی
overirrigation ابیاری اضافی
extra current جریان اضافی
extra duty خدمت اضافی
extra equipment تجهیزات اضافی
extra period وقت اضافی
extra time وقت اضافی
extra premium پاداش اضافی
overhead costs هزینههای اضافی
overhand knot گره اضافی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com