Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
English
Persian
redesignate
اسم گذاری مجدد یکانها یاتغییر دادن شماره یکانها
Other Matches
fixed pivot
محور ثابت چرخش یکانها نفر لولا برای گردش یکانها
unit categories
انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
detaching
زیرامر قرار دادن یکانها
detach
زیرامر قرار دادن یکانها
detaches
زیرامر قرار دادن یکانها
redeployment
تغییر مکان دادن یکانها
development
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments
گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
troops
یکانها
keeping
ذخایر یکانها
force structure
سازمان یکانها
reinforce
تقویت یکانها
replacement
تعویض یکانها
replacements
تعویض یکانها
despatches
اعزام یکانها
incidents
تصادم یکانها
incident
تصادم یکانها
despatching
اعزام یکانها
dispatch
اعزام یکانها
dispatched
اعزام یکانها
dispatches
اعزام یکانها
despatched
اعزام یکانها
movements
حرکات یکانها
weapon troops
یکانها ادوات
rotation
تعویض یکانها
system of units
دستگاه یکانها
servicae life
عمرخدمتی یکانها
logistic route
امورلجستیکی یکانها
reinforces
تقویت یکانها
line of retreat
خط بازگشت یکانها
separations
مستقل شدن یکانها
redezvous
محل تلاقی یکانها
reception station
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
separation
مستقل شدن یکانها
logistics
عمل تدارک یکانها
disbands
منحل کردن یکانها
disbands
انحلال رسمی یکانها
collective call sign
معرف مشترک یکانها
disband
منحل کردن یکانها
disbanding
انحلال رسمی یکانها
disbanding
منحل کردن یکانها
disband
انحلال رسمی یکانها
logistical
مربوط به اماد یکانها
force development
برنامه تشکیل یکانها
troop program
برنامه تشکیل یکانها
employment
به کار بردن یکانها
rendezvous area
نقطه الحاق یکانها
relief in place
تعویض یکانها در محل
administrations
اداره امور یکانها
administration
اداره امور یکانها
force development
برنامه تامین یا بسیج یکانها
attachment
منتصب کردن یکانها انتصاب
disposition
استقرار یکانها و اماد درمنطقه
fast shuttle
تغییرمکان سریع یکانها یا خودرو
interservice
بین یکانها در حین خدمت
rotation
تعویض نوبتی یکانها یا افراد
chopped
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
chop
تعویض کنترل عملیاتی یکانها
common user items
اقلام مشترک المصرف بین یکانها
movement control
کنترل حرکات و نظارت برحرکت یکانها
demand accommodation
تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
tent striking
فرمان اماده حرکت شدن یکانها
fire restriction
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
adjutant's call
احضار یکانها به منظور انجام تشریفات
debarkation
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
troop test
ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
gap filler
یکان پوشاننده شکافها یارخنههای بین یکانها
parting shot
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
parting shots
تیر سلام برای بدرقه یکانها یامهمانان
emergency complement
جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
assembly
بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
emergency establishment
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
unit citation
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
oblique compartment
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
marshalling
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tacticians
متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
replacing
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replaced
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
replace
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
replaces
عوض کردن جانشین شدن یا کردن تعویض قطعات یا یکانها
tactician
متخصص کار بردن یکانها متخصص تدابیر جنگی تاکتیسین
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
rallying point
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
army training test
راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
tasking
سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
numbering
شماره گذاری
reload
گلوله گذاری مجدد
reloads
گلوله گذاری مجدد
reloaded
گلوله گذاری مجدد
repagination
صفحه گذاری مجدد
reloading
گلوله گذاری مجدد
reinvestment
سرمایه گذاری مجدد
unnumbered
شماره گذاری نشده
recapitalize
سرمایه گذاری مجدد کردن
horizontal event numbering
شماره گذاری افقی وقایع
vertical events numbering
شماره گذاری عمودی وقایع
disciplinary control board
کمیسیون 5 نفری یکانها کمیسیون 5 نفری شورای انضباطی یکان
autos
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده
auto
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد و ضبط داده
auto
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
autos
امکانی در مودم برای شماره گیری مجدد در صورت اشغال خط تا وقتی که پاسخ دهد
basebal billiard
نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12
ten key pad
مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
ring
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
cell
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
cells
دریک صفحه گسترده کدی که موقعیت یک خانه را با سط ر و ستون مشخص میکند. معمولاگ سط رها شماره گذاری شده اند و ستون ها بر حسب حروف الفبا هستند
redeployment
گسترش مجدد دادن
refect
نیروی مجدد دادن
reprecipitation
رسوب دادن مجدد
compartment marking
سیستم شماره گذاری اطاق بار هواپیما تقسیم بندی اطاق بار
redid
انجام دادن مجدد چیزی
redo
انجام دادن مجدد چیزی
redoing
انجام دادن مجدد چیزی
redone
انجام دادن مجدد چیزی
redoes
انجام دادن مجدد چیزی
investitures
سرمایه گذاری دادن امتیاز
investiture
سرمایه گذاری دادن امتیاز
de scramble
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
station number
شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
warm start
شروع مجدد برنامه که متوقف شده بود ولی بدون از دست دادن داده
DTMF
روش شماره گیری با دستگاه تلفن که در آن هر شماره یک TONE ایجاد میکند مقایسه شود با Pulse Dialling
count off
شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
cleek
چوب شماره 4 چوبی یا اهن شماره 1 گلف
re endorsement
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
they exceeded us in number
شماره انها از شماره مابیشتر بود
offensive weapon
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
regenerates
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
an isaiah flower
گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
anisandrous flower
گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
lay reference number
شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
military impedimenta
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
residential investments
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
renumber
خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
overcapitalization
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation mark
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
cooperative scorer
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
chalk number
شماره سریال بار هوایی شماره سریال حرکت هوایی
stock number
شماره فنی انبار شماره انبار
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
reducing
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
seconds
مجدد
further on
مجدد
furthered
مجدد
furthermore
مجدد
renewed
مجدد
seconding
مجدد
furthering
مجدد
reflorescence
مجدد
furthers
مجدد
second
مجدد
further
مجدد
seconded
مجدد
ten
شماره 01
code
شماره
number
شماره
number generator
شماره زا
six
شماره شش
threes
شماره 3
number
شماره
three
شماره 3
dyad
شماره دو
ones
شماره یک
file number
شماره صف
one
شماره یک
numeral
شماره
numerals
شماره
sixes
شماره شش
the total number
شماره کل
numbers
شماره
the t. number
شماره کل
line number
شماره خط
subdivision
تقسیم مجدد
renascence
زندگی مجدد
revisited
ملاقات مجدد
subdivisions
تقسیم مجدد
restart
شروع مجدد
reinfection
عفونت مجدد
restatement
بیان مجدد
repayments
پرداخت مجدد
reorganises
تشکیلات مجدد
retread process
تعمیر مجدد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com