English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
pug mill اسیای گل مخلوط کن
Other Matches
asia minor اسیای صغیر
pulverizing mill اسیای گردساز
admix مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
galatian اهل غلاط در اسیای صغیر
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
troy شهر تروا در شمال غربی اسیای صغیر
amazon زنانی که در اسیای صغیرزندگی میکردند و با یونانیان می جنگیدند
phygian فریژی وابسته به یکی ازکشورهای باستانی اسیای صغیر
ionian وابسته به مستعمره یونانی در کرانه باختر اسیای صغیر
mixtures مخلوط
mixer مخلوط کن
mixture مخلوط
blending مخلوط
mixed مخلوط
blent مخلوط شد
mixers مخلوط کن
compost مخلوط
blenders مخلوط کن
admixtion مخلوط
admixture مخلوط
blends مخلوط
anti freeze mixture مخلوط ضد یخ
blender مخلوط کن
blend مخلوط
hash مخلوط
confused مخلوط
composite مخلوط
macedoine مخلوط
weak mixture مخلوط ضعیف
mixes مخلوط ترکیبی
unadulterated مخلوط نشده
mixing مخلوط کردن
rich mix مخلوط پر مایه
admix مخلوط کردن
crab cocktail مخلوط خرچنگ
proportioner مخلوط کن شیمیایی
powder mixer گرد مخلوط کن
mixture control کنترل مخلوط
mixes امیزه مخلوط
mix مخلوط ترکیبی
mixer مخلوط کننده
terpenoid مخلوط باترپن
ternary mixture مخلوط سه تایی
syncrasy مخلوط کردن
mixers مخلوط کننده
solid solution کریستال مخلوط
confect مخلوط کردن
mix امیزه مخلوط
unscourced wool پشم مخلوط
mixing in place امیختن در جا مخلوط در جا
mixed semiconductor نیمرسانای مخلوط
intermeddle مخلوط کردن
concrete mix مخلوط بتن
interlard مخلوط کردن
intercarrier buzz وزوز مخلوط
intercarrier beat زنه مخلوط
cryogen مخلوط سرمازا
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
immiscible مخلوط نشدنی
hot mixer مخلوط کننده
heterogeneous mixture مخلوط ناهمگن
lean mixture مخلوط رقیق
melange مخلوط امیختگی
mixed glue چسب مخلوط
mixed gas گاز مخلوط
azeotropic mixture مخلوط همجوش
azeotropic mixture مخلوط ازئوتروپ
batch mixer مخلوط کن ضربهای
blent مخلوط کرد
mixed crystal کریستال مخلوط
homogeneous mixture مخلوط همگن
miscible مخلوط شدنی
mell مخلوط کردن
commix مخلوط کردن
gas mixture مخلوط گاز
staffs مخلوط سیمان و گچ
puddle مخلوط کردن
puddles مخلوط کردن
melts مخلوط کردن
intermingle با هم مخلوط کردن
intermingled با هم مخلوط کردن
intermingles با هم مخلوط کردن
blends مخلوط کردن
blends مخلوط امیختگی
staffed مخلوط سیمان و گچ
staff مخلوط سیمان و گچ
hash مخلوط کردن
mixture بتن مخلوط کن
mixtures بتن مخلوط کن
blend مخلوط امیختگی
porridge چیز مخلوط
intermingling با هم مخلوط کردن
mingle مخلوط کردن
melt مخلوط کردن
laudanum مخلوط افیون
mingling مخلوط کردن
meddled مخلوط کردن
meddles مخلوط کردن
meddle مخلوط کردن
mingles مخلوط کردن
mingled مخلوط کردن
blend مخلوط کردن
creoles دارای نژاد مخلوط
modulator لامپ مخلوط کننده
continous mixer مخلوط کننده دائمی
cross loading مخلوط کردن بارها
batch اندازه مخلوط بتن
mixed crude oil نفت خام مخلوط
composite lightweight concrete بتن سبک مخلوط
mishmash مخلوط اش شله قلمکار
commingle بهم مخلوط کردن
miscible مخلوط شدنی امیزنده
hc mixture مخلوط هیدروکلرید یا گازخفه کن
detrital cone مخلوط افکنه واریزهای
gas air mixture مخلوط بنزین و هوا
mixer stage طبقه مخلوط کننده
batches اندازه مخلوط بتن
mixer tube لامپ مخلوط کننده
mixing blade قاشقک مخلوط کننده
agitation مخلوط کردن اشفتگی
fuel oil mixture مخلوط روغن و سوخت
harsh مخلوط بتن سفت
frequency mixer مخلوط کننده یا میکسرفرکانس
harshest مخلوط بتن سفت
ethylate بااتیل مخلوط کردن
etherize بااتر مخلوط کردن
creole دارای نژاد مخلوط
dry blending مخلوط سازی خشک
olio مخلوط چیزدرهم ریخته
organic silt مخلوط بامواد الی
shuffling بهم مخلوط کردن
shuffles بهم مخلوط کردن
shuffled بهم مخلوط کردن
shuffle بهم مخلوط کردن
intercarrier sound system کانال صوتی مخلوط
harsher مخلوط بتن سفت
turn the mortar مخلوط کردن ملات
mix امیختن مخلوط کردن
jet mixer مخلوط کننده با فشار اب
intermix در هم امیختن با هم مخلوط کردن
mix مخلوط کردن ترکیب
mixes امیختن مخلوط کردن
unalloyed غیر مخلوط خالص
souse با ترشی مخلوط کردن
rotary drum mixer مخلوط کننده طبلکی
complexly بطور پیچیده یا مخلوط
mixture of tar and bitumen مخلوط قطران و قیر
immiscibility حالت مخلوط نشدنی
burdens مخلوط کردن بار
burden مخلوط کردن بار
temper مخلوط کردن مزاج
brandy با کنیاک مخلوط کردن
brandies با کنیاک مخلوط کردن
ready mixed paints رنگهای مخلوط اماده
tempered مخلوط کردن مزاج
tempers مخلوط کردن مزاج
mixes مخلوط کردن ترکیب
milk punch مشروبات مخلوط با شیر وقند
thermit مخلوط پودر الومینیم و اکسیداهن
mixed highs بسامدهای زیاد مخلوط شده
thermit welding جوش مخلوط الومینیم و اکسیداهن
terpenic ترپن دار مخلوط باترپن
roil مخلوط کردن سرگردان شدن
random mixed مخلوط شدن به طور شانسی
pop سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
popped سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
cement mixer بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
float بستنی مخلوط با شربت وغیره
floated بستنی مخلوط با شربت وغیره
mortar mill مخلوط کن ملات یا ماشین ملاتساز
modulator طبقه مخلوط کننده مدولاتور
pops سوخت مخلوط متانول و نیترومتان
concrete mixer بتون مخلوط کن [ساخت و ساختمان]
floats بستنی مخلوط با شربت وغیره
angola yarn نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
milk shake مخلوط شیر وشربت وبستنی
hot metal mixre مخلوط کننده اهن خام
gannister مخلوط کوارتز و خاک نسوز
gas ligther اتش زنه مخلوط گاز
milk-shake مخلوط شیر وشربت وبستنی
milk-shakes مخلوط شیر وشربت وبستنی
potpourri تنوع مخلوط درهم وبرهم
hybrida گیاه یاجانور دورگه مخلوط
potpourris تنوع مخلوط درهم وبرهم
ganister مخلوط کوارتز و خاک نسوز
immingle بهم امیختن مخلوط کردن
blender ماشین مخصوص مخلوط کردن
fuel air mixture ratio نسبت مخلوط سوخت و هوا
admix مخلوط شدن امیزش کردن
blenders ماشین مخصوص مخلوط کردن
ratafia مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
ice point دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
eggnog مخلوط زرده تخم مرغ و شیر
ratafee مشروب الکلی مخلوط با بادام تلخ
wassail ابجو یاشراب مخلوط با ادویه وشکر
truck mixing مخلوط کردن بتن روی کامیون
platinize با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
sugar ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugars ماده قندی با شکر مخلوط کردن
scrambled eggs نیمروی زرده و سفیده مخلوط شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com