English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
Other Matches
designative اشاره کننده تعیین کننده
returned کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returning کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
return کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
signaller اشاره کننده
allusive اشاره کننده
adumbrative اشاره کننده
suggestive اشاره کننده
expressive حاکی اشاره کننده
impilcative اشاره کننده رساننده
poniter عقربک اشاره کننده
insinuative اشاره کننده خود جا کن
gesticulator اشاره کننده با سر و دست
insinuator چاپلوس اشاره کننده
connotative اشاره ضمنی کننده
indicative خبر دهنده اشاره کننده
determiners مشخص کننده ضمیر یا صفت اشاره
determiner مشخص کننده ضمیر یا صفت اشاره
freddie اشاره به ایستگاه یا یکان کنترل کننده در درگیریهای هوایی
pointers اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointer اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
logy سنگین درفکر وحرکت
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
stalks قدم زدن وحرکت کردن با احتیاط
stalked قدم زدن وحرکت کردن با احتیاط
stalking قدم زدن وحرکت کردن با احتیاط
stalk قدم زدن وحرکت کردن با احتیاط
implies اشاره داشتن بر اشاره کردن
innuendoes اشاره تلویحا اشاره کردن
innuendo اشاره تلویحا اشاره کردن
imply اشاره داشتن بر اشاره کردن
innuendos اشاره تلویحا اشاره کردن
implying اشاره داشتن بر اشاره کردن
gas trubine توربینی که توسط گاز کار وحرکت میکند
back slide شناورشدن روی اب به پشت با بازوهای چسبیده به بدن وحرکت به عقب با فشار پا
circulars فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
ear-splitting کر کننده
doers کننده
sensor حس کننده
crusher له کننده
whisperer پچ پچ کننده
doer کننده
bender خم کننده
benders خم کننده
commulator یک سو کننده
deflective کج کننده
crepitant خش خش کننده
thinner کم کننده
fizzy کف کننده
attacking تک کننده
solvent اب کننده
deletive حک کننده
solvents اب کننده
catterer پچ پچ کننده
syncopator غش کننده
hopper لی لی کننده
abjurer or abjuror کننده
surfy کف کننده
repudiationist رد کننده
noncommittal رد کننده
fluxing oil اب کننده
renunciant رد کننده
filleting پر کننده
renunciant کننده
filleted پر کننده
fillet پر کننده
swooner غش کننده
refutatory رد کننده
skittish رم کننده
squelcher له کننده
rebutter رد کننده
fillets پر کننده
solver حل کننده
bandwidth یچ کننده
spurner رد کننده
squasher له کننده
refuser رد کننده
refutative رد کننده
attenuant اب کننده
hoppers لی لی کننده
prattfall پچ پچ کننده
mauler له کننده
mitigatory کم کننده
mumbler من من کننده
bidders کننده
trackers پی کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com