Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 108 (6 milliseconds)
English	Persian
saturation	اشباع
concentration	اشباع
concentrations	اشباع
saturated	اشباع
impregnation	اشباع
satiation	اشباع
suffusion	اشباع
Other Matches
saturation capacity	گنجایش اشباع
saturation current	جریان اشباع
saturation factor	ضریب اشباع
sodden	اشباع شده
zine of saturation	منطقه اشباع
saturation state	رژیم اشباع
imbibing	اشباع کردن
satiate	اشباع شدن
satiated	اشباع شدن
satiates	اشباع شدن
satiating	اشباع شدن
imbibe	اشباع کردن
imbibed	اشباع کردن
imbibes	اشباع کردن
saturated zone	منطقه اشباع
overfull employment	اشباع اشتغال
neural satiation	اشباع عصبی
magnetic saturation	اشباع مغناطیسی
magnetic saturation	اشباع اهن
ingraft	اشباع کردن
impregnant	اشباع شده
satiable	اشباع شدنی
satiable	قابل اشباع
filament saturation	اشباع افروزه
saturable	اشباع شدنی
degree of saturation	درجه اشباع
saturant	اشباع شده
color saturation	اشباع رنگ
plate saturation	اشباع اند
current saturation	اشباع اند
anode saturation	اشباع اند
pervasivenness	قوه اشباع
saturating	اشباع شدن
subsaturated	نزدیک به اشباع
subsaturation	شبه اشباع
steepest	اشباع کردن
temperature saturation	اشباع دمایی
unsaturate	اشباع نشده
filament saturation	اشباع دمایی
unsaturated	اشباع نشده
voltage saturation	اشباع اند
saturated	اشباع شده
voltage saturation	اشباع ولتاژی
steep	اشباع کردن
saturator	اشباع کننده
saturating	اشباع کردن
saturates	اشباع شدن
saturates	اشباع کردن
saturate	اشباع شدن
saturate	اشباع کردن
imbuing	اشباع کردن
imbues	اشباع کردن
imbued	اشباع کردن
imbue	اشباع کردن
waterlogged	ازاب اشباع
chroma	درجه اشباع رنگ
chalk-line	[ریسمان اشباع شده با گچ]
unsaturated fat	چربی اشباع نشده
unsaturated	ترکیب اشباع نشده
saturated air	هوای اشباع شده
unsaturate	ترکیب اشباع نشده
under szturated rock	سنگ زیر اشباع
saturated soil paste	خمیر خاک اشباع
subsaturated	نیمه اشباع شده
saturated transistor	ترانزیستور اشباع شده
saturated fats	چربی اشباع شده
saturated fat	چربی اشباع شده
indoctrinates	اغشتن اشباع کردن
suffuse	پوشاندن اشباع کردن
pervasiveness	قوه سرایت یا اشباع
collector saturation voltage	ولتاژ اشباع کلکتور
indoctrinated	اغشتن اشباع کردن
indoctrinate	اغشتن اشباع کردن
indoctrinating	اغشتن اشباع کردن
suffused	پوشاندن اشباع کردن
suffuses	پوشاندن اشباع کردن
suffusing	پوشاندن اشباع کردن
saturant	بحد اشباع رسیده
polyunsaturated	دارای حلقههای اشباع نشده
soaks	بوسیله مایع اشباع شدن
ethylene	هیدرو کربن اشباع نشده
soak	بوسیله مایع اشباع شدن
poly unsaturated fat	پلی چربی اشباع نشده
inundate	زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundated	زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundates	زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
inundating	زیر سیل پوشاندن اشباع کردن
acetylene	هیدروکربور اشباع نشدهای بفرمول 2H2C
geraniol	الکل اشباع شده مایع و معطر
oilite bushing	بوش مخصوصی از جنس برنز اشباع شده با روغن
condensation shock	چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
age hardening	سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
zero air voids unit weight	وزن ذرات موجود در خاک درواحد حجم خاک اشباع شده
concentrate	غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrating	غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates	غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
chroma	اندازه رنگ کم رنگ و اشباع
impregnates	لقاح کردن اشباع کردن
impregnating	لقاح کردن اشباع کردن
imbrue	مرطوب کردن اشباع کردن
impregnate	لقاح کردن اشباع کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com