English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
English Persian
to hit the wrong key [on the PC/phone/calculator] اشتباه تایپ کردن صفحه [کلید یا تلفن]
Search result with all words
to make a typing error [mistake] اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
to make a typo [American E] اشتباه تایپ کردن [صفحه کلید یا تلفن]
Other Matches
microwriter صفحه کلید و نمایش قابل حمل برای تایپ در حین سفر
dos نشانگری که می گوید DOS آماده پذیرش یک دستور تایپ شده روی صفحه کلید است
key کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد
qwerty صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
upper case حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
teleprint تایپ کننده تله تایپ
teleprint کلید تایپ تله تایپ
range error اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
clattering تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
zaps حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapped حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zapping حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
zap حذف یک فایل یاپاک کردن ناگهانی یک صفحه فرمان پاک کردن تمام اطلاعات روی صفحه گسترده
type front نوعی روش تایپ کردن نامه ها
teleprocessing تایپ کردن مکالمات تلگرافی به طور کشف
refresh buffer یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
glitches یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
cls در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
out of place <idiom> درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
to make a mistake اشتباه کردن
blunders اشتباه کردن
misconstrue اشتباه کردن
mistook اشتباه کردن
misconstruing اشتباه کردن
misconstrues اشتباه کردن
blundering اشتباه کردن
blundered اشتباه کردن
misconstrued اشتباه کردن
blunder اشتباه کردن
miscue اشتباه کردن
goof اشتباه کردن
goofed اشتباه کردن
trip up <idiom> اشتباه کردن
make a mistake <idiom> اشتباه کردن
to make an error اشتباه کردن
slip-ups اشتباه کردن
goofing اشتباه کردن
fumble اشتباه کردن
fumbled اشتباه کردن
fumbles اشتباه کردن
goofs اشتباه کردن
to goof up [American E] اشتباه کردن
slips اشتباه کردن
mistaking اشتباه کردن
slip up اشتباه کردن
mistakes اشتباه کردن
slip اشتباه کردن
slip-up اشتباه کردن
slipped اشتباه کردن
mistake اشتباه کردن
bumble اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbles اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
bumbled اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
to stumble in one's speech درسخنرانی اشتباه کردن
misthink اشتباه فکر کردن
confuse باهم اشتباه کردن
miscalculating اشتباه محاسبه کردن
miscalculated اشتباه حساب کردن
bobble پی درپی اشتباه کردن
miscalculates اشتباه محاسبه کردن
miscalculating اشتباه حساب کردن
miscalculates اشتباه حساب کردن
miscalculate اشتباه حساب کردن
miscalculate اشتباه محاسبه کردن
miscalculated اشتباه محاسبه کردن
bobbles پی درپی اشتباه کردن
to believe wrong اشتباه گمان کردن
confuses باهم اشتباه کردن
refuted اشتباه کسی را اثبات کردن
To lead someone astray. کسی رادچار اشتباه کردن
refuting اشتباه کسی را اثبات کردن
hallucinated هذیان گفتن اشتباه کردن
eat humble pie <idiom> پذیرفتن اشتباه وعذرخواهی کردن
hallucinating هذیان گفتن اشتباه کردن
hallucinate هذیان گفتن اشتباه کردن
miscarries صدمه دیدن اشتباه کردن
refute اشتباه کسی را اثبات کردن
hallucinates هذیان گفتن اشتباه کردن
refutes اشتباه کسی را اثبات کردن
miscarrying صدمه دیدن اشتباه کردن
miscarry صدمه دیدن اشتباه کردن
serviced شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
bark up the wrong tree <idiom> [درمورد چیزی گمان اشتباه کردن]
eat crow <idiom> مجبور کردن کسی به اشتباه وشکست
to blame somebody for something کسی را مسئول کارناقص [اشتباه ] کردن
foul up <idiom> با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
to make [commit] a faux pas اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم]
fluff نرم کردن اشتباه کردن
fluffing نرم کردن اشتباه کردن
fluffs نرم کردن اشتباه کردن
fluffed نرم کردن اشتباه کردن
teletypewriter تله تایپ
channel type کانال تایپ
overtype mode تایپ رویهم
Teletypes تله تایپ
Teletype تله تایپ
tty تله تایپ
radioteletype بی سیم تله تایپ
teleprocessing دستگاه تایپ تلگرافی
teletype exchange مرکز تله تایپ
type bar printer چاپگر میلهای تایپ
teletype display نمایش تله تایپ
type front ماشین تایپ به جلو
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
overtype mode حالت تایپ روی مطلب
typeover mode حالت تایپ روی مطلب
teletypewriter دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
teletype display نمایش تایپ راه دور
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
malfunctioned تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunction تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctions تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
ksr ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
raster گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
tables لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
auto متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
autos متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
tabled لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
cons نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
table لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabling لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
conned نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
raster یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
con نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
portraits جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
lead in page صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
routing صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
portrait جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
conning نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
multiviewports صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
flattest صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
glare صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
data tablet یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
glares صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
flat صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
Teletypes ماشین تحریر راه دور تله تایپ
Teletype ماشین تحریر راه دور تله تایپ
way station ایستگاه واسطه مخابراتی تله تایپ و تلگرافی
twx Service TeletypewriterExchange امکان تبادل تله تایپ
stations میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
stationed میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
station میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
backlight چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
hyperlink کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
devices CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
discs صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
disc صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
banding روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
cdc یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
audio-typist کسی که مطالبرا در حین دیکته شدن تایپ میکند
entering عمل تایپ داده یا نوشتن موضوعات روی یک رکورد
call directing code یک کد دو یا سه کاراکتری است که در سیستم تله تایپ بکارمی رود
finished متنی که تایپ شده و آماده چاپ گرفتن است
refreshes تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refresh تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
refreshed تازه کردن یک صفحه تصویر تجدید کردن
buttoning شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
teleprinter تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinters تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
paged عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
page عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
implicit reference مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
pages عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
datum error اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
keystroke شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
field روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fumbled از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumble از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
ended نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ends نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
end نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
insertion point نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com