English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
professional misconduct اشتباه حرفهای
Other Matches
range error اشتباه در تخمین دریایی اشتباه بردی اشتباه برد
glitches یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
glitch یک اشتباه کوچک که باعث ایجاد اشتباه در انتقال اطلاعات میشود
out of place <idiom> درجایی اشتباه ،درزمان اشتباه بودن
I consider that a mistake. [I regard that as a mistake.] این به نظر من اشتباه است. [این را من اشتباه بحساب می آورم.]
professionals حرفهای
pro حرفهای
occupational حرفهای
lifetimes حرفهای
lifetime حرفهای
professional حرفهای
pro- حرفهای
trade schools مدرسه حرفهای
professionalism ورزش حرفهای
hit man آدم کش حرفهای
gladiator بوکسور حرفهای
gladiators بوکسور حرفهای
hoofer رقاص حرفهای
technological حرفهای صنعتی
malpractices کژکاری حرفهای
jargon زبان حرفهای
trade school مدرسه حرفهای
technologically حرفهای صنعتی
semipro نیمه حرفهای
vocation پیشهای حرفهای
vocational education اموزش حرفهای
hit men آدم کش حرفهای
big words حرفهای گنده
vocational school اموزشگاه حرفهای
bailsman ضامن حرفهای
malpractice کژکاری حرفهای
training school اموزشگاه حرفهای
sweet nothings حرفهای عاشقانه
prizefighter بوکسور حرفهای
extra professional خارج حرفهای
professional code ضوابط حرفهای
vocations پیشهای حرفهای
occupation disease امراض حرفهای
professional status پایگاه حرفهای
pillow talk حرفهای خصوصی
A lot of trite ( trivialities ) . حرفهای صد تا یک غاز ( بی ارزش )
old wives' tales حرفهای خاله زنکی
jar ram molding machine دستگاه قالبریزی حرفهای
miliaman سرباز حرفهای یاپیمانی
jockeys اسب سوار حرفهای
jockey اسب سوار حرفهای
old wives' tale حرفهای خاله زنکی
lays غیر حرفهای عامی
lay غیر حرفهای عامی
professional workstation ایستگاه کار حرفهای
division اتحادیه باشگاههای حرفهای
divisions اتحادیه باشگاههای حرفهای
pro shop فروشگاه باشگاه حرفهای
all pro تیم ستارههای حرفهای
association for women in computing سازمان حرفهای وغیرانتفاعی
laymen شخص غیر حرفهای
layman شخص غیر حرفهای
to i. from somebodies words از حرفهای کسی استنباط کردن
industrial school اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
pro am مسابقه گلف بازیگران حرفهای و اماتور
peizefight مسابقه حرفهای بوکس باجایزه نقدی
ranker افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
taxi squad گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
That is unmitigated nonsense. این از آن حرفهای بی معنی وچرند است
touring مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
vanished بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
vanish بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
dilettantism اقدام به کاری از روی تفنن وبطورغیر حرفهای
vanishes بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
tour مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
vanishing بخش ضعیف ونهایی بعضی از حرفهای صدادار
toured مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
tours مسابقههای حرفهای هفتگی گلف درشهرهای مختلف
Eavesdrop فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
datum error اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
first class cricket مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
delivery error اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
association for computing machinery بزرگترین جامعه جهانی اموزشی و علمی جهت توسعه مهارتهای فنی وصلاحیتهای حرفهای متخصصان کامپیوتر
practitioners وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
practitioner وکیل کیف به دست وکیلی که کاراصلیش وکالت باشد وکیل حرفهای
afcet la Pour AssociationFrancaise etTechnique CybernetiqueEconomiqe سازمان حرفهای فرانسوی که هدف ان گرد هم اوردن دانشمندان فرانسوی در زمینههای مختلف کامپیوتری است
professional slang زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
wrong اشتباه
mistakenness اشتباه
faulted اشتباه
fault اشتباه
fallacies اشتباه
fallacy اشتباه
snafu اشتباه
faults اشتباه
clanger اشتباه
faux pas اشتباه
to put one in the wrong اشتباه
trip اشتباه
incorrectness اشتباه
error اشتباه
errors اشتباه
mistaking اشتباه
tripped اشتباه
trips اشتباه
barratry اشتباه
overseen در اشتباه
errancy اشتباه
fumble اشتباه
fumbled اشتباه
discrepancy اشتباه
fumbles اشتباه
mix-ups اشتباه
mix-up اشتباه
mix up اشتباه
wronging اشتباه
goofing اشتباه
mistake اشتباه
goofs اشتباه
flounder اشتباه
in error <adj.> اشتباه
floundered اشتباه
floundering اشتباه
flounders اشتباه
wrongs اشتباه
mistakes اشتباه
false <adj.> اشتباه
inerrant بی اشتباه
jeofail اشتباه
goofed اشتباه
lap sus اشتباه
goof اشتباه
deflection error اشتباه سمت
computational اشتباه در محاسبه
deflection error اشتباه انحراف
peccadillo اشتباه کوچک
mistakable قابل اشتباه
dead shot تیر اشتباه
delivery error اشتباه در تیراندازی
misstep اشتباه درقضاوت
dispersion error اشتباه پراکندگی
metachronism اشتباه تاریخی
lapsus linguac اشتباه لپی
malentendu اشتباه فهمیدن
misguidely از روی اشتباه
flub اشتباه احمقانه
lapsus memoriac اشتباه یا لغزش
miscue اشتباه کردن
mils trip اشتباه میلیمی
misplay بازی اشتباه
unintentionally <adv.> بطور اشتباه
inadvertently <adv.> بطور اشتباه
by accident <adv.> بطور اشتباه
as a result of a mistake <adv.> بطور اشتباه
by mistake <adv.> بطور اشتباه
wrongly <adv.> بصورت اشتباه
phonily <adv.> بصورت اشتباه
incorrectly <adv.> بصورت اشتباه
faultily <adv.> بصورت اشتباه
falsely <adv.> بصورت اشتباه
wrongly <adv.> بطور اشتباه
phonily <adv.> بطور اشتباه
incorrectly <adv.> بطور اشتباه
spuriously <adv.> بطور اشتباه
spuriously <adv.> بصورت اشتباه
unintentionally <adv.> بصورت اشتباه
inadvertently <adv.> بصورت اشتباه
by accident <adv.> بصورت اشتباه
as a result of a mistake <adv.> بصورت اشتباه
by a mistake <adv.> بصورت اشتباه
by mistake <adv.> بصورت اشتباه
faultily <adv.> بطور اشتباه
falsely <adv.> بطور اشتباه
to set از اشتباه دراوردن
to put wise از اشتباه دراوردن
by a mistake <adv.> بطور اشتباه
to make an error اشتباه کردن
to make a mistake اشتباه کردن
slip of the tongue <idiom> اشتباه لپی
systematic error اشتباه سیستماتیک
syntax error اشتباه ترکیبی
probable error اشتباه احتمالی
deflection error اشتباه سمتی
peccant اشتباه کار
parachronism اشتباه تاریخی
miswrite اشتباه نوشتن
mistakenness در اشتباه بودن
mistaken party اشتباه کننده
mistake of law اشتباه حکمی
you are mistaken در اشتباه هستید
I made a mistake . I was wrong. من اشتباه کردم
unmistakable خالی از اشتباه
typo اشتباه تایپی
typing error اشتباه تایپی
to goof up [American E] اشتباه کردن
to read wrong اشتباه [ی] خواندن
make a mistake <idiom> اشتباه کردن
trip up <idiom> اشتباه کردن
off the beam <idiom> اشتباه ،خطا
mistake of fact اشتباه موضوعی
inaccuracies اشتباه غلط
blundering اشتباه لپی
blaming اشتباه گناه
bungler اشتباه کار
bunglers اشتباه کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com