English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
resource sharing اشتراک گذاشتن منبع
Other Matches
resource sharing اشتراک منبع
ups منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source منبع خطی منبع شبکه
synergic با اشتراک مساعی دارای اشتراک مساعی
lay off <idiom> به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
abonne حق اشتراک
subescription اشتراک
participation اشتراک
subscription اشتراک
sharing اشتراک
subscriptions اشتراک
meet اشتراک
meets اشتراک
intercommunity اشتراک
communality اشتراک
subsoription اشتراک
unity اشتراک
intersections اشتراک
intersection اشتراک
lids کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lid کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into <idiom> اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
data sharing اشتراک داده
shared logic منطق اشتراک
mystic participation اشتراک رمزی
societies اشتراک مساعی
resource sharing اشتراک در منابع
common statement حکم اشتراک
abonne وجه اشتراک
time sharing اشتراک زمانی
time sharing اشتراک وقت
society اشتراک مساعی
union اشتراک منافع
unions اشتراک منافع
throughput time اشتراک زمانی
overlap اشتراک داشتن
franchise حق اشتراک تجاری
overlapped اشتراک داشتن
shareware اشتراک افزار
overlapping دارای اشتراک
overlaps اشتراک داشتن
Intersection [set theory] اشتراک [مجموعه] [ریاضی]
cooperate اشتراک مساعی کردن
Count me in! من حاضرم برای اشتراک!
cost sharing contract قرارداد اشتراک در هزینه ها
estate in common اشتراک در مالکیت زمین
solidarity اشتراک منافع ومسئولیتها
osculation تماس اشتراک صفات
duumvirate اشتراک دو نفرهم رتبه درکاری
synergy کار توام اشتراک مساعی
parallelism ترادف عبارات اشتراک وجه
subsoription وجه اشتراک پول ابونمان
subscription وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscriptions وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
synergetic دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
OCE مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
To leave behinde. جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
opens مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opened مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
tops نرم افزاری که به Apple Macintosh و IBMPC امکان اشتراک فایلهای شبکه را میدهد
to leave someone in the lurch کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
helo پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
netware که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
supply منبع
supplying منبع
origin منبع
source code کد منبع
origins منبع
fountain منبع
receptacles منبع
cistern منبع
water system منبع اب
supplied منبع
fount منبع
small reservoir at well top منبع
resource منبع
rootstock منبع
water supplies منبع اب
wellspring منبع
resourc منبع
water supply منبع اب
receptacle منبع
hotbed منبع
cistern منبع اب
hotbeds منبع
pool منبع
cisterns منبع
cisterns منبع اب
fountains منبع
reference منبع
references منبع
pooled منبع
pools منبع
source منبع
head spring منبع
source language زبان منبع
source document سند منبع
noises منبع تغذیه
source listing لیست منبع
noise منبع تغذیه
system resource منبع سیستم
excitation source منبع برانگیختگی
thermal reservoir منبع گرمایی
thermal reservoir منبع گرما
store of value منبع ارزش
source routine روال منبع
source register ثبات منبع
source program برنامه منبع
source of power منبع انرژی
source of power منبع قدرت
source data دادههای منبع
data source منبع داده
fountainhead منبع خبر
grid bias supply منبع ولتاژشبکه
heat supply منبع حرارتی
illuminant منبع نور
image source منبع تصویر
incandescent source منبع ملتهب
information source منبع اطلاعات
isogenous دارای یک منبع
energy supply منبع انرژی
energizer منبع انرژی
current supply منبع جریان
cooling water supply منبع اب سرد
cold water supply منبع ابسرد
cold body منبع سرد
attack origine محل یا منبع تک
electron emitter منبع الکترون
elevated tanke منبع اب هوائی
elevator boot منبع بالابر
light point منبع روشنایی
light source منبع نور
lighting source منبع روشنایی
power supply منبع انرژی
radiation source منبع تشعشع
resource allocation اختصاص منبع
resource file فایل منبع
resource management مدیریت منبع
second source منبع دوم
resource منبع ممر
power supply منبع تغذیه
power supplay منبع تغذیه
magnetic storage منبع مغناطیسی
mains supply منبع شبکه
message source منبع پیام
aliunde از منبع دیگر
neutron source منبع نوترون
agency of communications منبع ارتباط
power source منبع قدرت
power supplay منبع قدرت
source computer کامپیوتر منبع
wellhead منبع چشمه
original منبع سرچشمه
voltage source منبع قدرت
originals منبع سرچشمه
voltage source منبع الکتریسیته
word of mouth <idiom> از منبع موثق
mines منبع مامن
mined منبع مامن
source منبع منشاء
authority منبع موثق
source منبع برق
mine منبع مامن
voltage source منبع ولتاژ
communication کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
Appleshare نرم افزاری که به کامپیوتر Macintosh Apple اجازه اشتراک فایل ها و چاپگرها را با استفاده از یک فایل سرور میدهد
power supply cable کابل منبع تغذیه
gravy trains منبع در امد نامشروع
x ray source منبع اشعه رونتگن
gravy train منبع در امد نامشروع
cisterns حوضچه ارامش منبع
voltage source منبع فشار الکتریکی
cistern حوضچه ارامش منبع
radix پایه منبع اصلی
electronic power supply منبع تغذیه الکترونیکی
emergency power supply منبع قدرت اضطراری
turn-offs قط ع منبع تغذیه یک ماشین
goldmines منبع در آمد سرشار
information resource management مدیریت منبع اطلاعات
source data automation خودکاری داده منبع
source listing لیست برداری منبع
internal power supply منبع تغذیه داخلی
motors منبع نیروی مکانیکی
motored منبع نیروی مکانیکی
motor- منبع نیروی مکانیکی
motor منبع نیروی مکانیکی
cash cow <idiom> منبع خوبی از پول
turn off قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off قط ع منبع تغذیه یک ماشین
welding source منبع جریان جوش
authority منبع صحیح و موثق
goldmine منبع در آمد سرشار
adscititious دارای منبع خارجی
bonanza منبع عایدی مهم
magnetic tape store منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com