English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
English Persian
coal dust firing اشتعال گردی
Other Matches
degressive burning اشتعال طولانی اشتعال تدریجی خرج
round گردی
farinose گردی
levorotation چپ گردی
knobbiness گردی
rondure گردی
rotundily گردی
roundness گردی
heroism گردی
cylinderisity گردی
globularity گردی
roundest گردی
somnambulism خواب گردی
mountaineering کوه گردی
roundness نسبت گردی
pedlary دوره گردی
hole circle گردی سوراخ
powder metallurgy متالورژی گردی
powderiness خاصیت گردی
gas lubrication روغنکاری گردی
to poke a bout ول گردی کردن
What are you looking for ? دنبال چی؟ می گردی ؟
sleep walking خوابیده گردی
pub crawls میخانه گردی
somnambulation خواب گردی
pub crawl میخانه گردی
cylinderisity دقت گردی
cavetto ربع گردی
top radius گردی سر دنده
colportage دوره گردی
burning اشتعال
combustion اشتعال
firing اشتعال
ignition اشتعال
deflagration اشتعال
dry galvanizing اب روی دادن گردی
pulverulent ازهم پاشنده گردی
packman دوره گردی کردن
hoboes دوره گردی کردن
peregrinations جهان گردی دربدری
peregrination جهان گردی دربدری
traipsed هرزه گردی کردن
traipse هرزه گردی کردن
to i. aroom with a powder گردی درخانه پاشیدن
hawks دوره گردی کردن
pub crawl میخانه گردی کردن
pub crawls میخانه گردی کردن
hawked دوره گردی کردن
hawk دوره گردی کردن
traipses هرزه گردی کردن
traipsing هرزه گردی کردن
hobo دوره گردی کردن
cadges گدایی دوره گردی
cadged گدایی دوره گردی
cadge گدایی دوره گردی
cadging گدایی دوره گردی
peddles دوره گردی کردن
peddled دوره گردی کردن
peddle دوره گردی کردن
hobos دوره گردی کردن
ignition point نقطه اشتعال
ignition charge خرج اشتعال
ignitability قابلیت اشتعال
ignitable قابل اشتعال
igniting point نقطه اشتعال
inflamable قابل اشتعال
uninflammable اشتعال ناپذیر
piceous قابل اشتعال
light firing اشتعال منور
light firing اشتعال نورانی
inflammability اشتعال پذیری
inflammability قابلیت اشتعال
inflamable اشتعال پذیر
limit of inflammability حد قابل اشتعال
ignition اشتعال احتراق
dead burned انتهای اشتعال
combustibility قابلیت اشتعال
burning train مسیر اشتعال
flamboyancy اشتعال لرزشی
firing point نقطه اشتعال
burning point نقطه اشتعال
combustible قابل اشتعال
combustion اشتعال احتراق
flamboyancy اشتعال بالرزش
flamboyance اشتعال بالرزش
flamboyance اشتعال لرزشی
aglow درحال اشتعال
flammable اشتعال پذیر
flammable قابل اشتعال
inflammable اشتعال پذیر
inflammable قابل اشتعال
lighting اشتعال نورافکنی
dead center ignition نقطه اشتعال
flash point نقطه اشتعال
flammability قابلیت اشتعال
flammability اشتعال پذیری
flaming of arc اشتعال جرقه
firing voltage ولتاژ اشتعال
fire retardant اشتعال کاه
fire proofing compound اشتعال کاه
flare up اشتعال ناگهانی
fire point نقطه اشتعال
shop مغازه گردی کردن دکه
bezant پولک گردی که معمولا از طلااست
rhapsode دوره گردی که اشعار رزمی
shopped مغازه گردی کردن دکه
shops مغازه گردی کردن دکه
pyrogen عنصر قابل اشتعال
hypergol مایع قابل اشتعال
wildfire ماده قابل اشتعال
ignition اتش گیری اشتعال
lower flammability limit حد پایینی اشتعال پذیری
flammable liquid مایع اشتعال پذیر
inflammables مواد قابل اشتعال
inflammable substances مواد قابل اشتعال
upper flammability limit حد بالایی اشتعال پذیری
lead in مدار هادی اشتعال
door to door selling فروش کالا بصورت دوره گردی
flash point tester ازمایش کننده نقطه اشتعال
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
fueled سوخت ماده قابل اشتعال
fuelled سوخت ماده قابل اشتعال
fuelling سوخت ماده قابل اشتعال
hypergolic fuel سوخت خیلی حساس به اشتعال
fuels سوخت ماده قابل اشتعال
fuel سوخت ماده قابل اشتعال
walkabouts بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
walkabout بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
benzine انواع مواد نفتی قابل اشتعال
flareback اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
console کنسول [نوعی ستون نگهدارنده تزئینی یا پیش گردی]
xylene خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
xylol خا نوادهای ازهیدروکربنهای سمی و قابل اشتعال و معطر
hock spanner اچار نیم گردی در یک دسته درانتها و یک قلاب با چنگک درسر دیگر
nitro مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
frostwork نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
gad با میخ محکم کردن هرزه گردی کردن
cadging اخاذی کردن دوره گردی کردن
cadges اخاذی کردن دوره گردی کردن
cadged اخاذی کردن دوره گردی کردن
cadge اخاذی کردن دوره گردی کردن
interruptor ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
internal furnace کوره درونی بوته درونی اشتعال درونی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com