English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
indication اشعار نشانه
Other Matches
pointers نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
pointer نشانه گرافیکی برای بیان محل نشانه گر روی صفحه نمایش
rhapsodiz اشعار
no drop image [تصویر نشانه که در حین عملیات کشیدن و قرار دادن ایجاد میشود و وقتی که نشانه گر روی شی است و میتواند شی مقصد باشد.]
lyrics اشعار غنائی
libretto اشعار اپرا
libretti اشعار اپرا
poetry اشعار نظم
librettos اشعار اپرا
lyries اشعار غنائی
epopee اشعار حماسی
libretto کتاب اشعار اپرا
libretti کتاب اشعار اپرا
librettos کتاب اشعار اپرا
nursery rhyme اشعار مخصوص کودکان
nursery rhymes اشعار مخصوص کودکان
lyricist نویسندهی اشعار غنایی
lyricists نویسندهی اشعار غنایی
librettists نویسنده اشعار اپرا
epos اشعار رزمی پیشینیان
librettist نویسنده اشعار اپرا
rhapsode دوره گردی که اشعار رزمی
acknowledges وصول نامهای را اشعار داشتن
lyrism پیروی از سبک اشعار بزمی
acknowledging وصول نامهای را اشعار داشتن
vers de societe اشعار سبک و نغز وطعنه امیز
winged horse شعر نظم اشعار لطف شاعرانه
iambize اشعار هجایی بسبک وتدمجموع ساختن
bardolater شیفته اشعار وسبک شعری شکسپیر
epos مجموعه اشعار محتوی افسانههای ملی
ToolTips برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
symbolic آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
symbolically آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند
rhapsodies اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
rhapsody اشعار حماسی مخصوص نقالان و داستان گویان شعررزمی
goliard دانجشوی اواره قرون 21 و31 که اشعار هجایی میخوانده
peach design نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
electro optics وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
preset vector دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
cues نشانه
portent نشانه
portents نشانه
signalled نشانه
cue نشانه
emblems نشانه
emblem نشانه
bench mark نشانه
cursor نشانه گر
cursors نشانه گر
reminiscences نشانه
reminiscence نشانه
sacraments نشانه
indications نشانه ها
sacrament نشانه
omens نشانه
traces نشانه
traced نشانه
trace نشانه
omen نشانه
presaging نشانه
presages نشانه
presaged نشانه
presage نشانه
ikons نشانه
icons نشانه
icon نشانه
mark نشانه
symbol نشانه
marks نشانه
symptoms نشانه
symptom نشانه
indicative نشانه
emblematic نشانه
attributing نشانه
attributes نشانه
attribute نشانه
signal نشانه
tokens نشانه
token نشانه
symptomless بی نشانه
markers نشانه
one address با یک نشانه
marker نشانه
signaled نشانه
vetoes نشانه مخالفت
vetoed نشانه مخالفت
marksmen نشانه گیر
cairn سنگ نشانه
cairns سنگ نشانه
levelled نشانه گرفتن
vetoing نشانه مخالفت
symptomatic نشانه بیماری
aims نشانه گرفتن .
aimed نشانه گرفتن .
aim نشانه گرفتن .
prodrome پیش نشانه
proof of laziness نشانه تنبلی
marksman نشانه گیر
sem نشانه شناسی
indicator علامت خط نشانه
leveled نشانه گرفتن
level نشانه گرفتن
bode نشانه بودن
levels نشانه گرفتن
markers علامت نشانه
target تیر نشانه
targeted تیر نشانه
marker علامت نشانه
targeting تیر نشانه
targets تیر نشانه
targetted تیر نشانه
sightings نشانه رفتن
sighting نشانه رفتن
symptomatology نشانه شناسی
token passing گذراندن نشانه
allegories نشانه علامت
allegory نشانه علامت
traffic signal نشانه روشن
typology نشانه شناسی
targetting تیر نشانه
veto نشانه مخالفت
cue learning نشانه اموزی
asterisk 1-نشانه گرافیکی
asterisks 1-نشانه گرافیکی
direction peg میخ نشانه
train نشانه رفتن
cockshot نشانه روی
bench mark نشانه مبنا
dan buoy بویه نشانه
cockshy نشانه روی
trains نشانه رفتن
go ahead نشانه ترقی
badge reader نشانه خوان
line of sight خط نشانه روی
trained نشانه رفتن
indicium نشانه ویژه
frequency mark نشانه فرکانس
pivot point نقطه نشانه
signaled علامت نشانه
discriminandum نشانه افتراق
minimal cue نشانه کمینه
merit badge نشانه هنر
signalled علامت نشانه
signal علامت نشانه
proofs نشانه مدرک
proof نشانه مدرک
aiming نشانه روی
emblematical حاوی نشانه
code نشانه قراردادی
gun sight دستگاه نشانه روی
token ring network شبکه نشانه حلقهای
caduceus نشانه علم پزشکی
sights دوربین نشانه روی
sights الت نشانه روی
marks علامت نشانه هدف
fine sight تنظیم خط نشانه دقیق
directing point نقطه نشانه روی
homage نشانه ی تکریم و وفاداری
marks نشانه کردن حریف
sight الت نشانه روی
sight دوربین نشانه روی
impresa نشانه جمله شعاری
sight scale طبله نشانه روی
semicolon نشانه چاپ شده
it bobes evil نشانه بدی است
it is an indication of lazines نشانه تنبلی است
it is indicative of bad luck نشانه بدبختی است
k نشانه بیان یک هزار
kentish fire که نشانه نفاق ..باشد
leading point نقطه نشانه روی
road marking نشانه گذاری راه
reciprocal laying نشانه روی متقابله
negative voice منع نشانه مخالفت
pavement marking نشانه گذاری راه
aiming light چراغ نشانه روی
aiming post شاخصهای نشانه روی
point نشانه روی کردن
traffic sign تابلو نشانه گذاری
traffic sign لوحه نشانه گذاری
symptom substitution theory نظریه جانشینی نشانه ها
to present arms نشانه روی کردن
term symbol نشانه جمله طیفی
sighting نشانه روی کردن
sightings نشانه روی کردن
aiming stake دستک نشانه روی
sighting device وسیله نشانه روی
sight scale مقیاس نشانه روی
toxic symptom نشانه زهراگینی یامسمومیت
peep sight دریچه نشانه روی
carries نشانه وقوع وام
carry نشانه وقوع وام
carrying نشانه وقوع وام
plotted نشانه میان چهارراه
plots نشانه میان چهارراه
plot نشانه میان چهارراه
hallmarks انگ نشانه عیار
hallmark انگ نشانه عیار
crossbones نشانه مرگ وخطر
carried نشانه وقوع وام
extend گرافیک و نشانه ها است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com