Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (8 milliseconds)
English
Persian
oscilloscope
اشکارسازی امواج
Other Matches
modulation
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulate
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
detection
اشکارسازی
decryption
اشکارسازی
detection limit
حد اشکارسازی
detectability
قدرت اشکارسازی
showings
ارائه اشکارسازی
showing
ارائه اشکارسازی
grid detection
اشکارسازی شبکه
diode detector
اشکارسازی دیودی
grid leak condenser detector
اشکارسازی با خازن ومقاومت نشتی
radiological monitoring
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
trapping
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
edge detection
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
grid current detection
یکسوسازی شبکه اشکارسازی جریان شبکه
anode band detector
اشکارسازی اندی یکسوسازی اندی
ground swell
امواج
electromagnetic waves
امواج الکترومگنتیک
electromagnetic waves
امواج الکترومغناطیسی
hertzian waves
امواج هرتز
spoondrift
ترشح امواج
sky wave
امواج اسمانی
wander wave
امواج سیار
radio waves
امواج رادیویی
gravitational waves
امواج گرانشی
tidal waves
امواج جزرومدی
brain waves
امواج مغزی
incoherent waves
امواج همدوس
gravitational waves
امواج جاذبه
gravity waves
امواج ثقلی
ground waves
امواج زمینی
thermal waves
امواج گرمایی
pulsed
امواج ضربانی
transient wave
امواج سیار
pulse
امواج ضربانی
crashing waves
امواج خروشان
reverberation
برگشت امواج
emissions
انتشار امواج
emission
انتشار امواج
reverberations
برگشت امواج
interference
تداخل امواج
pulsing
ضربان امواج
tosser
دستخوش امواج
the waves of the sea
امواج دریا
wave front
جبهه امواج رادیویی
high freqyency aerial
آنتن امواج بلند
wave band
دسته امواج رادیو
echoing
برگشت امواج رادار
diathermy interference
تداخل امواج دیاترمی
conical scanning
ردیابی امواج به طورمخروطی
conical scanning
انتشار مخروطی امواج
echo
برگشت امواج رادار
echoed
برگشت امواج رادار
echoes
برگشت امواج رادار
bleeding
باند تداخل امواج
interference area
ناحیه ی تداخل امواج
interference zone
ناحیه ی تداخل امواج
reverberation
برگشت دادن امواج
reverberations
برگشت دادن امواج
pulsing
پرتاب امواج انرژی
the waves beats or the shore
امواج به ساحل می کوبد
airwave
امواج رادیو و تلویزیون
propagation
پخش امواج یا اعلامیه
tidal wave
امواج جذر و مدی
hertzian wave
امواج هرتز hertz
the wares beat the shore
خوردن امواج به ساحل
attenuation
افت قدرت امواج
radio sextant
گیرنده امواج کیهانی
sweep jamming
امواج سیار پارازیت رادیویی
surface reverbration
امواج برگشتی سطحی رادار
sea foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
emitter
منتشر کننده پس دهنده امواج
ocean foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
radio navigation
ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
inductive interference voltage
ولتاژ تداخل امواج القائی
numbered wave
امواج پشت سر هم عملیات اب خاکی
oscillator
تفکیک کننده امواج اشکارساز
oscillograph
دستگاه ثبت نوسان امواج
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده امواج
wave period
زمان تناوب امواج دریا
radar imagery
عکاسی به وسیله امواج رادار
beach foam
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
homing mine
مین حساس به انعکاس امواج
beam width
عرض ستون امواج رادار
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
back scattering
توزیع معکوس امواج رادیویی
assault waves
امواج هجومی نفرات و وسایل
convergence zone
منطقه تقارب امواج سونارزیردریایی
oscillations
تفکیک امواج اشکار سازی
cynometer
دستگاه اندازه گیری امواج
back scattering
پخش معکوس امواج رادیویی
altitude delay
افت ارتفاع امواج رادار
awash
سرگردان بر روی امواج دریا
spume
کف دریا
[کف حاصل از برخورد امواج آب]
oscillation
تفکیک امواج اشکار سازی
repeater jammer
دستگاه پخش پارازیت وفرستنده امواج
sea return
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
junk surf
امواج نامناسب برای موج سواری
influence mine
مین حساس به تاثیر امواج رادیویی
omnidirectional
گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
carrier frequency
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier wave
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
angstrom
واحد اندازه گیری طول امواج
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
doppler effect
اثر برگشت امواج روی فرستنده
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
emissions
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
balloon reflector
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
operating signal
چانل موجوددر دستگاه امواج ارسالی
beacon
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
sound box
جعبه تبدیل امواج صوتی به صدا
beacons
امواج رادیویی برای هدایت هواپیما
radar mile
زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
active mine
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
coastal refraction
تغییر جهت امواج رادیویی در برخورد به ساحل
scend
در اثر حرکت امواج بالا وپایین رفتن
reverberation index
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
equisignal zone
منطقهای که دارای امواج مغناطیسی یکسان است
ground waves
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
warbles
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
warbling
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
high frequency interference
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
warble
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
lotic
زیست کننده بر روی امواج سریع السیر
warbled
وسیله تعیین اختلاف امواج صوتی دریافتی
bangs
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
microphone
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
banging
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
CB
رادیوی موج کوتاه که میتواند این امواج را بگیرد
sonar
دستگاه کاشف زیر دریایی بوسیله امواج صوتی
bang
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
hypersonic
دارای سرعتی پنج یا شش برابر امواج صوتی در فضا
banged
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
vor
وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
microphones
وسیلهای که امواج صوتی را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند
influence sweep
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
low frequency
امواج رادیویی دارای تناوب اندک دون بسامد
electroencephalograph
دستگاه ثبت امواج الکتریکی مغز بوسیله برق
cardinal points effect
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
homing adaptor
تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
fan marker
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
asdic
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
homing
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
spacing impulse
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
ultrasonic inspection
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
continuous wave
امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
triple point
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
attenuation factor
ضریب فرسایش انرژی موج ضریب افت قدرت امواج
homing guidance
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
chaff
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
excitation
انتشار امواج مخابراتی تغذیه لامپ دستگاههای مخابراتی پخش موج درفرستنده
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
imit ative deception
فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
high frequency
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
radio wave
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
railing
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railings
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
radio interference
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
inductive interference
تداخل امواج القائی انترفرنس القائی
electroencephalogram
منحنی هایی که توسط دستگاه ثبت امواج مغز ثبت شده است موج نگاری مغز
monitor
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
electromagnetic waves
امواج الکترومغناطیسی پرتوهای الکترومغناطیسی
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blip
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com