English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (7 milliseconds)
English Persian
There is the rub. اشکال درهمین جااست
Other Matches
hereabout درهمین نزدیکی ها
in the next few days درهمین چند روزه
That is the noice thing about it . لطفش درهمین است
That is the beauty of it. قشنگی اش درهمین است
The gas station is nearby . پمپ بنزین درهمین نزدیکی هاست
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class. اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
gadroon اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
bugging اشکال
traversed اشکال
traverse اشکال
drawback اشکال
drawbacks اشکال
spinosity اشکال
bug اشکال
snaggy پر اشکال
nodus اشکال
worriment اشکال
bugs اشکال
nodes اشکال
node اشکال
traversing اشکال
dead lock اشکال
disadvantages اشکال
disadvantage اشکال
barely با اشکال
traverses اشکال
baboon اشکال مضحک
i can add rapidly به اشکال ما افزود
forms of currency اشکال پول
baboons اشکال مضحک
geometrical figures اشکال هندسی
debugs اشکال زدایی
debugged اشکال زدایی
hardness اشکال سفتی
debugging اشکال زدایی
demurrable اشکال کردنی
diversely به اشکال مختلف
debugger اشکال یابی
debugging اشکال زدائی
debug اشکال زدایی
debugger اشکال زدائی
difficulty اشکال زحمت
difficulties اشکال زحمت
description of error توضیح اشکال
burble اشکال بی نظمی
defect description توضیح اشکال
impediments محظور اشکال
impediment محظور اشکال
geometric shapes اشکال هندسی
burbling اشکال بی نظمی
burbled اشکال بی نظمی
smooth delivery تحویل بی اشکال
error description توضیح اشکال
troubleshooting اشکال یابی
nuclide اشکال اتمی
fault description توضیح اشکال
to make difficulties اشکال تراشیدن
to tide over a difficulty اشکال را بر طرف
trouble shooting رفع اشکال
burbles اشکال بی نظمی
debugging a program اشکال زدایی یک برنامه
debugger برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل
debug aids ادوات اشکال زدایی
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
program debugging اشکال زدایی برنامه
similar figures اشکال همانندیا متشابه
to create a difficulty اشکال پیش اوردن
To raise difficulties . To creat obstacles. اشکال تراشی کردن
To get into difficulties. دچار اشکال شدن
dysphonia اشکال در حرف زدن
dysphagia اشکال دربلعیدن غذا
diversiform دارای اشکال مختلف
debugging aids وسائل اشکال زدایی
debugging aids ادوات اشکال زدایی
well بدون اشکال اوه
debugged اشکال زدائی کردن
swarms چندین اشکال برنامه
swarmed چندین اشکال برنامه
swarm چندین اشکال برنامه
discomfited ایجاد اشکال کردن
handicaps امتیاز دادن اشکال
handicap امتیاز دادن اشکال
discomfit ایجاد اشکال کردن
discomfiting ایجاد اشکال کردن
discomfits ایجاد اشکال کردن
wells بدون اشکال اوه
debugs اشکال زدایی کردن
kaleidoscope لوله اشکال نما
debugs اشکال زدائی کردن
kaleidoscopes لوله اشکال نما
acataposis اشکال عمل بلع
debugged اشکال زدایی کردن
debug اشکال زدائی کردن
debug اشکال زدایی کردن
bottle neck مانع اشکال کار
pressed for time <idiom> با اشکال وبه سختی وقت
add قرار دادن اشکال کنار هم
adds قرار دادن اشکال کنار هم
adding قرار دادن اشکال کنار هم
filet توری دارای اشکال مربع
To put obstacles in the way. سنگ انداختن درکاری (اشکال تراشیدن )
proteus خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
galanty show نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
smooths صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothest صاف کردن بدون اشکال بودن
smoothed صاف کردن بدون اشکال بودن
smooth صاف کردن بدون اشکال بودن
bug بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
primitive برای تولید اشکال پیچیده تر در برنامه گرافیکی
patterns مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
pattern مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
bugs بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
bugging بطورپنهانی درمحلی میکروفون نصب کردن اشکال
pleomorphic چند شکلی دارای اشکال وصور مختلف
transversal اجرای هر جمله از یک برنامه برای اهداف اشکال زدایی
bioastronautics مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
intarsia منبت کاری و تزئین گل و بوته و اشکال بر روی چوب
sets معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
setting up معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
set معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
graphs اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
tessellate کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
planimeter دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
numerical indicator tube هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
graph اشکال مختلف یک حرف با گرافیک و طرح خطی ثبت کردن
error handling به حداقل رساندن احتمال وقوع خطا روش رفع اشکال
annular وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
symbolic برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
filling out [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
symbolically برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
godroon اشکال محدب حاشیه بشقاب وفروف قدیمی که برای زینت ترسیم میشود
snapshots چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
regional breakpoint نقط ه توقف که در هر جایی از برنامه میتواند قرار بگیرد تا رفع اشکال شود
snapshot چاپ ثباتها و بخش حافظه در یک لحظه مشخص , در هنگام رفع اشکال برنامه
surges افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surged افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
surge افزایش ناگهانی توان الکتریکی در سیستم به علت خرابی یا اختلال یا اشکال قطعه
step اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
troubleshoot 1-رفع اشکال نرم افزار کامپیوتری .2-محل دادن ترمیم خطاهای سخت افزاری
stepping اجرای برنامه کامپیوتری که در هر لحظه یک دستور اجرا شود و برای رفع اشکال است
aerodynamics شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
maintenance بررسی کننده برنامه که اشکال فرعی یا خطایی که به بخشهای اصلی آسیب نمیزند را صحیح میکند
hemophilia بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
click art صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
traces برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
trace برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
traced برنامه تشخیص که برنامهای که رفع اشکال میشود را اجرا میکند در هر لحظه یک دستور و وضعیته و ثباتها را نمایش میدهد
glitch یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitches یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
toolkit مجموعه توابعی که به برنامه نویس درنوشتن و رفع اشکال برنامه کمک میکند
problems خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
problem خرابی یا اشکال در سخت افزار یا نرم افزار
rosette اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
medallion ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Kasim Ushag design طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
utility برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
stereoscope جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
lattice design طرح شبکه ای [این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
lappets [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
reciprocal border حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
rashwan medallion ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com