Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
repairable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
reparable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
Other Matches
reformable	اصلاح پذیر
mendable	اصلاح پذیر
refornable	اصلاح پذیر
improvably	اصلاح پذیر
corrigible	اصلاح پذیر
alternate routing	مسیریابی اصلاح پذیر
alterable memory	حافظه اصلاح پذیر
corrigibly	چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
He is incorrigible.	این آدم چاره اش نمی شود ( اصلاح پذیر نیست )
mixable	امیزش پذیر امتزاج پذیر
educable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable	تفوق پذیر فراز پذیر
ascendible	تفوق پذیر فراز پذیر
educatable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
adaptable organism	موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
modification kit	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
pliable	خم پذیر
solvable	حل پذیر
soluble	حل پذیر
cleavable	رخ پذیر
pi acceptor	پی پذیر
programmable read only memory	حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
glass jaw	بوکسوراسیب پذیر
healable	درمان پذیر
passible	فساد پذیر
partible	بخش پذیر
pacifiable	تسکین پذیر
open cheque	چک انتقال پذیر
penetrable	رخنه پذیر
perfectible	کمال پذیر
separable	تفکیک پذیر
precipitable	تعلیق پذیر
plunderable	چپاول پذیر
variables	تغییر پذیر
placable	دلجویی پذیر
pilable	انحنا پذیر
pervious	نفوذ پذیر
perturbable	اشوب پذیر
placative	تسکین پذیر
mutable	تغییر پذیر
improvable	بهبود پذیر
increasable	افزایش پذیر
irresoluble	تجیزیه نا پذیر
irremeable	برگشت نا پذیر
inoculable	تلقیح پذیر
infusible	گداز نا پذیر
inflamable	اشتعال پذیر
inextensible	تمدید نا پذیر
inexpugnable	شکست نا پذیر
indocile	تعلیم نا پذیر
limitable	محدودیت پذیر
liquefiable	گداز پذیر
incondensable	ناچگال پذیر
miscible	امیزش پذیر
variable	تغییر پذیر
impressible	تاثیر پذیر
miscible	امتزاج پذیر
incompressible	تراکم نا پذیر
maintainable	نگهداشت پذیر
magnetizable	مغناطیس پذیر
indemonstrable	اثبات نا پذیر
tunably	تنظیم پذیر
thermosetting	سختی پذیر
testable	شهادت پذیر
testable	ازمون پذیر
terminable <adj.>	فسخ پذیر
tensible	کشش پذیر
teachable	تعلیم پذیر
susceptible of change	تغییر پذیر
superimposable	انطباق پذیر
thinkable	اندیشه پذیر
trainable	فرهیخت پذیر
trainable	تربیت پذیر
tunable	تنظیم پذیر
peaceable	اشتی پذیر
bearable	تحمل پذیر
transmutable	دگرگونی پذیر
divisible	بخش پذیر
extendable	توسعه پذیر
tranformable	دگرگونی پذیر
elastic	انعطاف پذیر
tuneable	تنظیم پذیر
subjugable	تسخیر پذیر
subduable	تسخیر پذیر
stainable	لکه پذیر
regulable	تنظیم پذیر
refutable	تکذیب پذیر
estimable	تخمین پذیر
reflexible	انعکاس پذیر
reducible	تقلیل پذیر
reclaimable	ادعا پذیر
protractile	امتداد پذیر
proton acceptor	پرتون پذیر
protean	شکل پذیر
remediable	درمان پذیر
remediable	چاره پذیر
remediable	گزیر پذیر
spottable	لکه پذیر
spoilable	فساد پذیر
shapeable	شکل پذیر
severable	تفکیک پذیر
sequacious	نصیحت پذیر
semi solvable	نیم حل پذیر
rotatable	چرخش پذیر
revocable	ابطال پذیر
resolvable	تفکیک پذیر
proprotionable	تناسب پذیر
disciplinable	انضباط پذیر
criticizable	انتقاد پذیر
countable	شمارش پذیر
corruptible	فساد پذیر
contractile	ترنج پذیر
contractible	انقباض پذیر
consolable	تسلی پذیر
abatable	کاهش پذیر
absolvable	بخشش پذیر
computable	محاسبه پذیر
acetylable	استیل پذیر
deceivable	فریب پذیر
decidable	تصمیم پذیر
deductible	مالیات پذیر
disciplinable	تعلیم پذیر
dilatable	اتساع پذیر
differentiable	تشخیص پذیر
destructible	انهدام پذیر
depreciable	استهلاک پذیر
adjustable	تعدیل پذیر
adjustable	تنظیم پذیر
denominable	تسمیه پذیر
demurrable	اعتراض پذیر
deformable	دگردیس پذیر
acetylisable	استیل پذیر
achievable	موفقیت پذیر
coercible	اجبار پذیر
alternate track	شیاراصلاح پذیر
alterable	دگرش پذیر
civilizable	تمدن پذیر
chromophil	رنگ پذیر
chromatophil	رنگ پذیر
chargeable	اتهام پذیر
ascertainable	اثبات پذیر
assailable	هجوم پذیر
associable	انس پذیر
cogitable	اندیشه پذیر
colorable	رنگ پذیر
achromatic	رنگ پذیر
acid acceptor	اسید پذیر
compressible	تراکم پذیر
adaptive	سازوار پذیر
commutative	جابجایی پذیر
commensurable	تناسب پذیر
colourable	رنگ پذیر
addressable	نشانی پذیر
addressable	ادرس پذیر
associative	شرکت پذیر
disintegrable	تجزیه پذیر
generable	زایش پذیر
fatiguable	خستگی پذیر
fatigable	خستگی پذیر
fatig	خستگی پذیر
fathomable	پیمایش پذیر
measurable	سنجش پذیر
extensible	توسعه پذیر
extendible	کشش پذیر
expiable	کفاره پذیر
expansible	گسترش پذیر
figurable	شکل پذیر
fissile	شکاف پذیر
fissionable	شکافت پذیر
gaugeable	پیمایش پذیر
fusible	گداز پذیر
flxible	خمش پذیر
flexible cable	کابل خم پذیر
inexcusable	عذر نا پذیر
justifiable	توجیه پذیر
fixable	ثبات پذیر
combustible	احتراق پذیر
detachable	جدایی پذیر
sufferable	تحمل پذیر
mutant	تغییر پذیر
mutants	تغییر پذیر
endurable	تحمل پذیر
electron acceptor	الکترون پذیر
educable	اموزش پذیر
doughface	تلقین پذیر
distensible	انبساط پذیر
dissoluble	تجزیه پذیر
additives	جمع پذیر
expandable	بسط پذیر
exepandable	بسط پذیر
executable	اجرا پذیر
executable	انجام پذیر
evitable	اجتناب پذیر
evadable	طفره پذیر
verifiable	تحقیق پذیر
enumerable	شمارش پذیر
additive	جمع پذیر
disputable	اعتراض پذیر
retractable	انکار پذیر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com