Dictiornary-Farsi | اصول چهارده گانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)

English	Persian
fourteen points	اصول چهارده گانه


Other Matches

full moon	ماه شب چهارده
harvest moon	ماه شب چهارده
fourteener	چهارده تایی
fortnights	چهارده روز
fortnight	چهارده روز
fourteen	چهارده تایی
fourteen	عدد چهارده
the moon in her plenitude	ماه شب چهارده
sanitize	مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
fourteener	شعر چهارده هجایی
pueritia	سن هفت تا چهارده سالگی
as pretty as a picture <idiom>	مثل ماه شب چهارده
Ravishingly beautiful .	مثل ماه شب چهارده ( بی نهایت زیبا )
antinomian	مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
decuple	ده گانه
sextette	شش گانه
sextuplet	شش گانه
sextuplicate	شش گانه
ternal	سه گانه
triple	سه گانه
tripled	سه گانه
triples	سه گانه
hobby-horses	گانه
three fold	سه گانه
trebly	سه گانه
hobby-horse	گانه
trinal	سه گانه
hexaploid	شش گانه
trinary	سه گانه
tripling	سه گانه
triplet	سه گانه
triple point	نقطه سه گانه
quadruples	چهار گانه
triple bond	پیوند سه گانه
triple address	با نشانی سه گانه
the learned professions	علوم سه گانه
toothless	بچه گانه
the three kingdoms	مولودهای سه گانه
trilcgy	یا قطعات سه گانه
quadrupling	چهار گانه
the triple entent	ائتلاف سه گانه
sextets	شش گانه شش قلو
twelve	دوازده گانه
sextet	شش گانه شش قلو
quadruple	چهار گانه
the three kingdoms	موالیدسه گانه
quadrupled	چهار گانه
the big three	بزرگان سه گانه
macrogamete	کلان گانه
in severalty	جدا گانه
duopoly	انحصار دو گانه
services	نیروهای سه گانه
degress of comparison	درجات سه گانه
quadruplet	چهار گانه
quadruplets	چهار گانه
septempartite	هفت گانه
octoploid	هشت گانه
the tribes	اسباط 21 گانه
ternate	سه برگچهای سه گانه
ternary	سه برگچهای سه گانه
multiple connector	بست چند گانه
multiprocessing	پردازش چند گانه
multicomputer	کامپیوتر چند گانه
octachord	نتهای هشت گانه
octarchy	ولایات هشت گانه
octateuch	کتابهای هشت گانه
multiple regression	رگرسیون چند گانه
heptarchy	ولایات هفت گانه
the big four	بزرگان چهار گانه
decathlons	ورزشهای ده گانه دوومیدانی
sextuple	دارای شش ضربه شش گانه
the three persons	اقنوم های سه گانه
punic wars	جنگهای سه گانه رم باقرطاجنی ها
five unit code	الفبای پنج گانه
small clothes	جامه بچه گانه
hypocorism	لقب بچه گانه
pedologia	گفتار بچه گانه
decathlon	ورزشهای ده گانه دوومیدانی
triumvir	عضو اتحاد سه گانه
slingshot	تیرکمان بچه گانه
slingshots	تیرکمان بچه گانه
twelve tables	الواح دوازده گانه
trivium	علوم ازاد سه گانه
multiprocessing system	سیستم پردازش چند گانه
parish register	دفتر ثبت وقایع سه گانه
multiprecision arithmetic	ریاضیات با دقت چند گانه
multiaccess computer	کامپیوتر با دسترسی چند گانه
multiple arc lamp	لامپ قوسی با اتصال چند گانه
hop stop and jump	قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
girly	غیر بالغ خام وبچه گانه
soapbox derby	مسابقه گاریهای بچه گانه درسرازیری
to orient oneself	جهات چهار گانه خود راتعیین کردن
signs of the zodiac	صورتهای منطقه البروج برجهای دوازده گانه
hierarchies	گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
trigraph	حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
triathlon	مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
hierarchy	گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
agoines	مسابقههای سه گانه یونانیان باستان ورزش وموسیقی وغشه یادو
jan grid	سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
phratry	درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
menu display	روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
technic	اصول
root	اصول
teachings	اصول
doctrine	اصول
doctrines	اصول
teaching	اصول
tenet	اصول
nitty-gritty	اصول
principles	اصول
ism	اصول
roots	اصول
ism	: اصول
principles of economy	اصول اقتصاد
economic principles	اصول اقتصادی
kinesiology	اصول مکانیزم
principles of religion	اصول مذهب
denial measures	اصول ممانعت
prineipal parts	اصول فعل
monopolosm	اصول انحصار
monopolism	اصول انحصار
creationism	اصول افرینش
principles of economics	اصول اقتصاد
mormonism	اصول mormon ها
nazism	اصول نازی
naziism	اصول نازی
mutualism	اصول همکاری
general principles	اصول کلی
methodology	علم اصول
doctrines	اصول حکمت
doctrine	اصول حکمت
technologically	اصول فنی
system	اصول وجود
systems	روش اصول
systems	اصول وجود
communism	اصول اشتراکی
technics	اصول فنی
accounting principles	اصول حسابداری
abolitionist	اصول بردگی
modernism	اصول امروزی
methodologies	علم اصول
politics	اصول سیاسی
dogma	اصول عقاید
functional	اصول مبادی
dogmas	اصول عقاید
tenets	اصول مسلم
system	روش اصول
banking principles	اصول بانکداری
neodoxy	اصول نوین
grimace	ادا و اصول
constitutionalism	اصول مشروطیت
rational principle	اصول عقلیه
relativity principles	اصول نسبیت
roots and branches	اصول وفروع
tenet	اصول مرام
technological	اصول فنی
grimaced	ادا و اصول
grimaces	ادا و اصول
copernician system	اصول کپرنیک
grimacing	ادا و اصول
theory	اصول نظری
chung shin	اصول تکواندو
theories	اصول نظری
to pull a wry face	اداو اصول دراوردن
to do v to one's principles	برخلاف اصول خودرفتارکردن
Euclid's Elements	اصول اقلیدس [ریاضی]
Euclid's Elements	اصول اقلیدس [ریاضی]
principles of islamic economics	اصول اقتصاد اسلامی
principles of economics	اصول علم اقتصاد
principle of criminal procedure	اصول محاکمات جزائی
principle of civil litigation	اصول محاکمات مدنی
planning principles	اصول برنامه ریزی
pauli	اصول مذهبی پولس
telephone switching technique	اصول اتصالات تلفنی
sail close to the wind	اندکی از اصول تجاوزکردن
mutualist	طرفدار اصول همدستی
psychologism	پیروی از اصول روانی
Catholicism	اصول مذهب کاتولیکی
mouth	ادا و اصول در اوردن
moralists	معتقد به اصول اخلاق
civil procedure	اصول محاکمات حقوقی
moralist	معتقد به اصول اخلاق
individualism	اصول استقلال فردی
counter current principle	اصول جریان متقابل
democratism	اصول حکومت ملی
naturalistic	موافق با اصول طبیعی
economization	رعایت اصول اقتصادی
ex post facto	شامل اصول گذشته
code of procedure	قانون اصول محاکمات
mouths	ادا و اصول در اوردن
mouthing	ادا و اصول در اوردن
scientifically	موافق اصول علمی
rationale	توضیح اصول عقاید
unparliamentary	برخلاف اصول پارلمانی
technically	مطابق اصول فنی
gradualism	رعایت اصول تدریج
musically	مطابق اصول موسیقی
revivalism	اصول بیداری مذهبی
anomie	بی توجهی به اصول دین
anomy	بی توجهی به اصول دین