English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
English Persian
circuit اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuits اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
Other Matches
attributes 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
interoperability توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
noise توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
conductive مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
target indications اطلاعات مربوط به هدف
parallel مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleling مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
paralleled مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallels مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelling مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallelled مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
financial data اطلاعات مربوط به امور مالی
title block قسمت مربوط به درج اطلاعات
cryptorelated informations اطلاعات مربوط به مکاتبات رمزی
teachnical information اطلاعات فنی مربوط به یک وسیله
biographical intelligence اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
americana اطلاعات و حقایق مربوط بامریکا
bleeding edge حاشیه مخصوص ثبت اطلاعات حاشیهای
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
imagery exploitation مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
seadata اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
helped کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helps کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
DSP مدار پیچیده مخصوص برای تغییر سیگنالهای دیجیتال
groups مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
titling strip قسمت مربوط به درج اطلاعات روی عکس هوایی
overlap tell رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
information box قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
electromagnetic profile مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
flowchart text اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
american civilian internee information قسمت اطلاعات مربوط به غیرنظامیان بازگشته ازسرزمین دشمن به امریکا
A to Z کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
red letter مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
feedback اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو
intelligence 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
frictional unemployment اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
cache memory یک حافظه کوچک و بسیارسریع که مخصوص ذخیره موقت اطلاعات میباشد حافظه پنهان
teletext روش ارسال متن و اطلاعات در یک سیگنال تلویزیون معمولی به صورت رشته بیت سری که با استفاده از کدگشای مخصوص قابل نمایش است
forking پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است
fork پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است
header اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
headers اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
data scope یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
positional مربوط به محل در یک محل مخصوص
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
powder train مدار خرج مدار باروت
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
helps پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helped پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
powers توانایی
might توانایی
reached توانایی
authority توانایی
reaches توانایی
power توانایی
energies توانایی
potentialities توانایی
able-bodied توانایی
potentiality توانایی
energy توانایی
powered توانایی
powering توانایی
reaching توانایی
reach توانایی
competence توانایی
strenght توانایی
influencing توانایی
puissance توانایی
skill توانایی
capability توانایی
ability توانایی
influence توانایی
potence توانایی
potently با توانایی
ably با توانایی
credential توانایی
abilities توانایی
influenced توانایی
faculty توانایی
faculties توانایی
influences توانایی
expertise توانایی
qualification توانایی
means توانایی
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
ability test آزمون توانایی
numerical ability توانایی عددی
verbal ability توانایی کلامی
risibility توانایی خندیدن
working capacity توانایی کار
vim انرژی توانایی
powerlessly با عدم توانایی
to the best of ones ability بامنتهای توانایی
have (something) going for one <idiom> توانایی داشتن
reasoning ability توانایی استدلال
capability توانایی مقدورات
capacities توانایی کار
non ability عدم توانایی
authority توانایی اجازه
convertibility توانایی تغییر
capacities صلاحیت توانایی
potency توانایی نیرومندی
feasibility توانایی انجام
energy توانایی کار
strength قوه توانایی
mental ability توانایی ذهنی
strengths قوه توانایی
sentience توانایی حسی
if possible در صورت توانایی
spatial ability توانایی فضایی
capacity توانایی گنجایش
capacity صلاحیت توانایی
capacity توانایی کار
capacities توانایی گنجایش
general ability توانایی عمومی
special ability توانایی اختصاصی
energies توانایی کار
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
absorptive توانایی مکش یا جذب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com