English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (2 milliseconds)
English Persian
bounty اعانه شهامت
Other Matches
outdoor relief اعانه بمردمی که بیرون ازبنگاه اعانه زندگی می کنند
subvention اعانه تخصیص اعانه
pluck شهامت
plucks شهامت
plucking شهامت
plucked شهامت
dare شهامت یارایی
dared شهامت یارایی
dares شهامت یارایی
daring جرات شهامت
animosity شهامت جسارت
fortitude شهامت اخلاقی شکیبایی
bield تشجیع کردن شهامت دادن
demoratize بی جرات کردن ازمیان بردن حس شهامت وانتظامات ارتش
handouts اعانه
handout اعانه
pauper relief اعانه
handout اعانه
contribution اعانه
contributions اعانه
relief اعانه
subsidy اعانه
contributing اعانه دادن
poor box صندوق اعانه
benefit احسان اعانه
money-box صندوق اعانه
money box صندوق اعانه
grant in aid اعانه ملی
contributes اعانه دادن
contributed اعانه دادن
contribute اعانه دادن
benefiting احسان اعانه
fund-raising گردآوری اعانه
benefited احسان اعانه
subscriber اعانه دهنده
contributor اعانه دهنده
contributors اعانه دهنده
money-boxes صندوق اعانه
subescription پول اعانه
relief fund وجوه اعانه
subscribers اعانه دهنده
to go on the parish اعانه محلی گرفتن
relieving officer مامور اعانه فقرا
subsoription پول یاوجه اعانه
granted کمک دولتی اعانه
grant کمک دولتی اعانه
benefit اعانه سود بردن
grants کمک دولتی اعانه
benefited اعانه سود بردن
benefiting اعانه سود بردن
community chest صندوق اعانه برای امورخیریه
pauperism اعانه بگیری گروه گدایان
pauper list صورت گدایان یا اعانه بگیران
sustentation fund اعانه برای روحانیون بی نوا
benefit نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefited نمایش برای جمع اوری اعانه .
benefiting نمایش برای جمع اوری اعانه .
demoralizing از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralizes از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralised از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralises از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralising از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralize از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
demoralized از میان بردن حس شهامت و روحیه تخریب روحیه کردن
casual poor کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود
out relief دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
subvention اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
contribution جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
contributions جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
to send round the hat برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com