Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
Other Matches
personal deposit fund
اعتبارات مربوط به پس اندازافراد
welfare funds
اعتبارات رفاهی یا بهزیستی اعتبار مربوط به روحیه ورفاه
nonappropriated funds
اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
account code
کد اعتبارات
fund code
کد اعتبارات
pyramid of credit
هرم اعتبارات
unit funds
اعتبارات یکانی
sundry funds
اعتبارات متفرقه
export credits
اعتبارات صادراتی
company funds
اعتبارات گروهانی
crypto account
حساب اعتبارات رمز
volume of bank credit
حجم اعتبارات بانکی
deferred credits
اعتبارات سالهای محاسباتی
financial affairs
امور مربوط به مالیه
testamentary causes
امور مربوط به وصایا
surgical
مربوط به امور پزشکی جراحی
financial data
اطلاعات مربوط به امور مالی
strategic
مربوط به امور سوق الجیشی
competroller
سازمان کنترل اسناد و بودجه و اعتبارات
deflation
رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
generals
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
cryptologistics
امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
general
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
parochialism
امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
collate
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collating
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collated
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
collates
به هم مرتبط کردن امور مقایسه دو چیز مربوط به یک موضوع
finance company
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
finance house
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد
selenodetic
امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
back end server
کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
multipe expansion of credit
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
appropriation
بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
civil censorship
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civilian supply
امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
commercial air movement
پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
correspondents
مربوط به
related
مربوط
cretaceous
مربوط به گچ
correspondent
مربوط به
apposite
مربوط
vespertinal
مربوط به شب
pertinent
مربوط به
irrelevant
نا مربوط
pertinent
مربوط
hydraulic
مربوط به اب
as for
مربوط به
proper
مربوط
germane
مربوط
curatorial
مربوط به
lineal
مربوط به خط
eight bit system
مربوط به یک
pertinenet
مربوط
pertaining
مربوط به
relevant
مربوط
condequent
مربوط
caprine
مربوط به بز
coordinate
مربوط
coherent
مربوط
affined
مربوط
for
مربوط به
existential
مربوط به هستی
retired
مربوط به بازنشستگی
garlicky
مربوط به سیر
gallinaceous
مربوط بماکیان
military
مربوط به نظام
four dimensional
مربوط به بعدچهارم
budgetary
مربوط به بودجه
affiliating
مربوط ساختن
affiliates
مربوط ساختن
affiliated
مربوط ساختن
affiliate
مربوط ساختن
speculative
مربوط به اندیشه
genethliac
مربوط به طالع
anal
مربوط به مقعد
fistulous
مربوط به ناسور
acrobatic
مربوط به بندبازی
electrically
مربوط به الکتریسیته
aeronautical
مربوط به فضانوردی
norse
مربوط به اسکاندیناوی
Hellenic
مربوط به یونان
polar
مربوط به قطب
polar
مربوط به قط بها
numeric
1-مربوط به اعداد. 2-
larcenous
مربوط به دزدی
janitorial
مربوط به فراشی
irrelative
نا مربوط مطلق
insurrectional
مربوط به شورش
womanish
مربوط به زن یا زنان
mammary
مربوط به پستان
mammary
مربوط به پستانداران
coherently
بطور مربوط
occupational
مربوط به شغل
verb
مربوط به صدا
verbs
مربوط به صدا
ecumenical
مربوط به سرتاسرجهان
personal
مربوط به کسی
metabolical
مربوط به متابولیزم
contiguous
مربوط بهم
inspectional
مربوط به بازرسی
immunologic
مربوط به مصونیت
operatic
مربوط به اپرا
goidelic
مربوط بسلت
communist
مربوط به کمونیسم
communists
مربوط به کمونیسم
glyptic
مربوط به حکاکی
parental
مربوط به والدین
prospective
مربوط به اینده
horsy
مربوط به اسب
climatic
مربوط به اب وهوا
futuristic
مربوط به اینده
vehicular
مربوط به خودرو
hypophyseal
مربوط به هیپوفیز
hydrostatic
مربوط به فشار اب
hydropic
مربوط به استسقاء
hydrographic
مربوط به اب نگاری
hominoid
مربوط به بشر
hawaiian
مربوط به هاوایی
haemic
مربوط بخون
technologically
مربوط به فناوری
glossal
مربوط به زبان
commisural
مربوط به درزوپیوندگاه
churchly
مربوط به کلیسا
chromic
مربوط به کرومیوم
adulterous
مربوط به زنا
chromatic
مربوط به رنگها
agrologic
مربوط بخاکشناسی
aguish
مربوط به تب و لرز
cerebellar
مربوط به مخچه
aluminous
مربوط به الومینیوم
amazonian
مربوط به امازونها
achaian
مربوط به اخائیه
achaean
مربوط به اخائیه
concern
مربوط بودن به
concerns
مربوط بودن به
dependent
مربوط محتاج
outbound
مربوط به خارج
racing
مربوط بمسابقه
collegial
مربوط به دانشکده
fossil
مربوط بادوارگذشته
fossils
مربوط بادوارگذشته
acetarious
مربوط به سالاد
ameba
مربوط به امیب
ameban
مربوط به امیب
amebic
مربوط به امیب
arbitral
مربوط به حکمیت
arbitrative
مربوط بحکمیت
basal
مربوط به ته یابنیان
bardic
مربوط به رامشگری
archival
مربوط به بایگانی
arithmeticlal
مربوط به حساب
arteriovenous
مربوط به رگها
as to
عطف به مربوط به
astro
مربوط به نجوم
bear on
مربوط بودن
britannic
مربوط به بریتانیا
ameboid
مربوط به امیب
caloric
مربوط به کالری
ammino
مربوط به امونیاک
calligraphic
مربوط به خطاطی
analitical
مربوط به تجزیه
anent
در مشارکت با مربوط به
anglian
مربوط به نژاد
c
مربوط به کامپیوتر
brumal
مربوط به زمستان
atomistic
مربوط به اتم
computational
مربوط به یک محاسبه
technological
مربوط به فناوری
sartorial
مربوط به خیاطی
meteorological
مربوط به هواسنجی
astrological
مربوط به نجوم
aesthetic
مربوط به علم
aesthetically
مربوط به علم
domiciliary
مربوط به خانه
divisional
مربوط به تقسیم
dictoral
مربوط به دکتری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com