English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
acknowledger اعتراف کننده
Other Matches
avowal اعتراف
professions اعتراف
recognition اعتراف
avowals اعتراف
confessions اعتراف
confession اعتراف
profession اعتراف
admissions تصدیق اعتراف
shrift اعتراف بگناه
peccavi اعتراف بگناه
professions اقرار اعتراف
avowing اعتراف کردن
acknowledge اعتراف کردن
ackuowledge اعتراف کردن
admission تصدیق اعتراف
confessional اعتراف گاه
avows اعتراف کردن
confessions اعتراف نامه
confession اعتراف نامه
shrive اعتراف گرفتن
shrive اعتراف گرفتن از
confesses اعتراف کردن
confessing اعتراف کردن
avow اعتراف کردن
defeatism اعتراف به شکست
profession اقرار اعتراف
voluntary confession اعتراف داوطلبانه
confess اعتراف کردن
avowed اعتراف شده
confessed اعتراف کردن
unburden اعتراف و درددل کردن
unburdening اعتراف و درددل کردن
unburdens اعتراف و درددل کردن
confiscator دعای اعتراف نامه
confiscator دعای اعتراف بگناهان
acknowledgment اعلام معرف اعتراف
recanting بخطای خود اعتراف کردن
To force a confession from somebody. بزوراز کسی اعتراف گرفتن
recanted بخطای خود اعتراف کردن
recants بخطای خود اعتراف کردن
kithe اعلام داشتن اعتراف کردن
recant بخطای خود اعتراف کردن
confessional محل مخصوص اعتراف بگناه اعترافی
put to the question برای گرفتن اعتراف زجر دادن
confessionals محل مخصوص اعتراف بگناه اعترافی
I'll give you that [much] . دراین نکته اعتراف می کنم [که حق با تو است] .
He confessed under torture. زیر فشار شکنجه اعتراف کرد
to shrive oneself گناهان خود را اعتراف کردن وامرزش طلبیدن
confessor کسی که کیش خود رااشکارا اعتراف میکند
confessors کسی که کیش خود رااشکارا اعتراف میکند
fold بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folded بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
folds بشکست خود اعتراف کردن بکسب یا شغل پایان دادن
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
recognises اعتراف کردن تصدیق کردن
recognising اعتراف کردن تصدیق کردن
acknowledging اعتراف کردن تصدیق کردن
recognizes اعتراف کردن تصدیق کردن
recognizing اعتراف کردن تصدیق کردن
acknowledges اعتراف کردن تصدیق کردن
recognize اعتراف کردن تصدیق کردن
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
hopper لی لی کننده
syncopator غش کننده
renunciant رد کننده
whisperer پچ پچ کننده
squasher له کننده
sensor حس کننده
renunciant کننده
filleting پر کننده
repudiationist رد کننده
hoppers لی لی کننده
solver حل کننده
tracker پی کننده
thinner کم کننده
filleted پر کننده
trackers پی کننده
fillets پر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
benders خم کننده
surfy کف کننده
abjurer or abjuror کننده
bender خم کننده
commulator یک سو کننده
swooner غش کننده
solvents اب کننده
prattfall پچ پچ کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com