English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
provincialism اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
Other Matches
departmentalism اعنقاد به روش تمرکز دراداره کشور و تفویض اختیارات وسیع به مسئولین اداره امور تقسیمات کوچک مملکتی
expandsionism اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
republics حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
Burundi کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extraditing مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
federal reserve system ایالات متحده علیرغم تقسیم به ایالات مختلف دارای پشتوانه ارزی واحد است
innocent passage مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
nonaligned کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
ceremonialism اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
factionalism اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
tyrannicide اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر
constitutionalism اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
denominationalism اعتقاد به تفکیک و تقسیم
cosmopolitanism سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
isocratic دارای اختیارات برابر که دران اختیارات سیاسی همه کس یکسان است
mercantilism روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
common wealth کشور
country کشور
nations کشور
soil کشور
nation کشور
soiling کشور
soils کشور
realms کشور
realm کشور
countries کشور
state- کشور
fatherland کشور
fatherlands کشور
state کشور
land n کشور
stating کشور
states کشور
stated کشور
territory کشور
territories کشور
midland داخله کشور
respublica کشور جمهوری
Somalia کشور سومالی
Nigeria کشور نیجریه
Sudan کشور سودان
Suriname کشور سورینام
Uruguay کشور اوروگوئه
assyria کشور اشور
Swaziland کشور سوازیلند
Sweden کشور سوئد
Oman کشور عمان
Peru کشور پرو
Philippines کشور فیلیپین
Paraguay کشور پاراگوئه
attack origine کشور اغازکننده تک
Portugal کشور پرتغال
Qatar کشور قطر
Rwanda کشور رواندا
Pakistan کشور پاکستان
Sri Lanka کشور سریلانکا
Sierra Leone کشور سیرالئون
Singapore کشور سنگاپور
respublica جمهوری کشور
Senegal کشور سنگال
Morocco کشور مغرب
Tanzania کشور تانزانیا
Zimbabwe کشور زیمبابوه
oversea خارج از کشور
ottoman کشور عثمانی
traitors خائن به کشور
traitor خائن به کشور
treason خیانت به کشور
nationwide در سرتاسر کشور
expulsions اخراج از کشور
expulsion اخراج از کشور
Zambia کشور زامبیا
Vietnam کشور ویتنام
Thailand کشور تایلند
Togo کشور توگو
Tunisia کشور تونس
Uganda کشور اوگاندا
Ukraine کشور اوکرانی
per pais بوسیله کشور
America کشور امریکا
Venezuela کشور ونزوئلا
Niger کشور نیجر
inland درون کشور
Bahrain کشور بحرین
Bangladesh کشور بنگلادش
Belize کشور بلیز
Bhutan کشور بوتان
Spain کشور اسپانیا
southland کشور نیمروز
Botswana کشور بوتسوانا
Burma کشور برمه
Cambodia کشور کامبوج
Cameroon کشور کامرون
cloud-cuckoo-land کشور پریون
Colombia کشور کلمبیا
Costa Rica کشور کاستاریکا
dependencies کشور غیرمستقل
Cuba کشور کوبا
Djibouti کشور جی بوتی
Bahamas کشور باهاما
Argentina کشور آرژانتین
ministry of the interior وزارت کشور
Home Office وزارت کشور
theocrat خداوند کشور
the youth of the country جوانان کشور
the superme court دیوانعالی کشور
the play of europe کشور سویس
traitor to one's country خائن به کشور
traitor to the countruy خائن کشور
turkey کشور ترکیه
turkeys کشور ترکیه
mother country کشور اصلی
mother countries کشور اصلی
abroad خارج از کشور
Albania کشور آلبانی
Andorra کشور آندورا
Angola کشور انگولا
Ecuador کشور اکوادر
Eire کشور ایرلند
Fiji کشور فیجی
Lesotho کشور لسوتو
Libya کشور لیبی
Luxembourg کشور لوکزامبورگ
Malawi کشور مالاوی
Malaysia کشور مالزی
Maldives کشور مالدیو
Mali کشور مالی
Mexico کشور مکزیک
Mozambique کشور موزامبیک
fairylands کشور پریان
fairyland کشور پریان
Myanmar کشور میانمار
Namibia کشور نامیبی
Namibia کشور نامیبیا
Nepal کشور نپال
New Zealand کشور زلاندنو
Laos کشور لائوس
Kuwait کشور کویت
Finland کشور فنلاند
Gabon کشور گابن
Ghana کشور غنا
Ghana کشور گانا
dependency کشور غیرمستقل
Great Britain کشور انگلیس
Guatemala کشور گواتمالا
Guyana کشور گیانا
Honduras کشور هندوراس
Hungary کشور مجارستان
Indonesia کشور اندونزی
sending state کشور فرستنده
Kenya کشور کنیا
secretary of state for home affairs وزیر کشور
sea power کشور دریایی
Kiribati کشور کیریباتی
Nicaragua کشور نیکاراگوا
deportation اخراج از کشور
Czechoslovakia کشور چکوسلواکی
country of origin کشور مبداء
interior ministry وزارت کشور
friendly state کشور خودی
friendly state کشور دوست
Korea کشور کره
kingdom کشور قلمروپادشاهی
Canada کشور کانادا
great power کشور با قدرت
Greece کشور یونان
high court of دیوانعالی کشور
Holland کشور هلند
home country کشور اصلی
host nation کشور میزبان
in these parts <adv.> در این کشور
bordering country کشور همسایه
in this country <adv.> در این کشور
neighboring state [American E] کشور همسایه
neighbouring country [British E] کشور همسایه
Jamaica کشور جامائیکا
independency کشور مستقل
host country کشور میزبان
Hungary مجارستان [کشور]
Liberia کشور لیبریا
states جمهوری کشور
Egypt کشور مصر
stated جمهوری کشور
stating جمهوری کشور
state- جمهوری کشور
department of the enterior وزارت کشور
state جمهوری کشور
land of the rising sun کشور ژاپن
fisc خزانه کشور
forwarding country کشور فرستنده
nationallism مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
expatriate از کشور خود راندن
expatriates از کشور خود راندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com