English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 65 (5 milliseconds)
English Persian
drug addiction اعتیاد دارویی
Other Matches
consuetude اعتیاد
addiction اعتیاد
addictedness اعتیاد
accustomedness اعتیاد
narcotism اعتیاد
pharmacological دارویی
officinal دارویی
medicinal دارویی
medicamental دارویی
heroinism اعتیاد به هروئین
addict اعتیاد دادن
monandry اعتیاد به یک شوهر
acclimatable قابل اعتیاد
addict عادت اعتیاد
addicts عادت اعتیاد
cold turkey ترک اعتیاد
opiomania اعتیاد به تریاک
chemotherapy درمان دارویی
phamaceutical chemistry شیمی دارویی
medicate دارویی کردن
drug dependency وابستگی دارویی
medics مواد دارویی
medic دارویی طبیب
drug addiction اعتیاد به مواد مخدر
alcoholism اعتیاد به نوشیدن الکل
urbanity اعتیاد بزندگی شهری
urbanism اعتیاد بزندگی شهری
hyping اعتیاد به مواد مخدره
cold turkey ترک اعتیاد بلامقدمه
hype اعتیاد به مواد مخدره
hypes اعتیاد به مواد مخدره
hyped اعتیاد به مواد مخدره
hyped up اعتیاد به مواد مخدره
pharmaceutic دارویی وابسته به داروسازی
pharmaceutical دارویی وابسته به داروسازی
nepenthes دارویی که غم را از بین میبرد
medicals مواد دارویی و پزشکی
chemical ماده شیمیایی دارویی
pharmaceuticals دارویی وابسته به داروسازی
biologic ماده دارویی وحیاتی
haematic دارویی که درخون موثراست
chemicals ماده شیمیایی دارویی
acclimation اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
sirup محلول غلیظ قندی دارویی
physic garden باغ گیاهان طبی یا دارویی
syrups محلول غلیظ قندی دارویی
dispensatory کتاب ترکیبات دارویی داروخانه
syrup محلول غلیظ قندی دارویی
acetum استخراج عصاره ازگیاهان دارویی
nervine دارویی که پی ها را ارام سازدیا نیرودهد
cold turkey <idiom> ترک کردن اعتیاد بدون دارو
haematogen دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
pastil قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
pastille قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
palliatives مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
pastilles قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
palliative مسکن دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد
pastile قرص دارویی که روی ان شیرینی باشد
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
hemostat اسباب یا دارویی برای بند اوردن خونریزی
to go through cold turkey <idiom> رنج و درد کشیدن در حین ترک اعتیاد [به ویژه هروئین]
ipomoea حنس نیلوفر پیچ که برخی گیاهان دارویی نیز همچون جلب و جزو ان هستند
LSD لیسرجیک اسید دی اتیل آمید [دارویی توهم زا که در برخی باعث بروز حال عرفانی میشود]
nostrum دارویی که علاج هر درد باشد علاج هر چیز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com