Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 207 (9 milliseconds)
English	Persian
gazette	اعلان و اگهی
Search result with all words
post	اگهی کردن اعلان کردن
post-	اگهی کردن اعلان کردن
posted	اگهی کردن اعلان کردن
posts	اگهی کردن اعلان کردن
to put a notice on a door	اگهی روی در چسباندن اعلان بدر زدن
top billing	بالاترین قسمت اگهی سینما صدر اعلان
Other Matches
advertisers	اعلان کننده اعلان
advertiser	اعلان کننده اعلان
signboards	تخته اعلان اعلان
signboard	تخته اعلان اعلان
notices	اگهی
announcement	اگهی
poster	اگهی
posters	اگهی
proclamations	اگهی
noticing	اگهی
indigitation	اگهی
announcements	اگهی
infore	اگهی به
tickets	اگهی
ticket	اگهی
caveat	اگهی
caveats	اگهی
notice	اگهی
proclamation	اگهی
advertisements	اگهی
noticed	اگهی
indiction	اگهی
affiche	اگهی
acknowledgements	اگهی
acknowledgement	اگهی
Annunciation	اگهی
warnings	اگهی
warning	اگهی
acknowledgments	اگهی
previous notice	پیش اگهی
assertion	بیانیه اگهی
prospectus	خلاصه اگهی
ban	اگهی احضار
handbill	اگهی دستی
handbills	اگهی دستی
advertises	اگهی دادن
pin-ups	الصاق اگهی
advertisements	اگهی تبلیغاتی
obituary	اگهی در گذشت
billsticker	اگهی چسبان
advertisement	اگهی تبلیغاتی
annunciate	اگهی دادن
prospectuses	خلاصه اگهی
forewarning	پیش اگهی
fly bill	اگهی دستی
proclamation	اگهی دادن
advertize	اگهی دادن
notice to mariner	اگهی دریایی
play bill	اگهی نمایش
obituaries	اگهی در گذشت
advertised	اگهی دادن
pin-ups	چسبانیدن اگهی
announced	اگهی دادن
pin-up	الصاق اگهی
pin-up	چسبانیدن اگهی
announces	اگهی دادن
bans	اگهی احضار
banning	اگهی احضار
announce	اگهی دادن
pin up	الصاق اگهی
proclamations	اگهی دادن
pin up	چسبانیدن اگهی
inform	اگهی دادن
announcing	اگهی دادن
informing	اگهی دادن
informs	اگهی دادن
warning order	دستور اگهی
prognosis	پیش اگهی
bulletins	اگهی نامه رسمی
bulletin	اگهی نامه رسمی
to paste up a playbill	اگهی نمایش بدیوارزدن
flier	اگهی روی کاغذکوچک
press agent	مامور اگهی و تبلیغ
tender notice	اگهی دعوت به مناقصه
prognostic tests	ازمونهای پیش اگهی
flyers	اگهی روی کاغذکوچک
reclame	اگهی اغراق امیز
proclamatory	متضمن اگهی یا اعلام
fliers	اگهی روی کاغذکوچک
flyer	اگهی روی کاغذکوچک
ballyhoo	اگهی پر سرو صدا کردن
necrology	ثبت اموات اگهی فوت
publicizes	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicized	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
exclaims	بعموم اگهی دادن بانگ زدن
publicizing	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
exclaim	بعموم اگهی دادن بانگ زدن
publicises	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
publicize	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
exclaiming	بعموم اگهی دادن بانگ زدن
publicising	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
exclaimed	بعموم اگهی دادن بانگ زدن
to proclaim meetings	بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
publicised	اگهی کردن باطلاع عمومی رساندن
the public are hereby notified	بدین وسیله عموم را اگهی میدهید
noticing	اعلان
advertising	اعلان
noticed	اعلان
notices	اعلان
notice	اعلان
denunciation of treaty	اعلان
advertisements	اعلان
announcement	اعلان
posters	اعلان
poster	اعلان
declarations	اعلان
declaration	اعلان
announcements	اعلان
assertion	اعلان
advertisement	اعلان
proclamations	اعلان
proclamation	اعلان
dot prompt	نقطه اعلان
dos prompt	اعلان DOS
declaration of war	اعلان جنگ
give out	اعلان کردن
fly bill	اعلان دستی
Over and out!	پایان اعلان !
indigitation	اعلان شمارش
proclamation of the republic	اعلان جمهوریت
notice to mariner	اعلان دریایی
play bill	اعلان نمایش
procedure declaration	اعلان رویه
proclamation of independence	اعلان استقلال
proclamation of the republic	اعلان جمهوری
publishment	اشاعه اعلان
system prompt	اعلان سیستم
they proclaimed him sovereign	اعلان کردند
vendition	اعلان فروش
throwaway	ورقهی اعلان
To stick (put,fix)up a notice (poster).	اعلان زدن
macro declaration	درشت اعلان
advertise	اعلان کردن
announcers	اعلان کننده
announcer	اعلان کننده
declared	اعلان شده
signpost	تابلو اعلان
declares	اعلان کردن
declare	اعلان کردن
proclaim	اعلان کردن
proclaimed	اعلان کردن
proclaiming	اعلان کردن
proclaims	اعلان کردن
advertize	اعلان کردن
affiche	اعلان دیواری
array declaration	اعلان ارایه
playbill	اعلان نمایش
signposts	تابلو اعلان
declaration of neutrality	اعلان بیطرفی
declaring	اعلان کردن
declaration of bankruptcy	اعلان ورشکستگی
playbills	اعلان نمایش
billsticker	اعلان چسبان
To stick a poster on the wall.	اعلان به دیوار چسباندن
declarations	افهار افهارنامه اعلان
placards	اعلامیه رسمی اعلان
placard	اعلامیه رسمی اعلان
posters	اعلان نصب کردن
to proclaim war	اعلان جنگ دادن
poster	اعلان نصب کردن
declaration	افهار افهارنامه اعلان
bans	اعلان ازدواج در کلیسا
denunciations	اعلان الغاء یا خاتمه
ban	اعلان ازدواج در کلیسا
denunciation	اعلان الغاء یا خاتمه
to file for bankruptcy	اعلان ورشکستگی کردن
banning	اعلان ازدواج در کلیسا
show bill	تابلو اعلان نمایش
alarmingly	اعلان خطر اخطار
proclamation of martial law	اعلان حکومت نظامی
dimension statement	حکم اعلان بعد
alarmed	اعلان خطر اخطار
denouncement	اعلان قطع رابطه
declaration of war	اعلان جنگ دادن
declare martial	اعلان حکومت نظامی
audible alarm	اعلان خطر سمعی
alarms	اعلان خطر اخطار
alarm	اعلان خطر اخطار
to declare something well-founded	چیزی را مستدل اعلان کردن
to declare a state of emergency	اعلان کردن حالت اضطراری
to declare oneself bankrupt	خود را ورشکست اعلان کردن
leaflets	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
declare martial	اعلان حالت زمان جنگ
to declare a divident	سود سهام را اعلان کردن
to declare war upon a nation	اعلان جنگ به ملتی دادن
Hereby I declare ...	بدین وسیله اعلان می کنم که...
advertised	اعلان کردن انتشار دادن
advertises	اعلان کردن انتشار دادن
leaflet	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleted	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleting	اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
proclamation of martial law	اعلان حالت زمان جنگ
fly sheet	اگهی ها واعلاناتی که روی کاغذ کوچک چاپ شده ودستی پخش میشود
signposts	تیر حامل اعلان تابلو راهنما
signpost	تیر حامل اعلان تابلو راهنما
to off negotiations	اعلان قطع گفتگو یا روابط کردن
to declare something solemnly [publicly]	چیزی را رسما [علنا ] اعلان کردن
billboards	هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
billboard	هرقسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود
obituarian	کسیکه در گذشتهای تازه راباشرح حال درگذشتگان درروزنامه اعلان می کنند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com