Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
house keeping operation
اعمال خانه داری
Other Matches
capitalization
اعمال سیستم سرمایه داری
notbility
خانه داری
menage
خانه داری
thrift
خانه داری
housekeeping
خانه داری
house work
خانه داری
light housekeeping
کارهای خانه داری
keep house
خانه داری کردن
household art
اصول خانه داری
home economics
اقتصاد خانه داری
housekeep
خانه داری کردن
to keep house
خانه داری کردن
carpet sweeper
جارو نپتون
[نظافت]
[خانه داری]
housewifely
از روی خانه داری یا صرفه جوئی
agents
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
agent
مجموعهای از دستورات یا اعمال که خودکار روی یک داده یا فایل مشخص اعمال می شوند
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
dude ranch
گله داری واسب سواری وحشم داری
contructive larcency
مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
brain washing
مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
You deserve it.
حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft
کشور داری ملک داری
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
خانه خانه کردن
range
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
exercises
اعمال
exercise
اعمال
exercised
اعمال
doings
اعمال
exertion
اعمال
exercising
اعمال
application
اعمال
undertakings
اعمال
exercising a right
اعمال حق
exertions
اعمال
applications
اعمال
acts
اعمال
exertions
اعمال زور
to have the pull of
اعمال نفوذکردن بر
takeovers
اعمال کنترل
labourhardl
اعمال شاقه
applying
اعمال کردن
impressment
اعمال زور
apply
اعمال کردن
lobbying
اعمال نفوذ
peonage
اعمال شاقه
hard labor
اعمال شاقه
exertion
اعمال زور
the galleys
اعمال شاقه
showing partial views
اعمال نظر
exercising force
اعمال زور
strong arm
اعمال زورکردن
strong-arm
اعمال زورکردن
impose
اعمال نفوذکردن
imposes
اعمال نفوذکردن
takeover
اعمال کنترل
exert
اعمال کردن
exerted
اعمال کردن
preventative actions
اعمال بازدارنده
exerting
اعمال کردن
exerts
اعمال کردن
applies
اعمال کردن
applicator
اعمال کننده
applicatory
اعمال شدنی
applicative
اعمال کردنی
workable
قابل اعمال
applier
اعمال کننده
galleys
اعمال شاقه
hard labour
اعمال شاقه
willable
قابل اعمال
blind man's buff
از من داری
grittiness
شن داری
tensility
کش داری
bigamy
دو زن داری
wet storage
تر داری
non serverign acts
اعمال تصدی دولت
embraceor
اعمال نفوذ کننده
To use force(violence)
اعمال زور کردن
imprisonment with hard labour
حبس با اعمال شاقه
showing partial views
اعمال نظر کردن
penal servitude
حبس با اعمال شاقه
alteration
تغییر اعمال شده
To bring pressure to bear . To exert pressure .
اعمال فشار کردن
copy protection
جلوگیری از اعمال کپی
governance
اعمال قوه اختیارداری
unfair trade practice
اعمال تجاری نادرست
use one's influence
اعمال نفوذ کردن
to use one's influence upon
اعمال نفوذ کردن بر
undue influence
اعمال نفوذ ناروا
patchiness
وصله داری
vigil
شب زنده داری
pernoctation
شب زنده داری
incumbency
عهده داری
leasehold
اجاره داری
refusal
خود داری رد
refusals
خود داری رد
tenure
اجاره داری
quartermaster
سررشته داری
charges
عهده داری
lucubration
شب زنده داری
treasury
خزانه داری
wakes
شب زنده داری
trusteeship
امانت داری
waked
شب زنده داری
wake
شب زنده داری
household art
هنرخانه داری
quartermasters
سررشته داری
vigils
شب زنده داری
non commital
خود داری
charge
عهده داری
wakefulness
شب زنده داری
night waking
شب زنده داری
viscosity
شیره داری
anti capitalist
ضد سرمایه داری
angulation
زاویه داری
angularity
زاویه داری
conchiferous
داری صدف
angularity
گوشه داری
farming
مزرعه داری
slavery
برده داری
abstinence;or abstinency
خود داری
leasing
اجاره داری
cellarge
حق انبار داری
bank protection
ساحل داری
bulkiness
تنه داری
bulkiness
جثه داری
tenancy
اجاره داری
blind mans buff
ازمن داری
tenancies
اجاره داری
trusteedhip
امانت داری
tresury general
خزانه داری کل
treasury general
خرانه داری کل
treasurership
خزانه داری
bean caper
پیرسن داری
vigilance
شب زنده داری
continenece
خود داری
sang froid
خود داری
retenv
خود داری
rhythmicity
نواخت داری
bursary
خزانه داری
fasting
روزه داری
capitalism
سرمایه داری
serrulation
دندانه داری
self restraint
خود داری
slaveholding
برده داری
Exchequer
خزانه داری
bursaries
خزانه داری
sang-froid
خود داری
communism
مردم داری
altruism
همگونه داری
creaminess
خامه داری
stigmatism
خال داری
dry storage
خشک داری
fisk
خزانه داری
spinosity
سیخ داری
imposed deformation
تغییر شکل اعمال شده
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
jar
اعمال شوک شدید به یک وسیله
jarred
اعمال شوک شدید به یک وسیله
encode
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
applied magnetic field
میدان مغناطیسی اعمال شده
jars
اعمال شوک شدید به یک وسیله
encodes
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
modification
تغییر اعمال شده به چیزی
confidential
است نه اعمال تصدی موجودباشد
intervention
عمل اعمال تغییر در سیستم
put on
اعمال کردن بکار گماردن
interventions
عمل اعمال تغییر در سیستم
squeeze
[آبگیری از فرش با اعمال فشار]
day nurseries
بچه داری در روز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com