Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
som
اغاز پیام
start of message
اغاز پیام
Other Matches
InBox
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
challenge and reply
ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox
پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompt
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompted
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
receipt notification
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiograms
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiogram
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
dawn
اغاز اغاز شدن
dawned
اغاز اغاز شدن
dawning
اغاز اغاز شدن
dawns
اغاز اغاز شدن
UA
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
codress
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagrams
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagram
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
polynomial code
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
ends
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
service message
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
wilco
پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
acknowledge
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
origins
اغاز
jump off
اغاز
incipience or ency
اغاز
abinitio
از اغاز
get away
اغاز
initiation
اغاز
outset
اغاز
getaways
اغاز
onset
اغاز
inchoation
اغاز
venues
اغاز
venue
اغاز
commencement
اغاز
initio
در اغاز
origin
اغاز
inception
اغاز
initation
اغاز
exordium
اغاز
terminus a que
اغاز
beginnings
اغاز
scratch line
خط اغاز
entrance
اغاز
getaway
اغاز
instep
اغاز
authorship
اغاز
kick off
اغاز
insteps
اغاز
kick-off
اغاز
kick-offs
اغاز
primordium
اغاز
beginning
اغاز
entranced
اغاز
entrancing
اغاز
originationu
اغاز
entrances
اغاز
at the start
در اغاز کار
takeoffs
اغاز پرش
initiating
اغاز کردن
takeoff
اغاز پرش
births
اغاز زاد
birth
اغاز کردن
birth
اغاز زاد
births
اغاز کردن
initiates
اغاز کردن
initiated
اغاز کردن
initiate
اغاز کردن
inchoate
اغاز کردن
inaugurated
اغاز کردن
initial
واقع در اغاز
alpha and omega
اغاز و فرجام
at first
در اغاز کار
thru
از اغاز تاانتها
inaugurates
اغاز کردن
initialling
واقع در اغاز
initialled
واقع در اغاز
initialing
واقع در اغاز
initialed
واقع در اغاز
begins
اغاز شدن
begins
اغاز کردن
commenced
اغاز کردن
commences
اغاز کردن
begin
اغاز کردن
commence
اغاز کردن
initials
واقع در اغاز
debuts
اغاز کار
revivals
اغاز رونق
revival
اغاز رونق
alphas
اغاز شروع
alpha
اغاز شروع
inaugurate
اغاز کردن
inaugurating
اغاز کردن
uppermost
از اغاز از ابتدا
debut
اغاز کار
begin
اغاز شدن
commencing
اغاز کردن
to take to
اغاز نهادن
soft start
اغاز نرم
to push off
اغاز کردن
self initiated
خود اغاز
incipit
شروع و اغاز
push off
اغاز کردن
nodal point
نقطه اغاز
primes
درجه یک اغاز
lead off
اغاز کردن
incept
اغاز کردن
inaugurator
اغاز کننده
jump off
اغاز حمله
introductive
اغاز کننده
launch
اغاز کردن
start bit
بیت اغاز
launched
اغاز کردن
from a to izzard
از اغاز تا انجام
wire to wire
از اغاز تا فرجام
launches
اغاز کردن
initial point
نقطه اغاز
leadoff
اغاز ضربت
launching
اغاز کردن
start of taxt
اغاز متن
start of heading
اغاز سرفصل
prime
درجه یک اغاز
primed
درجه یک اغاز
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
prefaced
اغاز پیش گفتار
eras
اغاز تاریخ عصر
decadence
فساد اغاز ویرانی
preface
اغاز پیش گفتار
through
از اغاز تا انتها کاملا
stages
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
era
اغاز تاریخ عصر
initial boiling point
نقطه اغاز جوشش
stage
قراردادن اتومبیل در خط اغاز
jump the gum
خطا در اغاز پرش
staggers
خط اغاز مسیر هر دونده
upfield
نقطه اغاز بازی
to take arms
جنگ اغاز کردن
originate
اغاز شدن یاکردن
originated
اغاز شدن یاکردن
originates
اغاز شدن یاکردن
originating
اغاز شدن یاکردن
start bit
ذرهء اغاز نما
set position
اماده در نقطه اغاز
reoccupy
دوباره اغاز کردن
pullulate
اغاز توسعه نهادن
new departure
اغاز رویه تازه
multilaunching
اغاز بکار چندتایی
stagger
خط اغاز مسیر هر دونده
kickoff
ضربه اغاز بازی
kick off
ضربه اغاز بازی
staggering
خط اغاز مسیر هر دونده
prefaces
اغاز پیش گفتار
aurora
سرخی شفق اغاز
christmas tide
هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
guard line
خط اغاز مسابقه شمشیربازی
wire
خط اغاز یا پایان مسابقه
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
grid start
حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
hajime
اغاز مبارزه کاراته
eolithic
متعلق به اغاز عصرسنگ
exordial
مربوط به اغاز یا مقدمه
wires
خط اغاز یا پایان مسابقه
flagman
پرچم دار خط اغاز
prefacing
اغاز پیش گفتار
bump start
اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
initialed
پاراف در اغاز قرار دادن
begin
اغاز نهادن شروع کردن
initial
پاراف در اغاز قرار دادن
begins
اغاز نهادن شروع کردن
initialling
پاراف در اغاز قرار دادن
pre game drills
تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
repositional
با حروف اضافه اغاز شده
epochs
اغاز فصل جدید عصر
tee off
اغاز کردن محکم زدن
to pipe up
زدن یا خواندن اغاز کردن
scores
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
scored
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
score
فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
initialing
پاراف در اغاز قرار دادن
initials
پاراف در اغاز قرار دادن
false starts
اغاز نادرست خطا در شروع
overtures
اغاز عمل پیش در امد
jump spin
چرخش با اغاز پرش بهوا
overture
اغاز عمل پیش در امد
initialled
پاراف در اغاز قرار دادن
epoch
اغاز فصل جدید عصر
inchoative
تازه اغاز شده اغازی
false start
اغاز نادرست خطا در شروع
committee boat
قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
free position
روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
barriers
نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com