Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
heliotropism
افتاب گرایی
Other Matches
solariums
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
solarium
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد
heliograph
گراورسازی بانور افتاب دستگاه عکسبرداری از افتاب مخابره بوسیله نور خورشید
hydrotropism
اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
sun
افتاب
sunnier
افتاب رو
dislocates
افتاب
queen's weather
افتاب
subsolar
در فل افتاب
photosphere
افتاب
sunning
افتاب
suns
افتاب
sunned
افتاب
sunniest
افتاب رو
sunny
افتاب رو
patent to the sun
افتاب رو
dislocate
افتاب
sunshine
افتاب
sunless
بی افتاب
dislocating
افتاب
sunrise
طلوع افتاب
dawned
طلوع افتاب
dawn
طلوع افتاب
dawning
طلوع افتاب
p of the sun
نیش افتاب
basks
افتاب خوردن
streamer
تیغ افتاب
p of the sun
طلوع افتاب
patent to the sun
افتاب گیر
sunflower
گل افتاب گردان
sunflowers
گل افتاب گردان
sunshade
افتاب گردان
sunshades
افتاب گردان
daisies
گل افتاب گردان
daisy
گل افتاب گردان
roman candle
افتاب مهتاب
dawns
طلوع افتاب
basking
افتاب خوردن
sunrises
طلوع افتاب
heliotrope
افتاب گرای
helianthemum
چرخ افتاب
girasole
گل افتاب پرست
girasol
گل افتاب پرست
giant swing
افتاب یا مهتاب
giant circle
افتاب شکسته
german giant swing
افتاب شکسته
eclipse of sun
افتاب گرفتگی
dry in the sun
خشکاندن در افتاب
cockshut
غروب افتاب
chamaeleontis
افتاب پرست
chamaeleon
افتاب پرست
broiling sun
افتاب سوزان
visor
افتاب گردان
helianthemum
افتاب چرخ
helianthus
گل افتاب گردان
heliotrope
گل افتاب پرست
heliotherapy
معالجه با افتاب
heliosis
افتاب زدگی
heliophilous
افتاب دوست
heliologist
افتاب شناس
sun worshipper
افتاب پرست
streamers
تیغ افتاب
sunstroke
افتاب زدگی
sunburn
افتاب زدگی
sundial
شاخص افتاب
sundials
شاخص افتاب
heliolatrous
افتاب پرست
heliograph
افتاب نگار
visors
افتاب گردان
sun worship
افتاب پرستی
sunward
سوی افتاب
sunbeams
پرتو افتاب
sunbeam
تیغ افتاب
sunup
طلوع افتاب
turnsole
گل افتاب گردان
sun beam
پرتو افتاب
sunstruck
افتاب زده
sunshiny
افتاب گیر
sunshine recorder
افتاب سنج
sunlike
مانند افتاب
sun struck
افتاب زده
sunbath
حمام افتاب
sunbaked
افتاب پخته
sun dried
در افتاب خشکانیده
sun burn
افتاب زدگی
sunshine
تابش افتاب
bask
افتاب خوردن
sunlight
نور افتاب
sunshine
نور افتاب
sunsets
غروب افتاب
weather beaten
افتاب زده
vizor
افتاب گردان
sunbeam
پرتو افتاب
visorless
بی افتاب گردان
solarization
تابش افتاب
sunbeams
تیغ افتاب
solarism
افسانههای افتاب
basked
افتاب خوردن
visard
افتاب گردان
sunbaked
حرارت افتاب دیده
sunbaked
در افتاب خشک شده
sunburn
افتاب سوخته کردن
peep
نیش افتاب روزنه
peeped
نیش افتاب روزنه
sunlit
روشن از فروغ افتاب
peeps
نیش افتاب روزنه
under the sun
در جهان در زیر افتاب
sunshiny
منور از نور افتاب
to take the sun
افتاب بخود دادن
basked
حمام افتاب گرفتن
helianthus
روزگردک جنس گل افتاب
to sun one self
خودرا افتاب دادن
peeping
نیش افتاب روزنه
basking
حمام افتاب گرفتن
solisequous
تابع گردش افتاب
sunflowers
گیاه افتاب گرا
solarize
درمعرض افتاب قراردادن
side screen
چادر افتاب گیر
sunbathe
حمام افتاب گرفتن
sunbathed
حمام افتاب گرفتن
sunbathing
حمام افتاب گرفتن
basks
حمام افتاب گرفتن
bask
حمام افتاب گرفتن
sunflower
گیاه افتاب گرا
sung hat
کلاه افتاب گیر
sun hat
کلاه افتاب گیر
sun dial
افتاب نما مقنطره
insolate
در معرض افتاب گذاشتن
sunbathes
حمام افتاب گرفتن
sun
درمعرض افتاب قرار دادن
solar orientation
تعیین موقعیت نسبت به افتاب
fire opal
گل افتاب گردان عین الشمس
parch
تفتیدن افتاب سوخته کردن
heliotrope
گل افتاب گردان ارغوانی روشن
sunrises
طلوع خورشید تیغ افتاب
sun disk
صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
suns
درمعرض افتاب قرار دادن
sun deck
عرشه افتاب گیر کشتی
sunrise
طلوع خورشید تیغ افتاب
sunned
درمعرض افتاب قرار دادن
insolation
در مقابل اشعه افتاب قراردادن
sunning
درمعرض افتاب قرار دادن
heliograph
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
helioscope
دوربین افتاب بینی خورشیدبین
ra
خدای افتاب مصریان قدیم
parches
تفتیدن افتاب سوخته کردن
tannage
قهوهای در اثر اشعه افتاب
solarize
زیاد در افتاب ماندن وخراب شدن
the sun had parched his skin
افتاب پوست تنش را سوزانده بود
apollo
خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
sunlight
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
heliotropic
رشدکننده تحت تاثیرافتاب افتاب گرد
dog watch
پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
cosmical
برابرباخورشید- مصادف باطلوع وغروب افتاب
sensualism
حس گرایی
skepticism
شک گرایی
ambivalence
دو سو گرایی
hydrotropic
اب گرایی
leftism
چپ گرایی
stockfish
ماهی روغن و امثال ان که در افتاب خشک شده
sticky wicket
زمین بازی خیس که در افتاب خشک میشود
suntans
قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
suntan
قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
tan
باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
spiritism
روح گرایی
sophism
سفسطه گرایی
determinism
جبر گرایی
somatotonia
فعالیت گرایی
solipsism
نفس گرایی
surrealism
فراواقعیت گرایی
existentialism
هستی گرایی
stereotapis
جمد گرایی
formalism
صورت گرایی
idealism
ارمان گرایی
rationalism
عقل گرایی
modernism
نوین گرایی
modernism
مدرن گرایی
socialism
جامعه گرایی
subjectivism
ذهنی گرایی
subjectivism
ذهن گرایی
subjectivism
درون گرایی
pragmatism
مصلحت گرایی
pragmatism
عمل گرایی
altruism
همگونه گرایی
phenomenalism
پدیده گرایی
capitalism
سرمایه گرایی
animism
جان گرایی
objectivism
عین گرایی
objectivism
برون گرایی
nominalism
اسم گرایی
negativism
منفی گرایی
necrophilia
مرده گرایی
nationallism
ملت گرایی
phototropism
نور گرایی
pneumotropism
ریه گرایی
sectionalism
استان گرایی
separatism
جدا گرایی
semitism
سامی گرایی
self determinism
نفس گرایی
nihilism
پوچ گرایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com