Total search result: 201 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
filler personnel |
افراد جایگزینی |
|
|
Other Matches |
|
replacement demand |
نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل |
characterization |
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد |
private |
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت |
privates |
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت |
levee en masse |
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند |
enlisted section |
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد |
replacements |
جایگزینی |
embedment |
جایگزینی |
lodgement |
جایگزینی |
lodgment |
جایگزینی |
replacement |
جایگزینی |
battery of tests |
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد |
replaceable parameter |
پارامتر جایگزینی |
replacement capital |
سرمایه جایگزینی |
replacement cost |
هزینه جایگزینی |
replacement theory |
نظریه جایگزینی |
replacement |
جایگزینی نفرات |
search and replace |
جستجو و جایگزینی |
replacements |
جایگزینی نفرات |
trade off |
رابطه جایگزینی |
trade-offs |
رابطه جایگزینی |
assignment statement |
جمله جایگزینی |
assignment operator |
عملگر جایگزینی |
font subsitution |
جایگزینی فونت |
trade-off |
رابطه جایگزینی |
situation |
جایگزینی وضع |
situations |
جایگزینی وضع |
replacement part |
قطعه جایگزینی |
global search and replace |
جستجو و جایگزینی سراسری |
loss replacement |
جایگزینی تلفات و ضایعات |
replacement factor |
ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل |
bulk replacement storage |
سهمیه کل جایگزینی درصحنه عملیات |
globally |
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل |
global |
تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل |
print |
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند |
search and replace |
جستجوی کلمه پرداز و تابع جایگزینی مربوط به فایل کامل یا متن |
prints |
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند |
printed |
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند |
men |
افراد |
enlistedman |
افراد |
troop |
افراد |
personnel |
افراد |
trooped |
افراد |
enlisted personnel |
افراد |
trooping |
افراد |
zero supperssion |
موقوف کردن صفرها جایگزینی صفرهای ماقبل یک عدد با جای خالی به طوریکه صفرها در موقعیت چاپ عددفاهر نشوند |
exhaustable resources |
منابع پایان پذیر منابع طبیعی که میزان عرضه انها ثابت بوده و قابل جایگزینی نمیباشدمانند نفت سنگ اهن |
top-level |
افراد عالیرتبه |
liberty men |
افراد مرخصی |
head count |
جمع افراد |
packed out |
پر و مملو از افراد |
category |
طبقه افراد |
enlisted personnel |
طبقه افراد |
equal status persons |
افراد همپایه |
enlistee |
افراد داوطلب |
head counts |
جمع افراد |
cognoscenti |
افراد مطلعدربارهموضوعیخاص |
platoons |
جوخهء افراد |
withindoors |
افراد داخل |
platoon |
جوخهء افراد |
personnel status |
وضع افراد |
roll call |
نامیدن افراد |
service club |
باشگاه افراد |
target audience |
افراد مورد نظر |
rouse out |
بیدار کردن افراد |
cimmerian |
افراد کشور فلمات |
special olympics |
المپیک افراد استثنایی |
close station |
افراد بدو مرخص |
characterization |
نوشتن بیوگرافی افراد |
billet slip |
لوحه اسکان افراد |
billet slip |
کارت محلهای افراد |
posse comitatus |
دسته افراد پلیس |
personnel monitoring |
بازرسی بدنی از افراد |
army deposit fund |
پس انداز انفرادی افراد |
personal error |
خطاهای انفرادی افراد |
part owners |
افراد شریک المال |
noncombatant |
افراد غیر نظامی |
top-level |
توسط افراد عالیرتبه |
receptee |
افراد مورد پذیرش |
coachload |
افراد سوار بر درشکه |
play the field <idiom> |
با افراد مختلفی قرارگذاشتن |
swallow one's pride <idiom> |
متواضع کردن افراد |
family size |
تعداد افراد خانواده |
transfer station |
محل اعزام افراد |
transfer station |
محل انتقال افراد |
the common wealth of learning |
افراد اهل علم |
bachelor quarters |
منازل افراد مجرد |
avast |
افراد به جای خود |
dependents |
افراد تحت تکفل |
favouritism |
افراد مورد توجه |
condemning |
محکوم کردن افراد |
condemns |
محکوم کردن افراد |
commandos |
افراد نیروی مخصوص |
commando |
افراد نیروی مخصوص |
condemn |
محکوم کردن افراد |
aptitude area |
حیطه قابلیت افراد |
morale |
روحیه افراد مردم |
troops |
افراد قسمتها سربازان |
systems analysis |
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن |
intransit strenth |
افراد در حال حرکت یا انتقال |
leatherneck |
جزو افراد تفنگداران دریایی |
personal salute |
مراسم سلام افراد برجسته |
personal salute |
تیر سلام برای افراد |
people sniffer |
رادار کشف افراد دشمن |
life line |
طناب اتصال افراد به یکدیگر |
assembly |
محل بسیج افراد احتیاط |
charter |
بین افراد دلالت کند |
chartered |
بین افراد دلالت کند |
lockstep |
پیشروی افراد پشت سریکدیگر |
charters |
بین افراد دلالت کند |
chartering |
بین افراد دلالت کند |
whom it may concern |
برای اطلاع افراد ذیربط |
huddling |
ازدحام اجتماع افراد یک تیم |
Applicants flooded in. |
سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد |
troop housing |
کوی درجه داران یا افراد |
Do not admit any outsiders. |
افراد غیره را راه ندهید |
huddles |
ازدحام اجتماع افراد یک تیم |
huddled |
ازدحام اجتماع افراد یک تیم |
sociometry |
سنجش روابط افراد جامعه |
huddle |
ازدحام اجتماع افراد یک تیم |
roll call |
حاضر و غایب کردن افراد |
posse |
دسته افراد پلیس جماعت |
posses |
دسته افراد پلیس جماعت |
IMA |
قالب ها و خصوصیات افراد است |
aptitude area |
حدودشایستگی افراد حیطه شایستگی |
rotation |
تعویض نوبتی یکانها یا افراد |
biographical information blank form |
فرم پر نشده بیوگرافی افراد |
biographical intelligence |
اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد |
Certain notorious ( dubious ) characters . |
عده افراد معلوم الحال |
intermarriage |
ازدواج افراد ملل یا نژادهای مختلف |
army standard score |
نمرات استاندارد و اندازههای بدنی افراد |
preference blank |
دستگاه کشف علایق وسرگرمیهای افراد |
oral trade test |
ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد |
human machine interface |
حدی که در ان افراد با ماشین ها محاوره می کنند |
CSE |
آزمونیدر بریتانیا کهاز افراد 51 یا 61 سالهبعملمیاید |
character guidance |
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی |
split ticket <idiom> |
انتخاب افراد سیاسی برای رای |
atomistic evalution |
ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول |
lunatic fringe |
افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی |
queue |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
intermarried |
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف |
queueing |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
queues |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
conferences |
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل |
buzzword |
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است |
oligopoly |
تولید کالا توسط افراد یا شرکتهای معدودی |
conference |
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل |
queued |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
an infinite verb |
فعلی که محدود به شخص و افراد جمع نیست |
enlisted |
داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد |
longtour area |
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی |
intermarries |
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف |
oligrachy |
حکومتی که قدرت ان در دست افراد معدود باشد |
zouave |
یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر |
pit crew |
افراد مامور کمک به هرراننده در منطقه خود او |
intermarry |
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف |
intermarrying |
ازدواج کردن با افراد ملل یانژادهای مختلف |
internee |
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه |
frankpledge |
مسئولیت دسته جمعی افراد مالیات پرداز یک ناحیه |
automation |
استفاده از ماشین هایی که دخالت افراد در آن بسیار کم است |
correctional custudy |
روش اصلاح افراد از راه تصحیح اعمال غلط |
internees |
فراری ازخطوط دشمن افراد وارد شده به منطقه |
incross |
اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان |
muster roll |
دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی |
cyberspace |
دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند |
arrow head |
پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد |
enroute personnel |
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات |
panels |
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه |
appearance money |
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود |
chalk troops |
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند |
speech |
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود |
speeches |
که وقتی باسم اجرا شود و مشابه صحبت افراد میشود |
reception station |
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام |
panel |
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه |
finance company |
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد |
to call the roll |
حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن] |
close corporation |
شرکت یا بنگاهی که توسط عده معدودی از افراد اداره میشود |
finance house |
شرکت اعتبارات تجاری موسسهای که به افراد وشرکتها وام میدهد |
people sniffer |
رادار مخصوص کشف افراد دشمن از روی بوی بدن انها |
protection |
عملی که مانع کپی گرفتن از دادههای محرمانه افراد بدون اجازه میشود. |
instructional computing |
فرایند اموزشی تدریس مراحل گوناگون علم کامپیوتر وپردازش داده به افراد |
penalty kicker |
بازیگر ماهر که هنگام کم شدن تعداد افراد تیم نقش مهمی در دفاع دارد |
rule of law |
قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی |
shared |
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود |
salvage group |
تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی |
shares |
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود |
share |
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود |
photographic dosimetry |
روش اندازه گیری میزان دوزاتمی جذب شده به وسیله افراد از روی عکس بدن انها |
pressure cabin |
بخشی از هواپیما که افراد وخدمه در ان قرار دارند وهمیشه فشار در ان برابر یابیشتر از حد تعیین شده است |
frictional unemployment |
اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد |
federal privacy act |
قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند |
controvrsism |
روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند |
CB |
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است |
attention to port |
احترام به سمت چپ یا راست کشتی افراد نظر به راست یاچپ ناو |
ship to shore |
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل |
expellee |
افراد اخراجی از مملکت اخراج شدگان یا تبعید شدگان سیاسی تبعیدی |
inferences |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
inference |
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد |
automating |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |
automates |
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند |