Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
English
Persian
enroute personnel
افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
Other Matches
ship to shore
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beachmaster's unit
یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
unit emplaning
در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
private
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
zone of action
منطقه عملیات یکان
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
continuous scrolling
حرکت پیوسته
intransit strenth
افراد در حال حرکت یا انتقال
national command
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
command axis
محور حرکت یکان
intransit
یکان در حال حرکت
steerage way
پیشروی در سمت حرکت یکان
chalk troops
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند
cultivation
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
train headway
فاصله زمانی حرکت دو ترن که یک یکان را حمل می کنند
housekeeping
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
personal salute
تیر سلام برای افراد
whom it may concern
برای اطلاع افراد ذیربط
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
component forces
نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
feint
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinted
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feints
حرکت فریبنده عملیات دروغین
feinting
حرکت فریبنده عملیات دروغین
split ticket
<idiom>
انتخاب افراد سیاسی برای رای
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
warm up
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
conferences
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
conference
ملاقات با افراد برای بحث در مورد یک مشکل
dialled
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dials
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dial
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialed
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
appearance money
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود
panels
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
reception station
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
panel
صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
characterization
مجسم کردن افراد ذکر خصوصیات افراد
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
share
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shares
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
shared
یک کامپیوتر و یک حافظه پشتیبان که توسط افراد مختلف در شبکه برای یک برنامه کاربردی به کار رود
reaction time
زمان اماده شدن یکان برای عکس العمل به دستورات
contact party
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
constitutes
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute
تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
zeroed out
ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
up and running
اماده برای عملیات کامل
continuity light
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
tenant
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
tenants
یکان مستقر در یک محل یاتاسیسات یکان پادگانی
force augmentation
تقویت یکان اضافه کردن به نیروی یکان
visit of courtesy
بازدیدرسمی دوستانه فرمانده یک یکان از یکان دیگر
CB
مخفف وابسته به امواج رادیویی که برای استفادهی افراد عادی که میخواهند با فرستندهی خصوصی مخابره کنند کنارگذاشته شده است
routing indicator
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
helicopter wave
گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
contingency retention stock
اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
generation
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
smalltalk
یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
generations
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری با استفاده از مدارهای VESI سریع و زبانهای برنامه نویسی قدرتمند برای امکان محاوره افراد
police action
عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
consolidation psychological operation
عملیات روانی برای جلب همکاری مردم
contingency support stocks
اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
measure
عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
job stream
ورودی برای سیستم عامل مسیل عملیات
parent
یکان سازمانی یکان مادر یا اصلی
subactivity
یکان زیردست یک قسمت یا یکان یا موسسه
detail
شرح مفصل یکان بقیه یکان
designation
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
designations
عنوان یکان یاشخص معرف یکان
line replacement
یکان تعویض کننده یکان جبهه
detailing
شرح مفصل یکان بقیه یکان
combat arms
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
fifth generation computers
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
levee en masse
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
temporary storage
ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
aircraft turn around
اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
force rendezvous
نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
arithmetic
عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
shore to shore movement
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
plato
منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
flowchart
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
parameters
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
parameter
زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
flow diagram
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
unit loading
بارگیری کردن یکانها برای حمل و نقل بارگیری یکان
jobs
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
cycles
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycled
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
cycle
تمام مراحل لازم برای اجرای یک فرآیند یا عملیات روی داده
job
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
tactical element
یکان رزمی یکان تاکتیکی
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
lingoes
زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
underflow
نتیجه عملیات عددی که برای بیان با دقت کامپیوتر بسیار کوچک است
lingo
زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
unit mill
سوخت استحقاقی یکان به حسب خودروهای موجودسوخت مصرفی خودروهای یکان در یک ستون
carry
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
processor
کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
notron utilities
مجموعهای از برنامههای کوچک که برای ساده کردن عملیات کامپیوتری طراحی گردیده است
carried
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
cyaniding
عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
carries
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
gallium arsenide
ماده جدید برای ساختار قطعه که عملیات را سریع تر از قط عات سیلیکف انجام میدهد
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
away
پیوسته بطور پیوسته
named departure point
نقطه مشخص برای حرکت
named airport of departure
فرودگاه معین برای حرکت
marching orders
فرمان حرکت برای جنگ
shadower
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
paged
نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
flowcharting symbol
علامتی برای نمایش عملیات داده ها روند کار یا وسائل روی یک نمودار گردش کاربکار برده میشود
pages
نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
page
نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
brush block
سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
fins
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
transhumant
حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
fin
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
farmgate type operations
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
storage
TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
buffered computer
کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
water level
سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
heading select feature
عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
rocker arm
اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
go baseline
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
command information program
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
circuits
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuit
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
escape character
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
master clear
کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
super-
کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
counter air
عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
anticrop operations
عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
counter air operations
عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
hydroplanes
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flopping
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
flopped
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
low low
حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
golf car
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
hydroplane
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
hydroplaning
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
flops
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
bell crank
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
hydroplaned
نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
utopiannism
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
end stop
[Engineering]
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
boost rocket
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
deflector
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
general
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
cpu
ساعت درونی پردازنده که سیگنال با قاعده را ایجاد میکند که برای کنترل عملیات و ارسال داده در پردازنده است
algebra
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
generals
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط قی مختلف ذخیره کند
attitude motor
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
capturing
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hypoid
چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
captures
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
pedrail
اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
bracket
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
procedural
زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
passes
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
CD
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
passed
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass
یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
check point
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
hanger
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com