Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
overcompound
افزایش ترکیب
Search result with all words
shift
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
quadrature amplitude modulation
بیت در ثانیه , RAM. تقیسم فاز و تفسیم نوسان را ترکیب میکند تا نرخ ارسال داده را افزایش دهد
Other Matches
increases
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased
صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion
افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
harmonic motion
اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
isomerous
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomer
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
compositions
ترکیب یکان ترکیب رزمی
composition
ترکیب یکان ترکیب رزمی
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
increment
افزایش
increases
افزایش
amplification
افزایش
summation
افزایش
scale up
افزایش
accretion
افزایش
increased
افزایش
rise
افزایش
increments
افزایش
access
افزایش
accessed
افزایش
accesses
افزایش
accessing
افزایش
reduce/enlarge
افزایش
multiplication
افزایش
additions
افزایش
additament
افزایش
adjunction
افزایش
auxesis
افزایش
augmentation
افزایش
aggrantizement
افزایش
addition
افزایش
increscent
افزایش
addendum
افزایش
enhancement
افزایش
addenda
افزایش
accru
افزایش
increase
افزایش
raises
افزایش
raise
افزایش
intensification
افزایش
affixture
افزایش
gained
افزایش
accession
افزایش
rises
افزایش
expansion
افزایش
gains
افزایش
gain
افزایش
growth
افزایش ترقی
growths
افزایش ترقی
multiplication
افزایش تکثیر
rise in temperature
افزایش دما
subjunction
افزایش در پایان
progation
افزایش انتقال
accelerative
مایه افزایش
temperature rise
افزایش دما
export promotion
افزایش صادرات
spurt
افزایش ناگهانی
spurting
افزایش ناگهانی
thickening
افزایش ضخامت
thusŠ+=
نشان افزایش
spurts
افزایش ناگهانی
tax increase
افزایش مالیات
superaddition
باز افزایش
scale up
افزایش مقیاس
salary increase
افزایش حقوق
spurted
افزایش ناگهانی
superadd
باز افزایش
appreciation
افزایش بها
appreciations
افزایش بها
increase of power
افزایش قدرت
increase of output
افزایش توان
increase of efficiency
افزایش راندمان
increase of current
افزایش جریان
increase of contrast
افزایش کنتراست
increase in value
افزایش ارزش
increase in sensitivity
افزایش حساسیت
increase in price
افزایش بهاء
increase of potential
افزایش پتانسیل
increase in potential
افزایش پتانسیل
increase in load
افزایش بار
frequency multiplication
افزایش فرکانس
free radical addition
افزایش رادیکالی
camber
افزایش زیاد
increase of pressure
افزایش فشار
ingravescence
افزایش تشدید
hypertension
افزایش فشارخون
aggrandizement
افزایش بزرگی
fire raising
افزایش اتش
fire-raising
افزایش اتش
monetary expansion
افزایش پول
accruing
افزایش یافتن
accrues
افزایش یافتن
mark up
افزایش قیمت
accrue
افزایش یافتن
increasable
افزایش پذیر
elongation
افزایش طول
cambers
افزایش زیاد
ascended
افزایش دادن
augment
افزایش دادن
augmented
افزایش دادن
augments
افزایش دادن
augmenting
افزایش دادن
acceleration
تعجیل افزایش
add time
زمان افزایش
addibility
قابلیت افزایش
pick up speed
<idiom>
افزایش سرعت
put on weight
<idiom>
افزایش وزن
ascend
افزایش دادن
annual increase
افزایش سالانه
voltage rise
افزایش ولتاژ
ascends
افزایش دادن
voltage increase
افزایش ولتاژ
augmentable
قابل افزایش
capital gains
افزایش ارزش سرمایه زش
bring something on
<idiom>
دلیل افزایش سریع
strain
افزایش طول نسبی
appreciation
افزایش ارزش دارائی
birth rate
ضریب افزایش جمعیت
capital widening
افزایش سطحی سرمایه
raise to a higher power
افزایش دادن نما
rate of productivity increase
نرخ افزایش بازدهی
rate of wage increase
نرخ افزایش دستمزد
capital deepening
افزایش عمقی سرمایه
vrc
بررسی افزایش عمودی
strains
افزایش طول نسبی
appreciations
افزایش ارزش دارائی
scale
کمتریا افزایش نسبت
artificial aging
افزایش استحکام الومینیوم
increment
افزایش در حقوق توسعه
jumps
جهش افزایش ناگهانی
jumped
جهش افزایش ناگهانی
jump
جهش افزایش ناگهانی
increase endorsement
تصدیق یا تائید افزایش
elongation
افزایش درازا کشامد
accretions
افزایش یا نمو کوره
alkalosis
افزایش قلیای بدن
increments
افزایش در حقوق توسعه
fibrosis
افزایش بافت لیفی
ether catalyzed addition
افزایش با کاتالیزگری اتر
hyperglycemia
افزایش قند در خون
boost
افزایش دادن چیزی
birth rates
ضریب افزایش جمعیت
boosted
افزایش دادن چیزی
boosting
افزایش دادن چیزی
boosts
افزایش دادن چیزی
birth rates
نرخ افزایش ولادت
scale up
افزایش به نسبت ثابت
electrophilic addition
افزایش الکترون دوستی
to be on the increase
روبه افزایش گذاشتن
increase in conductivity
افزایش قابلیت هدایت
escalator clause
شرط افزایش بها
to increase
[to, by]
افزایش یافتن
[به مقدار]
capital apprecation
افزایش ارزش سرمایه
antimarkovinkoff addition
افزایش غیر مارکونیکوفی
birth rate
نرخ افزایش ولادت
aging
افزایش طول عمر
hypercapnia
افزایش کربن اکسید در خون
amplify
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
increase of strain
افزایش تغییر طول نسبی
to rise in somebody's esteem
افزایش اعتبار در برابر کسی
internal temperature rise
افزایش درجه حرارت داخلی
amplifies
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplified
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifying
افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
to fire up something
با تحریک چیزی را افزایش دادن
strain at failure
افزایش طول نسبی درگسیختگی
appreciations
افزایش ارزش دارایی و موجودی
primary hypertension
افزایش اولیه فشار خون
multiplicative
کمک کننده به افزایش یا ضرب
multiplier
وسیله افزایش ماشین حساب
To keep prices down.
جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
becking mill
غلطک برای افزایش طول
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
appreciation
افزایش ارزش دارایی و موجودی
intensified
افزایش دادن تشدید کردن
social increment
افزایش ناشی از کار جمعی
intensifies
افزایش دادن تشدید کردن
intensify
افزایش دادن تشدید کردن
intensifying
افزایش دادن تشدید کردن
leukocytosis
افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
Prices are rising ( falling ) .
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
CSLIP
نرخ ارسال داه افزایش می یابد
math
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
frost heave
افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
maths
و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
multiplier
افزایش دهنده چند برابر کننده
automation
افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
stress strain curve
منحنی تنش به افزایش طول نسبی
All wages were scaled up to 15 per cent .
کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
mark up price inflation
تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
escalation
افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
amplifier
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifiers
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com