English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
antimarkovinkoff addition افزایش غیر مارکونیکوفی
Other Matches
markovnikoff orientation جهتگیری مارکونیکوفی
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
increases افزایش
accesses افزایش
amplification افزایش
increase افزایش
accessing افزایش
addendum افزایش
increased افزایش
rise افزایش
rises افزایش
intensification افزایش
additions افزایش
reduce/enlarge افزایش
enhancement افزایش
increscent افزایش
addition افزایش
raises افزایش
multiplication افزایش
raise افزایش
addenda افزایش
accretion افزایش
auxesis افزایش
summation افزایش
expansion افزایش
gain افزایش
affixture افزایش
aggrantizement افزایش
augmentation افزایش
gains افزایش
gained افزایش
adjunction افزایش
accru افزایش
increment افزایش
scale up افزایش
increments افزایش
additament افزایش
access افزایش
accessed افزایش
accession افزایش
mark up افزایش قیمت
ascend افزایش دادن
ascended افزایش دادن
augments افزایش دادن
appreciations افزایش بها
monetary expansion افزایش پول
augmented افزایش دادن
augment افزایش دادن
ascends افزایش دادن
augmenting افزایش دادن
progation افزایش انتقال
ingravescence افزایش تشدید
overcompound افزایش ترکیب
appreciation افزایش بها
increase of pressure افزایش فشار
spurted افزایش ناگهانی
spurting افزایش ناگهانی
spurts افزایش ناگهانی
increasable افزایش پذیر
hypertension افزایش فشارخون
free radical addition افزایش رادیکالی
accelerative مایه افزایش
export promotion افزایش صادرات
add time زمان افزایش
addibility قابلیت افزایش
annual increase افزایش سالانه
spurt افزایش ناگهانی
increase in load افزایش بار
increase in potential افزایش پتانسیل
increase of power افزایش قدرت
increase of output افزایش توان
elongation افزایش طول
increase of efficiency افزایش راندمان
increase of current افزایش جریان
increase of contrast افزایش کنتراست
frequency multiplication افزایش فرکانس
increase in value افزایش ارزش
increase in sensitivity افزایش حساسیت
increase in price افزایش بهاء
increase of potential افزایش پتانسیل
augmentable قابل افزایش
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
voltage rise افزایش ولتاژ
voltage increase افزایش ولتاژ
thusŠ+= نشان افزایش
camber افزایش زیاد
fire-raising افزایش اتش
thickening افزایش ضخامت
growth افزایش ترقی
growths افزایش ترقی
multiplication افزایش تکثیر
put on weight <idiom> افزایش وزن
fire raising افزایش اتش
cambers افزایش زیاد
superaddition باز افزایش
acceleration تعجیل افزایش
scale up افزایش مقیاس
accrue افزایش یافتن
accrues افزایش یافتن
accruing افزایش یافتن
rise in temperature افزایش دما
temperature rise افزایش دما
salary increase افزایش حقوق
aggrandizement افزایش بزرگی
subjunction افزایش در پایان
tax increase افزایش مالیات
superadd باز افزایش
hyperglycemia افزایش قند در خون
to increase [to, by] افزایش یافتن [به مقدار]
increments افزایش در حقوق توسعه
accretions افزایش یا نمو کوره
increment افزایش در حقوق توسعه
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
capital apprecation افزایش ارزش سرمایه
capital widening افزایش سطحی سرمایه
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
artificial aging افزایش استحکام الومینیوم
scale کمتریا افزایش نسبت
strains افزایش طول نسبی
escalator clause شرط افزایش بها
strain افزایش طول نسبی
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
jump جهش افزایش ناگهانی
jumped جهش افزایش ناگهانی
fibrosis افزایش بافت لیفی
jumps جهش افزایش ناگهانی
raise to a higher power افزایش دادن نما
capital gains افزایش ارزش سرمایه زش
alkalosis افزایش قلیای بدن
boosts افزایش دادن چیزی
boosting افزایش دادن چیزی
boosted افزایش دادن چیزی
boost افزایش دادن چیزی
vrc بررسی افزایش عمودی
appreciations افزایش ارزش دارائی
appreciation افزایش ارزش دارائی
to be on the increase روبه افزایش گذاشتن
scale up افزایش به نسبت ثابت
aging افزایش طول عمر
rate of productivity increase نرخ افزایش بازدهی
rate of wage increase نرخ افزایش دستمزد
elongation افزایش درازا کشامد
birth rate ضریب افزایش جمعیت
increase endorsement تصدیق یا تائید افزایش
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
birth rates نرخ افزایش ولادت
birth rates ضریب افزایش جمعیت
birth rate نرخ افزایش ولادت
bring something on <idiom> دلیل افزایش سریع
multiplicative کمک کننده به افزایش یا ضرب
multiplier وسیله افزایش ماشین حساب
primary hypertension افزایش اولیه فشار خون
strain at failure افزایش طول نسبی درگسیختگی
to fire up something با تحریک چیزی را افزایش دادن
internal temperature rise افزایش درجه حرارت داخلی
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
To keep prices down. جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
increase of strain افزایش تغییر طول نسبی
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
to rise in somebody's esteem افزایش اعتبار در برابر کسی
becking mill غلطک برای افزایش طول
amplifying افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
intensifying افزایش دادن تشدید کردن
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
intensify افزایش دادن تشدید کردن
intensifies افزایش دادن تشدید کردن
intensified افزایش دادن تشدید کردن
amplified افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplify افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
amplifies افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
automation افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
frost heave افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
Prices are rising ( falling ) . قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
multiplier افزایش دهنده چند برابر کننده
CSLIP نرخ ارسال داه افزایش می یابد
math و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
stress strain curve منحنی تنش به افزایش طول نسبی
maths و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
leukocytosis افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
pipeline بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
amplifier مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
pipelines بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
A further increase is considered unlikely [regarded as unlikely] . افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
escalation افزایش تدریجی شدت و وسعت میدان جنگ
pipelining تکنیکی است برای افزایش سرعت کامپیوتر
mark up price inflation تورم ناشی از افزایش قیمت نسبت به هزینه
maximum permissible temperature rise حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
All wages were scaled up to 15 per cent . کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com