English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
air transport liaison officer افسر رابط ترابری هوایی
Other Matches
air liaison officer افسر رابط هوایی
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
principal line خط رابط نقاط اصلی در روی عکس هوایی خط رابط
liaison officer افسر رابط
combat cargo officer افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
command liaison افسر رابط فرماندهی
artillery liaison officer افسر رابط توپخانه
airlifting ترابری هوایی
airlifted ترابری هوایی
airlifts ترابری هوایی
airlift ترابری هوایی
tactical airlift ترابری تاکتیکی هوایی
air transport group گروه ترابری هوایی
air carrier شرکت ترابری هوایی
air movement of patients ترابری هوایی بیماران
air transportable قابل ترابری هوایی
air transport operation عملیات ترابری هوایی
attached airlift service یکان ترابری هوایی زیرامر
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
air tropping ترابری هوایی غیر تاکتیکی پرسنل
air transport allocations board هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
air officer افسر هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
flight surgeon افسر پزشک نیروی هوایی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
high airburst ترکش هوایی در ارتفاع زیاد ترکش بالای افسر تیر
embarkation officer افسر مسئول بارگیری یا سوارشدن افسر نافر سوار شدن ستون
claims officer افسر رسیدگی به شکایات افسر مسئول تنظیم ادعانامه ها
field grade افسر ارشد درجه افسر ارشدی
flag rank افسر بالاتر از سروان افسر ارشد
class a agent officer افسر عامل پرداخت حقوق وجیره نقدی افسر عامل
releasing officer افسر مسئول ترخیص کالاها افسر ترخیص کننده پرسنل
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
transported ترابری
transport ترابری
transports ترابری
transportation ترابری
shipping ترابری
transporting ترابری
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
cargo transport هواپیمای ترابری
seaboat قایق ترابری
transported ترابری کردن
transports ترابری کردن
amphibious lift ترابری اب و خاکی
assault lift ترابری هجومی
transports ترابری حامل
portability قابلیت ترابری
transport ترابری حامل
transport ترابری کردن
transported ترابری حامل
pay load فرفیت ترابری
transporting ترابری حامل
transporting ترابری کردن
attack transport ناو ترابری نیروی تک
less than release unit یکان درخط ترابری
pipeage ترابری بوسیله لوله
Berlin Transport Authority [BVG] اداره ترابری برلین
cf قیمت و هزینهی ترابری
amphibious transport dock ناومخصوص ترابری اب خاکی
pipage ترابری بوسیله لوله
air movement of patients ترابری بیماران از طریق هوا
international road transport ترابری بین المللی جاده ای
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
assault shipping ترابری دریایی در عملیات هجومی اب خاکی
blocking and chocking مهار بار روی وسیله ترابری
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
buses رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussed رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bused رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
block stowage loading بارگیری وسایل هم مقصد دریک قسمت از وسیله ترابری
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
liaison رابط
liaisons رابط
point of intersection رابط
interfaces رابط
connector رابط
interface رابط
link رابط
connective رابط
adapter رابط
go between رابط
wiring connector رابط
copulative رابط
internuncial رابط
fitting رابط
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
high fidelity receiver گیرنده رابط
reducing adaptor رابط کاهنده
reducer لوله رابط
journal شفت رابط
baying پل رابط در پل شناور
trunk line رابط ترانک
bays پل رابط در پل شناور
high line پل رابط اصلی
ground liaison رابط زمینی
push rod میله رابط
push rod میل رابط
inductor hose لوله رابط
interneuron نورون رابط
logical connector رابط منطقی
logical connective رابط منطقی
serial interface رابط سری
link chain زنجیر رابط
link belt تسمه رابط
standard interface رابط استاندارد
lead in wire سیم رابط
bay پل رابط در پل شناور
parallel interface رابط موازی
lamp connector رابط لامپ
internuncio رابط پیک
internuncial neuron نورون رابط
journals شفت رابط
interface card کارت رابط
fuse link رابط فیوز
patch cord سیم رابط
leads رابط برق
cylinderical fit رابط استوانهای
lead رابط برق
feeder canal نهر رابط
bayed پل رابط در پل شناور
connector switch کلید رابط
connector plug دوشاخه رابط
connections میلههای رابط
connecting cable کابل رابط
link شاخه رابط
connecting tube لوله رابط
continuity equation رابط پیوستگی
bent adaptor رابط خمیده
enlarging adapter رابط فزاینده
centronics interface رابط موازی
edge connector رابط لبه
ediswan connector رابط ادیسوان
fuse wire رابط فیوز
box connector رابط جعبه
connecting rod میله رابط
switch position موضع رابط دفاعی
relay post پست رابط ستون
apple desktop interface رابط رومیزی اپل
commissure بافت عصبی رابط
cross-tree [رابط عرضی دکلها]
expression فرمول یا رابط ه ریاضی
triatic stay بکسل رابط ناو
cell connector رابط پیل باتری
machine address محل یک شی در رابط ه با مبدا
dry cell connector رابط پیل خشک
expressions فرمول یا رابط ه ریاضی
battery connector رابط پیل باتری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com