Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 53 (4 milliseconds)
English	Persian
spray	افشاندن
sprayed	افشاندن
spraying	افشاندن
sprays	افشاندن
intersperse	افشاندن
interspersed	افشاندن
intersperses	افشاندن
interspersing	افشاندن
diffuse	افشاندن
diffused	افشاندن
diffuses	افشاندن
diffusing	افشاندن
besprinkle	افشاندن
bestrew	افشاندن
dispunge	افشاندن
interspersion	افشاندن
winnow	افشاندن
Other Matches
to shed light on	نور افشاندن بر
step a dance	دست افشاندن
injects	پاشیدن افشاندن
injecting	پاشیدن افشاندن
to shake a leg	دست افشاندن
to break out	فاش یا افشاندن
to brandish sword	تیغ افشاندن
to step a dance	دست افشاندن
to step it	دست افشاندن
inject	پاشیدن افشاندن
injected	پاشیدن افشاندن
step it	دست افشاندن
interfuse	بهم امیختن افشاندن
reseed	دوباره تخم افشاندن
shed	انداختن افشاندن افکندن
exudes	بیرون امدن افشاندن
shedding	انداختن افشاندن افکندن
sheds	انداختن افشاندن افکندن
inseminate	افشاندن تلقیح کردن
inseminated	افشاندن تلقیح کردن
inseminates	افشاندن تلقیح کردن
inseminating	افشاندن تلقیح کردن
exude	بیرون امدن افشاندن
exuded	بیرون امدن افشاندن
exuding	بیرون امدن افشاندن
scatter	پریشان کردن افشاندن
scatters	پریشان کردن افشاندن
pours	افشاندن جاری شدن
pour	افشاندن جاری شدن
poured	افشاندن جاری شدن
pouring	افشاندن جاری شدن
sprinkle	پاشیدن افشاندن ترشح کردن
sprinkled	پاشیدن افشاندن ترشح کردن
sprinkles	پاشیدن افشاندن ترشح کردن
to spray a room	امشی یاداروی دیگردراطاقی افشاندن
to spray a tree	داروی ویژه بردرختی افشاندن تا انکه میکربهای ان کشته شود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com