English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
pronouncement افهار عقیده رسمی
pronouncements افهار عقیده رسمی
Other Matches
suggestions افهار عقیده
suggestion افهار عقیده
suggesting افهار عقیده کردن
suggest افهار عقیده کردن
express an opinion افهار عقیده کردن
suggested افهار عقیده کردن
make a suggestion افهار عقیده کردن
observes افهار عقیده کردن
suggests افهار عقیده کردن
pass an opinion افهار عقیده کردن
observing افهار عقیده کردن
pronounces افهار عقیده کردن
opine افهار عقیده کردن
to make a suggestion افهار عقیده کردن
observe افهار عقیده کردن
observed افهار عقیده کردن
suggestions افهار عقیده پیشنهاد
suggestion افهار عقیده پیشنهاد
pass an opnion افهار عقیده کردن
pronounce افهار عقیده کردن
dogmatism افهار عقیده بدون دلیل
dogmatize امرانه افهار عقیده کردن مقتدرانه سخن گفتن
apophasis افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
stateable افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
remarked افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarking افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarks افهار داشتن افهار نظریه دادن
statable افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
remark افهار داشتن افهار نظریه دادن
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
review بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews بازدید رسمی یاسان رسمی
officiary مامور رسمی مقام رسمی
reviewing بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed بازدید رسمی یاسان رسمی
officious نیمه رسمی شبهه رسمی
solemn form در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
indigitation افهار
proposal افهار
sayings افهار
saying افهار
statements افهار
proposals افهار
statement افهار
predication افهار
dixit افهار
say-so افهار
allegations افهار
declaration افهار
adduction افهار
adductor افهار
declarations افهار
affirmance افهار
enouncement افهار
showing افهار
showings افهار
say so افهار
allegation افهار
utterances افهار
utterance افهار
avouchment افهار
testimony افهار
testimonies افهار
options افهار میل
expresses افهار کردن
declare افهار داشتن
declares افهار داشتن
resent افهار تنفرکردن از
resented افهار تنفرکردن از
stater افهار دارنده
say افهار داشتن
says افهار داشتن
avowal افهار اشکار
avowal افهار صریح
says حرف افهار
avowals افهار اشکار
utterer افهار کننده
expressing افهار کردن
avowals افهار صریح
say حرف افهار
option افهار میل
resenting افهار تنفرکردن از
pooh-poohing افهار تنفروانزجار
suggesting افهار کردن
affirmation افهار قطعی
affirmations افهار قطعی
pooh-poohs افهار تنفروانزجار
pooh-poohed افهار تنفروانزجار
pooh-pooh افهار تنفروانزجار
suggested افهار کردن
pooh pooh افهار تنفروانزجار
statement of a claim افهار نامه
suggester افهار کننده
assertion افهار مثبت
resents افهار تنفرکردن از
courtship افهار عشق
condolences افهار تاسف
condolence افهار تاسف
signification تعیین افهار
submission افهار نظریه
expressions افهار عبارت
suggests افهار کردن
suggest افهار کردن
expressed افهار کردن
declarer افهار کننده
declaredly با افهار قطعی
remarks افهار بیان
cumlaude با افهار تقدیر
remarking افهار بیان
an absurd statement افهار نا معقول
remarked افهار بیان
remark افهار بیان
asserter افهار کننده
manifests افهار نامه
manifesting افهار نامه
manifested افهار نامه
affirmant افهار کننده
manifest افهار نامه
assertor افهار کننده
misstatement افهار غلط
generality افهار عمومی
express افهار کردن
generalities افهار عمومی
asseveration افهار جدی
expression افهار عبارت
assertive افهار کننده
declaring افهار داشتن
credo عقیده
concepts عقیده ها
credos عقیده
belief عقیده
faith عقیده
ideas عقیده ها
faiths عقیده
viewpoints عقیده
viewpoint عقیده
brainchild عقیده
tenet عقیده
creedless بی عقیده
conception عقیده
idea عقیده
opinions عقیده
opinion عقیده
internal conception عقیده
impressions عقیده
impression عقیده
thoughts عقیده
concept عقیده
thought عقیده
i am not of his mind با او هم عقیده
concepts عقیده
ism عقیده
advice عقیده
doctrine عقیده
doctrines عقیده
creed عقیده
creeds عقیده
assert افهار قطعی کردن
asserted افهار قطعی کردن
paralipsis افهار ضمن اغماض
asserting افهار قطعی کردن
asserts افهار قطعی کردن
declare افهار کردن گفتن
fawns افهار دوستی کردن
back-pedalled افهار ندامت کردن
declares افهار کردن گفتن
back-pedal افهار ندامت کردن
understate حقیقت را افهار نکردن
understated حقیقت را افهار نکردن
understates حقیقت را افهار نکردن
understating حقیقت را افهار نکردن
professions افهار پیشه و حرفه
profession افهار پیشه و حرفه
declaring افهار کردن گفتن
fawn افهار دوستی کردن
fawned افهار دوستی کردن
condole افهار تاسف کردن
averment افهار قطعی یا مثبت
giggled با خنده افهار داشتن
giggle با خنده افهار داشتن
resents افهار رنجش کردن
customs declaration افهار نامه گمرکی
professing ادعا یا افهار کردن
professes ادعا یا افهار کردن
profess ادعا یا افهار کردن
make a comment افهار نظر کردن
suggestio falsi افهار و اعلام نادرست
pish افهار نفرت کردن
giggles با خنده افهار داشتن
misstate افهار غلط کردن
irreticence افهار عدم کتمان
court دادگاه افهار عشق
to profess regret افهار تاسف کردن
thanks افهار امتنان در سایه
resent افهار رنجش کردن
giggling با خنده افهار داشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com