Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (5 milliseconds)
English
Persian
ideas if reference
افکار عطفی
Other Matches
conjunctive
عطفی
conjunctive model
الگوی عطفی
conjunctive concept
مفهوم عطفی
conjunctive reinforcement
تقویت عطفی
conjunctions
ترکیب عطفی
conjunction
ترکیب عطفی
conjunctions
عطف ترکیب عطفی
conjunction
عطف ترکیب عطفی
nonconjunction
ترکیب غیر عطفی
coordinate conjunction
حرف عطفی که چند قضیه یالغت برابر را بهم می پیوندد
disjunctive
حرف عطفی که بظاهر پیوند میدهدو در معنی جدا میسازد
subordinate coajunction
حرف عطفی که قضیه تاریخ را به قضیه اصلی می پیوندد
breasts
افکار
breast
افکار
internal conception
زاییده افکار
train of thought
رشته افکار
musing
غرق در افکار
good deeds
افکار نیکو
daydream
افکار پوچ
conception
زاییده افکار
concept
زاییده افکار
idea
زاییده افکار
thoughts
افکار خیال
thought
افکار خیال
daydreamed
افکار پوچ
daydreaming
افکار پوچ
daydreams
افکار پوچ
public opinion
افکار عمومی
brainchild
زاییده افکار
cardinal sin
عملمغایر با افکار عمومی
vox populi
اراء یا افکار مردم
To have enlightened ideas. To be an intellectual.
افکار روشنی داشتن
In deference to public opinion.
به احترام افکار عمومی
strong minded
دارای افکار مردانه
parochialism
محدودیت در افکار وعقایدمحلی
telepathy
ارتباط افکار با یکدیگر
mind reader
کاشف افکار دیگران
mind reading
کشف افکار دیگران
mind readers
کاشف افکار دیگران
wishful thinking
افکار واهی و پوچ
ideology
مبحث افکار وارزوهای باطنی
to think aloud
افکار خود را
[بلند]
گفتن
to think out loud
افکار خود را
[بلند]
گفتن
bemuse
غرق افکار شاعرانه کردن
self revelation
افشاء افکار واحساسات شخصی
egghead
روشنفکر دارای افکار بلند
eggheads
روشنفکر دارای افکار بلند
idealogy
مبحث افکار وارزوهای باطنی
ideologies
مبحث افکار وارزوهای باطنی
To pick other peoples brains.
از افکار دیگران استفاده کردن
cause cTlFbre
موردیکهنظر افکار عمومیرا بهخود جلبکند
representationalist
معتقد بفلسفه ایده هاو افکار
I don't know what to make of him.
من افکار او
[مرد]
را درک نمی کنم.
A dialogue .
گفت وشنود ( بحث وتبادل افکار ونظریات )
ideologist
ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
intrusive thoughts
اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
self absorption
غرق در خویش غرق شدن در افکار
academic freedom
آزادی طلاب و محققین در تدریس وتحقیق و نشر افکار خود بدون انکه موسسهای که دراستخدام انند بتواند به انان تعرضی بکند و یا ایشان را درفشار بگذارد
brain washing
مغزشویی روشی که به وسیله ان و ازطریق اعمال تدابیر و اعمال مختلف افکار و اعتقادات فردرا زایل و اعتقادات دیگری راجایگزین ان می کنند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com