English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
controlled economy اقتصاد تحت کنترل
Other Matches
normative economics اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
planned economies اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
expanding economy اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
planned economy اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
market economy اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
controls سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control statement حکم کنترل دستور کنترل
control sheet صفحه کنترل چارت کنترل
block plot صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
control officer افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
simple network management protocol سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
economies اقتصاد
economy اقتصاد
water utilization اقتصاد اب
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
positive economics اقتصاد مثبت
centrally planned economy اقتصاد متمرکز
microeconomics اقتصاد خرد
moneyless economy اقتصاد بی پول
two sector economy اقتصاد دو بخشی
planless economy اقتصاد بی نقشه
monetary economy اقتصاد پولی
plutonomy اقتصاد سباسی
warfare economy اقتصاد جنگی
command economy اقتصاد دستوری
weak economy اقتصاد ضعیف
welfare economics اقتصاد رفاه
economically از نظر اقتصاد
positive economics اقتصاد توصیفی
micro economics اقتصاد خرد
market economies اقتصاد بازار
principles of economics اصول اقتصاد
market economy اقتصاد بازار
managerial economics اقتصاد مدیریت
macroeconomics اقتصاد کلان
macro economics اقتصاد کلان
price theory اقتصاد خرد
laissez faire economy اقتصاد ازاد
labor economics اقتصاد کار
economically ازروی اقتصاد
principles of economy اصول اقتصاد
mental economy اقتصاد روانی
mathematical economics اقتصاد ریاضی
command economies اقتصاد دستوری
marxist economics اقتصاد مارکسیستی
keynesian economics اقتصاد کینز
economically از لحاظ اقتصاد
spotaneous economy اقتصاد خودبخودی
normative economics اقتصاد هنجاری
neoclassical economics اقتصاد نئوکلاسیک
planned economy اقتصاد بانقشه
mixed economy اقتصاد مختلط
planned economy اقتصاد سنجیده
sound economy اقتصاد قوی
subsistence economy اقتصاد معیشتی
closed economy اقتصاد بسته
political economy اقتصاد سیاسی
static economy اقتصاد ایستا
planned economy اقتصاد برنامهای
soviet economy اقتصاد شوروی
open economy اقتصاد باز
planned economies اقتصاد برنامهای
mixed economies اقتصاد مختلط
reaganomics اقتصاد ریگانی
economics علم اقتصاد
planless economy اقتصاد نسنجیده
quantitative economics اقتصاد ریاضی
token economy اقتصاد ژتونی
national economy اقتصاد ملی
regional economy اقتصاد منطقهای
planned economies اقتصاد سنجیده
planned economies اقتصاد بانقشه
test economy اقتصاد ازمون
natural economy اقتصاد غیرپولی
natural economy اقتصاد طبیعی
economies علم اقتصاد
quantitative economics اقتصاد کمی
household economy اقتصاد خانگی
free economy اقتصاد ازاد
dualistic economy اقتصاد دوگانه
applied economics اقتصاد صنعتی
factory economy اقتصاد کارخانهای
exchange economy اقتصاد مبادلهای
engineering economics اقتصاد مهندسی
econometrics اقتصاد سنجی
agricultural economics اقتصاد کشاورزی
dynamic economy اقتصاد متحرک
home economics اقتصاد منزل
heat economy اقتصاد حرارت
guild economy اقتصاد صنفی
fuel economy اقتصاد سوخت
from an economical standpoint از لحاظ اقتصاد
barter economy اقتصاد پایاپای
balance economy اقتصاد متوازن
arithmetic , political اقتصاد سیاسی
dynamic economy اقتصاد پویا
directed economy اقتصاد ارشادی
descriptive economics اقتصاد توصیفی
domestic economy اقتصاد داخلی
domestic economy اقتصاد محلی
liquidation [of something] واریزحساب [اقتصاد]
realization [American E] [of something] واریزحساب [اقتصاد]
realisation [British E] [of something] واریزحساب [اقتصاد]
liquidation [of something] نقدی [اقتصاد]
realization [American E] [of something] نقدی [اقتصاد]
realisation [British E] [of something] نقدی [اقتصاد]
positive economics اقتصاد اثباتی
economy علم اقتصاد
minister of finance وزیر اقتصاد
interest بهره [اقتصاد]
institutional economics اقتصاد نهادی
share of stock [American English] سهم [اقتصاد]
economists متخصص اقتصاد
industrial economics اقتصاد صنعتی
turnover [British English] فروش [اقتصاد]
sales فروش [اقتصاد]
economist متخصص اقتصاد
housing economics اقتصاد مسکن
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
supplier at arm's length فروشنده آزاد [اقتصاد]
macroeconomic issues مسائل اقتصاد کلان
realisation [British E] [of something] تصفیه شرکت [اقتصاد]
macroeconomic goals اهداف اقتصاد کلان
macroeconomic policies سیاستهای اقتصاد کلان
macroeconomic issues بحثهای اقتصاد کلان
socioeconomic وابسته به اقتصاد اجتماعی
market directed economy اقتصاد مبتنی بر بازار
deduction of expenses کسر مخارج [اقتصاد]
macroeconomic theories نظریههای اقتصاد کلان
market بازار فروش [اقتصاد]
declining economy اقتصاد در حال افول
building contractor پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
builder and contractor پیمانکار ساختمان [اقتصاد]
principles of islamic economics مبانی اقتصاد اسلامی
principles of islamic economics اصول اقتصاد اسلامی
principles of economics اصول علم اقتصاد
keynesian economics سیستم کینز در اقتصاد
comparative economics علم اقتصاد تطبیقی
distribution پخش [توزیع] [اقتصاد]
economizes رعایت اقتصاد کردن
economized رعایت اقتصاد کردن
economize رعایت اقتصاد کردن
economising رعایت اقتصاد کردن
economises رعایت اقتصاد کردن
economised رعایت اقتصاد کردن
sluggish economy اقتصاد در حالت رکود
realization [American E] [of something] تصفیه شرکت [اقتصاد]
warfare economy اقتصاد جنگ پرداز
home economics اقتصاد خانه داری
free market economy اقتصاد بازار ازاد
free enterprise system نظام اقتصاد ازاد
estimate [quote] براورد [تخمین] [اقتصاد]
free economic system نظام اقتصاد ازاد
to reflate the economy به اقتصاد تحرک بخشیدن
backward economy اقتصاد عقب مانده
ministry of national economy وزارت اقتصاد ملی
moneyless economy اقتصاد فاقد پول
to pay down بیعانه دادن [اقتصاد]
business economics علم اقتصاد بازرگانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com