English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
cyclic item اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
Other Matches
to be in great request مورد احتیاج زیاد بودن
satelloid ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
adopted items of material اقلام مورد قبول از نظرعملیاتی
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
The twins look just like each other. دوقلوها خیلی شبیه یکدیگر هستند.
a further 50 are in prospect ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
it is of frequent خیلی مورد دارد
She wasn't any too pleased about his idea. او [زن] در مورد ایده او [مرد] خیلی خوشحال نبود.
hit on the fly printer چاپگری که در ان کاغذ و یامکانیزم چاپ در حالت ثابتی هستند به نحوی که شروع وتوقفی مورد نیاز نمیباشد
to go easy on somebody [something] خیلی ایراد نگرفتن [انتقادی نبودن] از کسی [در مورد چیزی]
card تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
cards تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
a hot potato <idiom> [بحث داغ که خیلی از مردم در موردش صحبت میکنند و مورد جدال هست]
common items اقلام تدارکاتی عمومی اقلام مشترک
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
centralized items اقلامی که دستور کنترل توزیع تمرکزی ان رسیده
expired appropriation اقلامی که مدت اعتبار توزیع انها گذشته باشد
long life itemes اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
current liability اقلامی از بدهی که پرداخت انها از محل دارایی جاری باشد
budget item اقلامی که به دستور فرمانده قیمت ان ازبودجه یکان کسر میشود
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
away پیوسته بطور پیوسته
she has a well poised head وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner <idiom> گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
go great guns <idiom> موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
i am very keen on going there من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
microfilm فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilming فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
sottovoce صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
very low frequency فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
cads محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
need احتیاج
neediness احتیاج
penury احتیاج
necessitousness احتیاج
want احتیاج
requirement احتیاج
need احتیاج
needed احتیاج
needing احتیاج
demand احتیاج
necessity احتیاج
lacks احتیاج
lack احتیاج
lacked احتیاج
ponderous خیلی سنگین خیلی کودن
rattling خیلی تند خیلی خوب
u. need احتیاج مبرم
lackvt احتیاج داشتن
urgent need احتیاج مبرم
demands نیاز احتیاج
overplus بیش از احتیاج
requisite لازمه احتیاج
superimposed مازاد بر احتیاج
requirement تقاضا احتیاج
redundant مازاد بر احتیاج
demand نیاز احتیاج
demanded نیاز احتیاج
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
needing نیازمندی در احتیاج داشتن
to be in great request زیادمورد احتیاج بودن
answered جواب احتیاج را دادن
answering جواب احتیاج را دادن
answers جواب احتیاج را دادن
needed نیازمندی در احتیاج داشتن
answer جواب احتیاج را دادن
call of nature <idiom> احتیاج به دستشویی داشتند
need نیازمندی در احتیاج داشتن
needle point to say احتیاج بگفتن نیست
you're telling me <idiom> احتیاج نیست به من بگی
to call for a احتیاج بدقت داشتن
needing نیازمندی احتیاج لازم داشتن
serves رفع کردن براوردن احتیاج
urgency of need حیاتی بودن احتیاج به اماد
cry out for <idiom> شدیدا به چیزی احتیاج داشتن
needed نیازمندی احتیاج لازم داشتن
need نیازمندی احتیاج لازم داشتن
i heed your help به مساعدت شما احتیاج دارم
nonverbal بدون احتیاج باستفاده از زبان
served رفع کردن براوردن احتیاج
serve رفع کردن براوردن احتیاج
featherbed بیش ازمیزان احتیاج کارمندگرفتن
no branch شغلی که احتیاج به رسته تخصصی ندارد
spoin bank محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
put up <idiom> توسعه پول یا چیزی که احتیاج است
turn one's back on <idiom> کمک نکردن به کسی که احتیاج دارد
padding اقلام
items اقلام
categories اقلام
item اقلام
labour intensive industry صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
cyclic item اقلام زنجیری
expendable items اقلام مصرفی
cost category اقلام هزینهای
detailing اقلام ریز
end item اقلام عمده
dequeue برداشتن اقلام یک صف
detail اقلام ریز
itemised به اقلام نوشتن
itemises به اقلام نوشتن
itemising به اقلام نوشتن
salvage material اقلام حراجی
commercial items اقلام تجارتی
salvage material اقلام بازیافتی
budget item اقلام نقدی
long life itemes اقلام بادوام
major end item اقلام عمده
materiel management مدیریت اقلام
category اقلام اماد
spares اقلام مازاد
item manager مدیر اقلام
incidentals اقلام فرعی
itemizes به اقلام نوشتن
sundry items اقلام متفرقه
itemized به اقلام نوشتن
itemize به اقلام نوشتن
itemizing به اقلام نوشتن
item اقلام امادی
items اقلام امادی
common user items اقلام عمومی
serial numbers شماره سری اقلام
surplus اقلام اضافی و مازاد
serial number شماره سری اقلام
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
basic end item اقلام اولیه اماد
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
expendable items اقلام مصرفی شدنی
critical materials اقلام حیاتی و مهم
centralized items اقلام اماد تمرکزی
surpluses اقلام اضافی و مازاد
sundry اقلام متفرقه گوناگون
existence load بار اقلام زیستی
junk mail اقلام پستی ناخواسته
major end item اقلام عمده امادی
supply manifest بارنامه اقلام تدارکاتی
secondary item اقلام فرعی تدارکاتی
reportable items اقلام قابل گزارش
visibles اقلام مرئی تجارت
nonperishable items اقلام فاسد نشدنی
keyitem اقلام ضروری و حیاتی
excess listing لیست اقلام مازاد
pileferable اقلام قابل حراج
item number شماره اقلام جنس
invisible items of trade اقلام نامرئی تجارت
item manager مدیریت اقلام تدارکاتی
emergency خیلی خیلی فوری
emergencies خیلی خیلی فوری
classified items اقلام طبقه بندی شده
survivor curves منحنی عمر اقلام انبارشده
juxtaposition جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
property disposition از بین بردن اقلام مازاد
average life عمر متوسط اقلام دارائی
long life itemes اقلام با عمر قانونی زیاد
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
rationed items اقلام جیره بندی شده
recovery procedures روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
controlled inventory اقلام ذخیره کنترل شده
spares اقلام اضافی وسایل یدکی
direct exchange items اقلام قابل تعویض مستقیم
assemblages جمع اوری اقلام تدارکاتی
assemblage جمع اوری اقلام تدارکاتی
disposable end item اماد یا اقلام قابل انهدام
contingency retention stock اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
line item اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
fifo lifo دو روش جمع اوری اقلام داده
proportional parts بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
data chaining فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
threes سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
essential item list فهرست اقلام حیاتی یاضروری جنگی
three سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
common user items اقلام مشترک المصرف بین یکانها
availability edit بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
consumable اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
pileferable اقلام قابل فروش بصورت فرسوده
age grouping لیست تعیین عمر قانونی اقلام
nonrecoverable item اقلام غیر قابل تعمیریا بازیافتی
nonrecoverable item اقلام مصرف شدنی و بدون داغی
jim dandy ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
age grouping طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
recovery party گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
to e. upon acovnt book همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
property disposition ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
application study بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
blanket policy بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
functionalism عقیده بر اینکه شکل وساختمان بایستی منطبق با احتیاج باشد اعتقادباستفاده عملی از شغل وپیشه
standard item اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com