Dictiornary-Farsi | التهاب پوست | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
erythema	التهاب پوست


Search result with all words

erythematic	وابسته به التهاب پوست التهاب اور
Other Matches

endermic	انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma	مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological	مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinning	پوست کندن با پوست پوشاندن
skin	پوست کندن با پوست پوشاندن
skins	پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned	پوست کندن با پوست پوشاندن
phlegmasia	التهاب
phlogosis	التهاب
ophthalmia	التهاب
incandescence	التهاب
inflammation	التهاب
fervor	التهاب
fervour	التهاب
podarthritis	التهاب مفاصل پا
neuritis	التهاب عصبی
metritis	التهاب رحم
brainfever	التهاب دماغ
tumult	اشوب التهاب
Tendinitis	التهاب تاندون
leucophlegmasia	التهاب سفید
keratitis	التهاب قرنیه
pneumonia	التهاب ریه
pharyngitis	التهاب گلو
pack annealing	التهاب لفافی
peritonitis	التهاب صفاق
pulmonitis	التهاب ریه
inflammable	التهاب پذیر
phlebitis	التهاب وریدها
pharyngitis	التهاب حلق
ovaritis	التهاب تخمدان
carditis	التهاب قلب
parotitis	التهاب غددبناگوشی
arthritis	التهاب مفصل
box anneal	التهاب جعبهای
ophthalmitis	التهاب چشم
boiled	التهاب هیجان
annealing	التهاب گداختگی
boil	التهاب هیجان
boils	التهاب هیجان
encephalitis	التهاب مغز
gastritis	التهاب معده
adenitis	التهاب غده
intermediate anneal	التهاب میانی
slough	پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
pot annealing furnace	کوره التهاب کفچهای
white heat	نور سفید التهاب
glows	التهاب تابش گداختگی
pack annealing furnace	کوره التهاب لفافی
bright drawn	کشیدن در حالت التهاب
glow	التهاب تابش گداختگی
coil annealing furnace	کوره التهاب القایی
otitis	التهاب گوش [پزشکی]
glowed	التهاب تابش گداختگی
uteritis	اماس زهدان التهاب رحم
gastroenteritis	التهاب معده و رودهی باریک
osteomyelitis	التهاب موضعی و مخرب استخوان
gingivitis	اماس و التهاب لثه دندان
allergic rhinitis [med.]	التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
laryngitis	اماس خشک نای التهاب حنجره
pollenosis [med.]	التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
pollinosis [med.]	التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
hay fever [med.]	التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
hayfever [med.]	التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
mastoiditis	ماستوئیدیت [التهاب استخوان پشت گوش] [پزشکی]
pleurohepatitis	اماس شامه شش وجگر التهاب غشاریه وکبد
peels	پوست انداختن پوست
tegumnentum	پوست طبیعی پوست
peel	پوست انداختن پوست
phlegm [secretion in the airway during inflammation]	بلغم [مخاط] [ترشح در دستگاه تنفسی در زمان التهاب] [پزشکی]
xanthochroid	شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
neuritis	التهاب یا اماس وزخم عصبی که دردناک است وسبب ناراحتی عصبی وگاهی فلج میگردد
anti blush tinner	ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
hide	پوست
neurilemma or lema	پوست پی
flayer	پوست کن
integument	پوست
peeling	پوست
hides	پوست
dermatalgia	پوست
glume	پوست
dermis	پوست
peels	پوست
husk	پوست
shelling	پوست
rinds	پوست
shells	پوست
parer	پوست کن
peel	پوست
husks	پوست
peltry	پوست
shell	پوست
rind	پوست
scalp	پوست سر
shale	پوست
encrustations	پوست
barking	پوست
strippers	پوست کن
encrustation	پوست
goatskin	پوست بز
goatskins	پوست بز
tunc	پوست
goat	پوست بز
goats	پوست بز
barked	پوست
skinning	پوست
skin	پوست
barks	پوست
hulls	پوست
bark	پوست
skinned	پوست
skins	پوست
skinner	پوست کن
stripper	پوست کن
cortex	پوست
hull	پوست
cuticle	پوست
crustal	پوست
swanskin	پوست قو
skinless	بی پوست
tegmentum	پوست
cortices	پوست
tegmen	پوست
ethiope	سیاه پوست
ecdysis	پوست اندازی
ecdysis	پوست ریختن
dry bones	پوست واستخوان
egg shell	پوست تخم
ectorderm	برون پوست
aboveboard	پوست کنده
alphosis	بیرنگی پوست
entoderm	درون پوست
picked	پوست کنده
taxidermy	پوست ارایی
albinism	سفیدی پوست
endoderm	درون پوست
drumhead	پوست طبل
drum head	پوست طبل
dermatozoa	انگلهای پوست
calf skin	پوست گوساله
calfskin	پوست گوساله
dermatopathy	ناخوشی پوست
dermatology	پوست شناسی
parchmenty	پوست مانند
cuticular	وابسته به پوست
derm	زیر پوست
cuticular	پوست مانند
cutis	پوست زیرین
dermatoid	پوست مانند
debark	پوست کندن از
decorticate	پوست کندن از
dermatography	شرح پوست
broadtail	پوست بره
dermatosis	اماس پوست
blach hulled	سیاه پوست
desquamate	پوست ریختن
desquamate	پوست انداختن
apple peel	پوست سیب
dermotropic	پوست گرای
dermotropic	متمایل به پوست
barky	پوست دار
dermoidal	پوست مانند
corticate	پوست دار
dermoidal	شبیه پوست
dermoid	پوست مانند
corticated	پوست دار
bast	پوست درخت
dermoid	شبیه پوست
dermatographia	پوست نگاری
ethiopian	سیاه پوست
shuck	پوست نخودوغیره
Afrikaner	سفید پوست
Afrikaners	سفید پوست
encrustation	پوست زخم
encrustations	پوست زخم
whity	سفید پوست
whitey	سفید پوست
skin and bone	پوست واستخوان
skin effect	اثر پوست
skinner	پوست فروش
skiver	پوست تراش
slipe	پوست کندن از
taxidermist	پوست ارا
tegmentum	پوست طبیعی
thick skinned	پوست کلفت
thin skinned	پوست نازک
transcutaneal	عبورکننده از پوست
sheep skin	پوست گوسفند
chap	ترک [در پوست]
chap	شکاف [در پوست]
chap	خشگی پوست
to strip something off	کندن [پوست]
onion skin	پوست پیاز
excoriate	پوست کندن از
hulled	پوست کنده
husked	پوست کنده
hypodermis	پوست زیرین
impassiveness	پوست کلفتی
in plain english	پوست کنده
kid skin	پوست بزغاله