Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English
Persian
collective electrode
الکترود جمع کننده
Other Matches
adherent electrode
الکترود
electrodes
الکترود
electrode
الکترود
auxiliary electrode
الکترود کمکی
indicator electrode
الکترود شاخص
contour electrode
الکترود پروفیلی
anode
الکترود مثبت
battery electrode
الکترود باتری
anodes
الکترود مثبت
accelerating electrode
الکترود شتابده
control electrode
الکترود فرمان
glass electrode
الکترود شیشهای
welding electrode
الکترود جوشکاری
contact bar
الکترود جوشکاری
gate electrode
الکترود دریچهای
precipitate electrode
الکترود رسوبی
reference electrode
الکترود مبنا
reference electrode
الکترود مرجع
collector electrode
الکترود کلکتور
zinc electrode
الکترود روی
inert electrode
الکترود بی اثر
focusing electrode
الکترود تمرکزده
metallic electrode
الکترود فلزی
image plate
الکترود تصویر
accelerating electrode
الکترود شتاب ده
fluxed electrode
الکترود شناور
dipped electrode
الکترود شناور
main electrode
الکترود اصلی
instenifier electrode
الکترود تشدیدکننده
membrance electrode
الکترود غشایی
electron collector
الکترود گرداور
input electrode
الکترود ورودی
input electrode
الکترود اولیه
internal electrode
الکترود داخلی
precipitate electrode
الکترود حالت جامد
soild state electrode
الکترود حالت جامد
drilling electrode
الکترود مته کاری
gas sensing membrance electrode
الکترود غشایی گاز حس کن
high potential electrode
الکترود فشار قوی
sheathed electrode
الکترود روکش دار
spot welding electrode
الکترود جوشکاری نقطهای
liquid membrance electrode
الکترود مایع غشایی
glass membrance electrode
الکترود شیشه غشایی
covered electrode
الکترود پوشش دار
selective ion electrode
الکترود یون گزین
standard electrode potential
پتانسیل الکترود استاندارد
ignition electrode
الکترود اتش زنه
standard electrode potential
پتانسیل استاندارد الکترود
specific ion electrode
الکترود یون ویژه
crater
زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
craters
زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
cold plug
شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
pentode
لامپ خلاء با پنج الکترود و سه شبکه
triode
شیر ترمویونیک یا لامپ خلاء دارای سه الکترود کاتد اند وشبکه کنترل
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
altitude/height hold
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonators
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
makgi boowi
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptor
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
hangers
اویزان کننده معلق کننده
vibrators
ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator
ارتعاش کننده نوسان کننده
desolater
ویران کننده متروک کننده
discriminant
تفکیک کننده جدا کننده
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
trimmer
دستکاری کننده صاف کننده
toaster
سرخ کننده برشته کننده
supplicant
درخواست کننده تضرع کننده
supplicants
درخواست کننده تضرع کننده
prosecutor
پیگرد کننده تعقیب کننده
thickener
غلیظ کننده پرپشت کننده
prosecutors
پیگرد کننده تعقیب کننده
thickeners
غلیظ کننده پرپشت کننده
sniffy
افهار تنفر کننده فن فن کننده
lifter
مرتفع کننده برطرف کننده
spell binder
مسحور کننده مجذوب کننده
intermediaries
وساطت کننده مداخله کننده
intermediary
وساطت کننده مداخله کننده
toasters
سرخ کننده برشته کننده
diverting
سرگرم کننده منحرف کننده
modifier
اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer
تولید کننده و مصرف کننده
venerator
تکریم کننده ستایش کننده
thwarter
خنثی کننده مسدود کننده
transmitters
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
منتقل کننده مخابره کننده
oppressive
خورد کننده ناراحت کننده
practicer
تمرین کننده مشق کننده
preventive
حفافت کننده جلوگیری کننده
cogitator
اندیشه کننده مطالعه کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
insulator
جدا کننده عایق کننده
acknowledger
تصدیق کننده قبول کننده
contractive
جمع کننده چوروک کننده
coordinator
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
modifiers
اصلاح کننده تعدیل کننده
designative
اشاره کننده تعیین کننده
desolator
ویران کننده متروک کننده
striking force
نیروی تک کننده یا کمین کننده
suberter
سرنگون کننده تضعیف کننده
hanger
اویزان کننده معلق کننده
divider
جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator
تلفیق کننده- تفکیک کننده
accaimer
هلهله کننده تحسین کننده
corruptor
فاسد کننده منحرف کننده
corrupter
فاسد کننده منحرف کننده
whetstone
تیز کننده تند کننده
provisioner
تدارک کننده تهیه کننده
homager
تجلیل کننده کرنش کننده
gesticulant
اشاره کننده وحرکت کننده
favourer
یاری کننده مساعدت کننده
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
کج کننده واژگون کننده
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilisers
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
negative true logic
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper
شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers
شوت کننده با پرش پرش کننده
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
solvents
اب کننده
fillers
پر کننده
thinner
کم کننده
doer
کننده
deletive
حک کننده
doers
کننده
attenuant
اب کننده
attacking
تک کننده
solver
حل کننده
solvent
اب کننده
fillets
پر کننده
filleted
پر کننده
tracker
پی کننده
fillet
پر کننده
commulator
یک سو کننده
repudiationist
رد کننده
skittish
رم کننده
bidders
کننده
prater
پچ پچ کننده
refuser
رد کننده
refutative
رد کننده
trackers
پی کننده
whisperer
پچ پچ کننده
noncommittal
رد کننده
bidder
کننده
mauler
له کننده
prattfall
پچ پچ کننده
hopper
لی لی کننده
hoppers
لی لی کننده
benders
خم کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com