Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 134 (7 milliseconds)
English	Persian
reference electrode	الکترود مبنا
Other Matches
adherent electrode	الکترود
electrode	الکترود
electrodes	الکترود
gate electrode	الکترود دریچهای
focusing electrode	الکترود تمرکزده
electron collector	الکترود گرداور
fluxed electrode	الکترود شناور
dipped electrode	الکترود شناور
control electrode	الکترود فرمان
contour electrode	الکترود پروفیلی
welding electrode	الکترود جوشکاری
contact bar	الکترود جوشکاری
collector electrode	الکترود کلکتور
reference electrode	الکترود مرجع
battery electrode	الکترود باتری
glass electrode	الکترود شیشهای
image plate	الکترود تصویر
zinc electrode	الکترود روی
precipitate electrode	الکترود رسوبی
metallic electrode	الکترود فلزی
membrance electrode	الکترود غشایی
main electrode	الکترود اصلی
internal electrode	الکترود داخلی
instenifier electrode	الکترود تشدیدکننده
input electrode	الکترود اولیه
input electrode	الکترود ورودی
inert electrode	الکترود بی اثر
indicator electrode	الکترود شاخص
auxiliary electrode	الکترود کمکی
accelerating electrode	الکترود شتابده
accelerating electrode	الکترود شتاب ده
anode	الکترود مثبت
anodes	الکترود مثبت
collective electrode	الکترود جمع کننده
covered electrode	الکترود پوشش دار
glass membrance electrode	الکترود شیشه غشایی
high potential electrode	الکترود فشار قوی
ignition electrode	الکترود اتش زنه
liquid membrance electrode	الکترود مایع غشایی
sheathed electrode	الکترود روکش دار
soild state electrode	الکترود حالت جامد
drilling electrode	الکترود مته کاری
standard electrode potential	پتانسیل الکترود استاندارد
standard electrode potential	پتانسیل استاندارد الکترود
selective ion electrode	الکترود یون گزین
gas sensing membrance electrode	الکترود غشایی گاز حس کن
spot welding electrode	الکترود جوشکاری نقطهای
specific ion electrode	الکترود یون ویژه
precipitate electrode	الکترود حالت جامد
benchmarks	مبنا
datum	مبنا
datum deck	پل مبنا
grade line	خط مبنا
datum line	خط مبنا
radix	مبنا
base line	خط مبنا
benchmark	مبنا
basis	مبنا
crater	زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
craters	زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
base peak	پیک مبنا
reference cell	پیل مبنا
flash color	رنگ مبنا
flat paint	رنگ مبنا
reference point	نقطه مبنا
reference piece	توپ مبنا
reference phase	فاز مبنا
outline plan	طرح مبنا
radix complement	مکمل مبنا
range	منحنی مبنا
ranged	منحنی مبنا
ranges	منحنی مبنا
foundation	پایه مبنا
radix point	نقطه مبنا
base price	قیمت مبنا
basis	مبنا بنیاد
base rate	تعرفه مبنا
base period	زمان مبنا
bottom plate	صفحه مبنا
bench mark	نشانه مبنا
base piece	توپ مبنا
base piece	قبضه مبنا
base speed	سرعت مبنا
base point	نقطه مبنا
basic price	قیمت مبنا
basis price	قیمت مبنا
basing rate	نرخ مبنا
basic load	بار مبنا
basic capacity	گنجایش مبنا
base number	عدد مبنا
chart base	چارت مبنا
base unit	یکان مبنا
base rate	نرخ مبنا
design speed	سرعت مبنا
datum plane	افق مبنا
base address	آدرس مبنا
base camp	پایگاه مبنا
datum	سطح مبنا
base rates	تعرفه مبنا
base mortar	قبضه مبنا
base mortar	خمپاره مبنا
base rates	نرخ مبنا
base map	نقشه مبنا
pentode	لامپ خلاء با پنج الکترود و سه شبکه
cold plug	شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
base stock control	کنترل موجودی مبنا
base symbol	علایم قراردادی مبنا
base line end station	ایستگاه انتهایی خط مبنا
elevations	تراز از سطح مبنا
absolute paths	مسیر نسبت به یک مبنا
ranged	تغییر کردن خط مبنا
ranges	تغییر کردن خط مبنا
range	تغییر کردن خط مبنا
elevation	تراز از سطح مبنا
mixed radix notation	نشان گذاری امیخته مبنا
base circle	هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
reference line	خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
rise and fall	تعیین پستی و بلندی نقاط نسبت به سطح مبنا
triode	شیر ترمویونیک یا لامپ خلاء دارای سه الکترود کاتد اند وشبکه کنترل
thermionic tube	لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
sanctuaries	منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary	منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
plene administravit	بر این مبنا که اموال متوفی مستغرق دیونش شده است و دیگر چیزی باقی نمانده است
test piece	توپ مبنا یا توپ نمونه درخصلت یابی
base section	رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
reference datum	سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
reciprocal agreement	قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
hex	سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
hexadecimal notation	سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
base depot	امادگاه واقع در پایگاه امادگاه مبنا
basic ration	جیره مقدماتی جیره مبنا
altitude height	سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
cellular unit	یکان قسمت به قسمت یکان مبنا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com