Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
electron injector	الکترون افکن
Other Matches
trajectories	فرا افکن
disruptive	نفاق افکن
searchlights	نور افکن
searchlight	نور افکن
bombers	بمب افکن
projector	پرتو افکن
projector	پیش افکن
trajectory	فرا افکن
radiator	گرما افکن
adumbral	سایه افکن
umbriferous	سایه افکن
irradiative	پرتو افکن
bombardier	بمب افکن
torpedo boat	اژدر افکن
projectors	پرتو افکن
bomber	بمب افکن
shadowy	سایه افکن
flame thrower	شعله افکن
peashooters	نخود افکن
peashooter	نخود افکن
falmethrower	شعله افکن
factious	نفاق افکن
projectors	پیش افکن
radiators	گرما افکن
fire thrower	شعله افکن
pt boat	ناوچه اژدر افکن
torpedo boat	ناوچه اژدر افکن
torpedo plane	هواپیمای اژدر افکن
shady	سایه افکن مشکوک
pharos	نور افکن دریایی
destroyer boat	قایق اژدر افکن
searchlights	اشعه نور افکن
searchlight	اشعه نور افکن
fighter bomber	شکاری- بمب افکن
bombers	هواپیمای بمب افکن
bomber	هواپیمای بمب افکن
broad beam headlamp	نور افکن با تشعشع عرضی
stratojet	نوعی هواپیمای بمب افکن قاره پیمای 6 موتوره
stratofortress	نوعی هواپیمای قاره پیمای استراتژیکی بمب افکن 8موتوره
coelectron	هم الکترون
electron donor	الکترون ده
isoelectronic	هم الکترون
negatron	الکترون
trace	رد الکترون
traced	رد الکترون
traces	رد الکترون
electron	الکترون
electrons	الکترون
electron jump	پرش الکترون
electron mass	جرم الکترون
outer shell electron	الکترون بیرونی
electron multiplier	افزاینده الکترون
odd electron	الکترون منفرد
electron orbit	مسیرگردش الکترون
nuclear electron	الکترون هسته
electron pair	زوج الکترون
outer shell electron	الکترون رسانایی
electron emmission	انتشار الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
electron flow	فلوی الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron focusing	تمرکز الکترون
free electron	الکترون غیرپیوندی
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
free electron	الکترون ازاد
high energy electron	الکترون پر انرژی
initiating electron	الکترون اغازگر
electron tube	لوله الکترون
electron volt	الکترون ولت
secondary electron	الکترون ثانوی
electroneutrality	الکترون خنثایی
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
electrophile	الکترون دوست
electron transition	عبور الکترون
mass of the electron	جرم الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
electron shell	پوسته الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
electron spin	اسپین الکترون
electron trajectory	مسیر الکترون
lone electron	الکترون تنها
electron transition	انتقال الکترون
inner shell electron	الکترون درونی
emission	صدور الکترون
conduction electron	الکترون رسانایی
conduction electron	الکترون رسانش
electron acceleration	شتاب الکترون
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron acceptor	الکترون پذیر
electron affinity	الکترون خواهی
electron avalanche	بهمن الکترون
electron beam	شعاع الکترون
density of electron	چگالی الکترون
concentration of electron	چگالی الکترون
valence electron	الکترون فرفیت
valence electron	الکترون رسانایی
valence electron	الکترون والانس
emissions	صدور الکترون
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
bound electron	الکترون بسته
charge of the electron	بار الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron distribution	پخش الکترون
electron donor	دهنده الکترون
electron drift	رانش الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electronic concentration	غلظت الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
electron beam	باریکه الکترون
photo electron	فوتو الکترون
electron charge	بار الکترون
photo electron	الکترون نوری
primary electron	الکترون اولیه
hustlers	بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
hustler	بمب افکن استراتژیکی قابل حمل بمب اتمی که با چهارموتور جت مجهز است
free electron model	الگوی الکترون ازاد
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
lone pair electron	زوج الکترون تنها
unpaired electron	الکترون جفت نشده
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
supressor grid	شبکه الکترون بند
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
free electron gas	گاز الکترون ازاد
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
electron pairing	زوج شدن الکترون
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electron pair	زوج الکترون حفره
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electron gun	لوله پرتاب الکترون
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
electron transit time	زمان عبور الکترون
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
mark mark	اعلام رها کردن بمب به هواپیمای بمب افکن از سوی دستگاه کنترل زمینی
picturing	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
photon	تنها یک الکترون تابش شود
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
pictured	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
pictures	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
dive bomber	هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
left hand rule for electron flow	قاعده چپگرد برای جریان الکترون
clouding	ابری شدن سایه افکن شدن
clouds	ابری شدن سایه افکن شدن
cloud	ابری شدن سایه افکن شدن
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
right hand rule for electron flow	قاعده راست گرد برای جریان الکترون
statcoulomb [statC]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
franklin [Fr]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
electrostatic unit of charge [esu]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
line flyback	اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
photoemission	خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
hall effect	شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
klystron	لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
beam	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
beams	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
charge	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
inelastic	spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
flyback	اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
photoemissive	مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
EBR	ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
i.e.t.s	tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
phosphor	اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
antimatter	جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
phototude	لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com