Dictiornary-Farsi | الکترون بسته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
bound electron	الکترون بسته


Other Matches

packet	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets	بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging	ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window	پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap	بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet	بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items	مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
coelectron	هم الکترون
electrons	الکترون
electron donor	الکترون ده
traced	رد الکترون
negatron	الکترون
isoelectronic	هم الکترون
trace	رد الکترون
traces	رد الکترون
electron	الکترون
outer shell electron	الکترون رسانایی
electron transition	عبور الکترون
electron tube	لوله الکترون
electron volt	الکترون ولت
electrophile	الکترون دوست
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
outer shell electron	الکترون بیرونی
free electron	الکترون ازاد
photo electron	فوتو الکترون
electron transition	انتقال الکترون
charge of the electron	بار الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
electron shell	پوسته الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
electron spin	اسپین الکترون
electron trajectory	مسیر الکترون
photo electron	الکترون نوری
free electron	الکترون غیرپیوندی
lone electron	الکترون تنها
secondary electron	الکترون ثانوی
mass of the electron	جرم الکترون
primary electron	الکترون اولیه
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
inner shell electron	الکترون درونی
emissions	صدور الکترون
emission	صدور الکترون
valence electron	الکترون والانس
initiating electron	الکترون اغازگر
nuclear electron	الکترون هسته
valence electron	الکترون فرفیت
electroneutrality	الکترون خنثایی
high energy electron	الکترون پر انرژی
odd electron	الکترون منفرد
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
electron pair	زوج الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
conduction electron	الکترون رسانش
conduction electron	الکترون رسانایی
density of electron	چگالی الکترون
concentration of electron	چگالی الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
electron acceleration	شتاب الکترون
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron energy	انرژی الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
electron acceptor	الکترون پذیر
electronic concentration	غلظت الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electron decay	اضمحلال الکترون
electron distribution	پخش الکترون
electron donor	دهنده الکترون
electron drift	رانش الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron flow	فلوی الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron multiplier	افزاینده الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	باریکه الکترون
electron capture	الکترون گیراندازی
electron jump	پرش الکترون
electron beam	شعاع الکترون
electron injector	الکترون افکن
electron avalanche	بهمن الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron charge	بار الکترون
valence electron	الکترون رسانایی
electron mass	جرم الکترون
electron focusing	تمرکز الکترون
electron affinity	الکترون خواهی
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
lone pair electron	زوج الکترون تنها
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
supressor grid	شبکه الکترون بند
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron pair	زوج الکترون حفره
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron gun	لوله پرتاب الکترون
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
electron transit time	زمان عبور الکترون
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
unpaired electron	الکترون جفت نشده
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
free electron model	الگوی الکترون ازاد
free electron gas	گاز الکترون ازاد
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
electron pairing	زوج شدن الکترون
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
photon	تنها یک الکترون تابش شود
picturing	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
pictured	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
left hand rule for electron flow	قاعده چپگرد برای جریان الکترون
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
electrostatic unit of charge [esu]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
statcoulomb [statC]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
franklin [Fr]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
right hand rule for electron flow	قاعده راست گرد برای جریان الکترون
line flyback	اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
klystron	لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
photoemission	خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
hall effect	شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
beam	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
charge	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charges	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
beams	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
flyback	اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
photoemissive	مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
inelastic	spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
phosphor	اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
EBR	ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
i.e.t.s	tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
antimatter	جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
phototude	لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
electronics	شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
electronics	دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
thermionic tube	لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
electroluminescence	نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
packaged	بسته
package	بسته
shut	بسته
shutting	بسته
stack	بسته
strikebound	بسته
stacked	بسته
stacks	بسته
clotty	بسته
fronted	صف بسته
shuts	بسته
solid	بسته
packages	بسته
uncrossed	بسته
parcel	بسته
clotted	بسته
parcels	بسته
imperforate	بسته
trusser	بسته
jellied	بسته
ice bound	یخ بسته
kits	بسته
packets	بسته
pinioned	کت بسته
packet	بسته
kit	بسته
bunged up	بسته
crossed cheque	چک بسته
packed	بسته ای
bundling	بسته
interdependent	به هم بسته
solids	بسته
barred	بسته
bundles	بسته
packs	بسته

bound electron

الکترون بسته