Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 196 (9 milliseconds)
English	Persian
conduction electron	الکترون رسانایی
outer shell electron	الکترون رسانایی
valence electron	الکترون رسانایی
Other Matches
conductance	رسانایی الکتریکی گرما رسانایی
conductivity	رسانایی قابلیت رسانایی
conductance	میزان رسانایی رسانایی
conductance	رسانایی
superconductivity	بس رسانایی
conduction	رسانایی
conductivity	رسانایی
electrical conductivity	رسانایی
specific conductance	رسانایی
total conductivity	رسانایی کل
permeance	مغناطیس رسانایی
permeance	رسانایی مغناطیسی
conduction current	جریان رسانایی
on period	مدت رسانایی
electrode conductance	رسانایی الکترد
conduction band	نوار رسانایی
conductivity bridge	پل برق رسانایی
conductivity	برق رسانایی
hole conductance	رسانایی حفرهای
ionic conduction	رسانایی یونی
conduction	رسانایی الکتریکی
mutual conductance	رسانایی متقابل
grid anode transconductance	رسانایی متقابل
transconductance	رسانایی متقابل
limiting ionic conductance	رسانایی یونی حد
equivalent conductance	رسانایی هم ارز
magnetic conductance	رسانایی مغناطیسی
electrical conductance	رسانایی الکتریکی
magneto conductivity	رسانایی مغناطیسی
conducting period	دوره رسانایی
conversion transconductance	رسانایی متقابل وارون
forward conductance	برق رسانایی مستقیم
photoconductive cell	پیل نور- رسانایی
photo conductive effect	اثر نور- رسانایی
limiting equivalent conductance	رسانایی اکی والان حد
conductometric titration	تیتراسیون رسانایی سنجی
isoelectronic	هم الکترون
coelectron	هم الکترون
negatron	الکترون
electron donor	الکترون ده
electron	الکترون
traces	رد الکترون
traced	رد الکترون
trace	رد الکترون
electrons	الکترون
electron transition	انتقال الکترون
electron transition	عبور الکترون
electron mass	جرم الکترون
electron tube	لوله الکترون
electron volt	الکترون ولت
electroneutrality	الکترون خنثایی
electrophile	الکترون دوست
electron trajectory	مسیر الکترون
electron injector	الکترون افکن
electron spin	اسپین الکترون
electron spin	تنیدگی الکترون
electron jump	پرش الکترون
electron shell	پوسته الکترون
electron recoil	بازگشت الکترون
electron pair	زوج الکترون
electron orbit	مسیرگردش الکترون
electron multiplier	افزاینده الکترون
valence electron	الکترون فرفیت
inner shell electron	الکترون درونی
isoelectronic ions	یونهای هم الکترون
lone electron	الکترون تنها
nonbonding electron	الکترون ناپیوندی
nuclear electron	الکترون هسته
mass of the electron	جرم الکترون
photo electron	الکترون نوری
outer shell electron	الکترون بیرونی
initiating electron	الکترون اغازگر
photo electron	فوتو الکترون
free electron	الکترون ازاد
free electron	الکترون غیرپیوندی
valence electron	الکترون والانس
secondary electron	الکترون ثانوی
primary electron	الکترون اولیه
high energy electron	الکترون پر انرژی
odd electron	الکترون منفرد
electron beam	شعاع الکترون
electronic concentration	غلظت الکترون
electron conduction	هدایت الکترون
electron acceleration	شتاب الکترون
density of electron	چگالی الکترون
electron decay	تجزیه الکترون
concentration of electron	چگالی الکترون
charge of the electron	بار الکترون
bound electron	الکترون بسته
electron deceleration	دیرکرد الکترون
electron concentration	غلظت الکترون
electron charge	بار الکترون
electron avalanche	بهمن الکترون
electron beam	پرتو الکترون
electron beam	اشعه الکترون
electron affinity	الکترون خواهی
electron beam	باریکه الکترون
electron acceptor	الکترون پذیر
electron capture	الکترون گیراندازی
conduction electron	الکترون رسانش
electron acceptor	پذیرنده الکترون
electron diffraction	خمیدگی الکترون
electron distribution	پخش الکترون
antibonding electron	الکترون ضد پیوندی
electron decay	اضمحلال الکترون
emission	صدور الکترون
electron energy	کارمایه ی الکترون
electron energy	انرژی الکترون
emissions	صدور الکترون
electron exchange	تبادل الکترون
electron flow	فلوی الکترون
electron flow	سیلان الکترون ها
electron focusing	تمرکز الکترون
electron emmission	انتشار الکترون
electron drift	رانش الکترون
electron emission	صدور الکترون
electron emitter	منبع الکترون
electron donor	دهنده الکترون
rest mass of the electron	جرم ساکن الکترون
elementary charge	بار الکترون [فیزیک]
unpaired electron	الکترون جفت نشده
bonding electron pair	زوج الکترون پیوندی
electron attachment	پیوستگی یا وابستگی الکترون
outer shell electron	الکترون لایه بیرونی
lone pair electron	زوج الکترون تنها
transmission electron micrograph	ریزنگار انتقال الکترون
free electron model	الگوی الکترون ازاد
electron accelerator	شتاب دهنده الکترون
supressor grid	شبکه الکترون بند
delocalized electron	الکترون غیر مستقر
linear accelerator	شتابده خطی الکترون
lone pair electron	زوج الکترون ناپیوندی
secondary electron emission	پیل ثانویه الکترون
electron charge mass ratio	چگالی بار الکترون
electron transit time	زمان عبور الکترون
electron transfer mechanism	مکانیسم انتقال الکترون
electron pair	زوج الکترون حفره
electron orbit	مدار گردش الکترون
electron multiplier	فزون ساز الکترون
electrophilic addition	افزایش الکترون دوستی
electroosmotic effect	اثر الکترون اسمزی
electron deceleration	کندی حرکت الکترون
electron deficient molecules	مولکولهای با کمبود الکترون
electrophilic attack	حمله الکترون دوستی
electrophilic reagent	واکنشگر الکترون دوست
free electron gas	گاز الکترون ازاد
electron gun	لوله پرتاب الکترون
electron paramagnetic resonance	رزونانس پارامغناطیسی الکترون
electron spin resonance	رزونانس اسپین الکترون
electron capture detector	اشکارساز الکترون گیراندازی
electron pair bond	پیوند زوج الکترون
electron pairing	زوج شدن الکترون
pictured	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
pictures	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
photon	تنها یک الکترون تابش شود
picturing	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
quasi free electron theory	نظریه الکترون شبه ازاد
electrosensitive	چاپ با کاغذ حساس به الکترون
electron spin resonance [ESR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electron withdrawing substituent	گروه استخلافی الکترون کشنده
Electron paramagnetic resonance [EPR]	تشدید پارامغناطیس الکترون [فیزیک]
electrophilic aromatic substitution	استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
electron releasing substituent	گروه استخلافی الکترون دهنده
picture	حرکت اشعههای الکترون در تلویزیون
beam	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
beams	مجموعه باریکی از نور یا اشعه الکترون
left hand rule for electron flow	قاعده چپگرد برای جریان الکترون
right hand rule for electron flow	قاعده راست گرد برای جریان الکترون
electron beam	رشته باریک الکترون با سرعت بالا در یک جهت
electrostatic unit of charge [esu]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
franklin [Fr]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
statcoulomb [statC]	استت کولن [یکای الکترون] [فیزیک] [شیمی]
charges	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
beam	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
hall effect	شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
charge	1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
photoemission	خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
beams	حرکت اشعههای الکترون توسط CRT در صفحه نمایش
line flyback	اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
klystron	لوله الکترون نوسان ساز باسرعت مدوله شده
photoemissive	مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
inelastic	spectroscopy electrontunneling طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
flyback	اشعه تصویر الکترون که از انتهای یک اسکن به ابتدای دیگری می رود
i.e.t.s	tunneling inelasticelectron spectroscopy طیف بینی تونل زنی ناکشسان الکترون
EBR	ضبط خروجی از کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترون
phosphor	اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
antimatter	جسمی که حاوی مادهء ضد خود نیز باشد مثل ضدالکترون بجای الکترون
phototude	لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
electronics	شاخهای از علم فیزیک که درباره صدوروحرکت و تاثیرات الکترون درخلا و گازهاوهمچنین استفاده ازدستگاههای الکترونی بحث میکند
electronics	دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
electroluminescence	نور ارسال شده از نقط ه فسفری وقتی توسط الکترون یا قطعه شارژ شده پرشود
thermionic tube	لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
non interlaced	سیستمی که اشعه الکترون تصویر هر خط صفحه نمایش را یک بار اسکن میکند در حین هر سیکل تنظیم . این اشعه یک اسکن نمایش در هر خط انجام میدهد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com